این نقشه جعلی است (5) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

این نقشه جعلی است (5)

سه شنبه, ۸ بهمن ۱۳۸۷، ۰۶:۲۳ ب.ظ




نگاهی به تاریخ فلسطین از آغاز تا امروز
قسمت پنجم :

سال آینده در اورشلیم 

سران یهود مانند طبیب حاذقی که در جای خود داروهای تلخ و شیرین را برای بیمارش تجویز می کند ، برای آماده ساختن امکان تشکیل حکومت جعلی اسرائیل که طبعا باید با حضور و فعالیت آحاد یهودی صورت می پذیرفت ، روشهای گوناگونی را آزمایش کردند و با موفقیت این مراحل را طی کردند .
برگزاری نخستین کنگره صهیونیسم در سال 1897 در شهر بال سوئیس به رهبری تئودور هرتزل ، اولین اقدام آشکار برای تشکیل دولت یهودی بود . تئودور هرتزل روزنامه نگار یهودی بود که قضایای دادگاه دریفوس را دنبال می کرد . یهودی زاده اتریشی که نمی توانست فرزندی داشته باشد ، منکر خدا بود و با کسانی که یهودیت را به عنوان یک مذهب در نظر داشتند ، به شدت مبارزه می کرد . هرتزل هم مثل دیگران چندان توجهی به شخص دریفوس نداشت . چیزی که برای او مهم بود ، حکمی بود که از صورت قضیه نتیجه می گرفت .
هرتزل در لاک خود فرو رفت و شروع به نوشتن کرد . شاید فکر می کرد حال که صاحب فرزندی نمی شود ، چطور می تواند کاری کند که از یاد نرود و به یاد آورد که سالهاست که « سرفورنس مونته فیوری » در فلسطین زمین می خرد تا در آنجا یک یهودستان برپا کند . او کتاب « دولت یهود » را درباره لزوم وجود کشوری یهودی ارائه کرد و یادداشتهای زیادی درباره راه های اجرایی رسیدن به این هدف نوشت . هرتزل برای برپایی یهودستان به تجربه های « سیسیل رودس » نظر داشت . رودس قهرمان استعمار بریتانیا بود و نام خودش را بر کشور آفریقایی گذاشت تا همیشه در یادها بماند . رودسیه یا رودزیا . هرتزل هم که به فکر بود ، کشوری را به نام یهود [ ایجاد ] کند آدرس رودس را پیدا کرد و به او چنین نوشت : « خواهش می کنم که برای من نامه ای بنویسید و بگویید که برنامه مرا بررسی کرده و آن را تایید می کنید . آقای رودزیا شما از خودتان می پرسید چرا به شما مراجعه می کنم ، باید بگویم به این علت که برنامه من نیز یک برنامه استعماری است . »
راهکار رودس می توانست سرمشق خوبی برای هرتزل باشد . خریدن زمینهای بزرگ از مالکان بزرگ و تصاحب زمین کشاورزانی که به امید کار پر رونق ، زمینهای خود را می بخشند و سپس تصرف کشور با نیروی نظامی .

تئودور هرتزل

البته هرتزل به روش پیچیده تری نیاز داشت . او باید می توانست یهودیان را قانع می کرد که برن و پراگ و مسکو و مونیخ و لندن و استامبول و نیویورک و هزار شهر آباد دیگر را رها کنند و به زمینهای غریبه ای بروند که به زور به نام آنها شده بود . از طرفی او باید این زمین ها را آماده می کرد . زمینی بزرگ که یهودیان را در خود جای دهد و بتوان آن را به راحتی اشغال کرد و مردمش را بیرون راند و اسیر کرد . زمینی که بعدها اسمش را گذاشت « سرزمین بدون مردم » (1) . و پول بارون ها و سرها و عالیجنابان یهودی که باید در این قمار بزرگ خرج می شد ، مساله دیگری بود که باید آن را پیگیری می کرد .
هرتزل ، راه را از آخر به اول طی کرد . پس از انتشار کتابش به راه افتاد و همه را دعوت کرد . روزنامه نگاران ، سیاستمداران ، پولدارها ، صاحب منصبان ، و خلاصه همه آنهایی که سری توی سرها داشتند و بدشان هم نمی آمد دور هم جمع شوند و یک قمار بزرگ جهانی راه بیندازند . این شد که کنگره معروف بال در 1897 در شهر بال سوئیس برگزار شد . در این کنگره نمایندگان یهودیان از سراسر اروپا آمدند و سازمان صهیونیسم جهانی را تاسیس کردند . با تشکیل این کنگره ، عامل جدیدی که در باورهای سنتی یهودیان اروپایی وجود نداشت به وجود آمد و آن اینکه یهودیان از نظر سیاسی یک ملت واحدند .
در این کنگره ، اعضای شرکت کننده قرار گذاشتند که تمام تلاش خود را برای دست یابی به این هدف به کار برند . هرتزل پس از پایان کنگره نوشت : « در بال من دولت یهود را بنیان گذاشتم ... همه شاید در عرض 5 سال و یقینا پنجاه سال به این امر پی خواهید برد » .
دستگاه تبلیغاتی یهود کار خود را شروع کرد . مهمترین امر ، تثبیت این باور در ذهن مردم یهود بود که آرمانی که به نام دولت یهود وجود دارد . برای مدتها ، شعار « سال آینده در اورشلیم » ورد زبان یهودی ها شد . مدرک سازی تاریخی و مذهبی برای این ادعا نیز برای سرمایه داران یهودی کار سختی نبود . برای آنان ، این موضوع هنوز امری حیاتی است ، به طوری که امروز هم دانش آموز یهودی که تورات را از شش سالگی می آموزد بایستی بداند که این سرزمین از رود مصر تا فرات امتداد می یابد . 

اخراج هرتزل از کاخ سلطنتی 

هرتزل ، خود اولین گام ها را برداشت که دومین مشکل را هم حل کند ، یافتن زمین ؛ او قبل از تشکیل کنگره به سراغ سلطان عبد الحمید دوم رفته بود و به او گفته بود که در ازای دریافت بیست میلیون لیره عثمانی اجازه دهد که یک جمهوری خودمختار یهودی در داخل قلمروهای عثمانی در فلسطین تشکیل شود و مهاجرت نامحدود یهودیان به فلسطین مجاز شود و جواب گرفته بود که : « بهتر است یهودیان ، میلیونها ثروت خودشان را نگه دارند ... این سرزمین تقسیم نخواهد شد مگر بر پیکر مرده ی ما » .

سلطان عبد الحمید دوم

شاید به همین دلیل ، هرتزل گزینه های دیگری جلوی روی خود گذاشت ؛ آرژانتین و آمریکای جنوبی و یا اوگاندا در آفریقا و یکی یکی آنها را بررسی کرد . عامل مهم دیگری که باعث شد هرتزل به این گزینه ها فکر کند ، لامذهب بودنش بود . او اعتقاد داشت که یهودیت را نه به عنوان مذهب ، بلکه باید به عنوان یک قوم نگریست . او درباره ی انتخاب بین فلسطین و آرژانتین می گوید : « هر آنچه اروپایی ها بدهند و مورد توافق ملت یهود باشد ، کنگره می پذیرد . آرژانتین از نظر منابع طبیعی یکی از غنی ترین کشورهای دنیاست . کشوری پهناور با جمعیت پراکنده و هوای ملایم . فلسطین خانه فراموش نشدنی ماست . نام فلسطین خود عامل نیرومندی برای جلب مردم ما خواهد بود . » اما سرانجام هرتزل به این نتیجه رسید که فلسطین بهترین گزینه است . او فهمید اولین کسی نیست که به فکر ایجاد یهودستان افتاده است . قبل از او خیلی ها به این موضوع فکر کرده بودند ، که یکی از آنها « بارون دو روچیلد » معروف بود . او سالها پیش زمانی که « بنیامین دیزرائیلی » از او درخواست وام برای خرید سهام کانال سوئز را کرده بود ، از او قول گرفته بود که در مقابل دریافت وام ، سرزمین فلسطین را که درست بالای کانال سوئز قرار داشت به او واگذار کند .
هرتزل و دوستانش می توانستند از این فرصت استفاده کنند و امپراطوری بریتانیا را وارد بازی کنند . هرتزل در سال 1901 باز هم سری به سلطان عبد الحمید زد و پیشنهاد پرداخت 5 میلیون لیره طلا را به سلطان نمود ، ولی این امر منجر به اخراج وی از کاخ سلطنتی گردید . از جمله پیشنهادهای دیگر او به عبد الحمید موارد زیر بود :
1- تاسیس ناوگان دریایی عثمانی 2 – کمک به سلطان در تنظیم سیاست اروپایی وی 3 – تاسیس دانشگاه عثمانی در بیت المقدس ، تا دیگر نیازی به اعزام دانشجو به اروپا نباشد . 4 – باز پرداخت کلیه بدهی های عثمانی 5 – تقدیم کمک هایی برای اجرای طرح های عثمانی 6 – پرداخت مالیات سالیانه برای کمک به دولت ، حهت سامان بخشیدن به اوضاع در هم ریخته اقتصادی . سلطان این پیشنهاد را مردود دانست . این آخرین تلاش هرتزل قبل از مرگش بود . 

پ . ن :
1 – نامی است که هرتزل برای سرزمین فلسطین گذاشته بود و با شعار « سرزمین بدون مردم برای مردم بدون سرزمین » یهودیان را تشویق به مهاجرت به فلسطین می کرد .

ادامه دارد ... 




ثبت نظر

  • ناصر دوستعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه