ولایت کدام معنا؟
دوشنبه, ۱۸ دی ۱۳۸۵، ۰۴:۴۸ ق.ظ
سلام قولا من رب رحیم الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین –علیه السلام – ما ندانیم که دلبسته اوئیم هم مست و سرگشته آن روی نکوئیم همه عید غدیر خم فرصتی است دوباره تا شیعه اعتقادات اساسی خویش را مروری دوباره بنماید . ائمه ما فرمودند که :اسلام بر چند ستون برقرار است ؛ نماز روزه حج زکات وولایت "ولم یناد شیء کما نودی بالولایه " وهیچ کدام به اندازه ولایت –تعبیر درست دراین است که هیچ چیزی به اندازه ولایت - مورد تاکید وسفارش واقع نشده است .این جمله ونظائر آن حاکی ازآن است که بحث ولایت ازحدود وثغور مسائل عبادی وفقهی بالاتر است ودرحیطه امور اعتقادی وکلامی باید گنجانده شود به تعبیر دیگر ولایت ازاصول دین است نه فروع دین .لذا مثل سایر امور اعتقادی دیگر باید ازروی دلیل قبول شود نه صرف اعتقاد .یکی از امور مهم دراین زمینه آن است که معنی دقیق ولایت درست تبیین شود بسیاری چون به کلمه ولایت یا امامت می رسند گمان می کند منظور آن است که اعتقاد داشته باشیم که خلیفه بلافصل پیامبر علی بن ابی طالب است .گرچه همه حق مداران دوست داشتند که چنین باشد اما اگر همه معنای ولایت علی داشتن این اعتقاد باشد درواقع ولایت علی را تحویل به یک مسئله تاریخی کرده ایم ودراین صورت شاید سخن بسیاری از اهل سنت درست بنماید که: برفرض که حرف شما درست باشد به هرحال الان بیش ازهزار سال ازاین ماجرا گذشته است دیگر نه علی زنده است نه دیگران ،زنده کردن یک دعوای چند قرن پیش دیگر چه سودی دارد ؟گرچه مدعیان شیعگی پاسخی درخور دارند اما اگر طرح مطلب درحیطه مربوط وصحیح وواقعی خود انجام شود دیگر کار به این اشکال وپاسخها نمی رسد .امامت یا ولایت (هردو دوروی یک سکه اند ) بحثی اعتقادی وکلامی است – بعدا خواهیم گفت که ازاین هم فراتر است – وحداقل معنای آن این است که مرجع علمی مردم بعد از پیامبر چه کسی باید باشد ؟با این حساب دیگر فرقی نمی کند که این مرجع علمی بعد ازپیامبر عهده دار حکومت هم شد یانه ؟آیا امر سنگین امامت وولایت بردوش انسانهایی افتاد که عمری را درشرک وبت پرستی گذارندند ودرکارنامه زندگی خویش همه جور فسق وفجور داشته اند –حداقل قبل ازاسلام آوردن – با این حساب تکلیف آیه شریفه "لا ینال عهدی الظالمین - پیمان امامت نصیب ظالمان نخواهد شد " چه می شود ؟ نتیجتا اینکه حرف شیعه –بخشی از حرف شیعه – آن است که تبیین قران وسخن وسیره پیامبر باید برعهده انسانی باشد که شایستگی های مربوطه را دارا باشد این فقط یک امر سیاسی نیست که با رأی مردم درست شود بلکه امری الهی است الهی و ازهمان جایی که نبوت سامان یافت باید سامان پذیرد ومردم را نرسد که دراین خصوص اظهار نظر نمایند .به عبارت دیگر دموکراسی با تمام حسناتی که دارد تا جایی کاربرد دارد که مسایل زندگی دنیایی مردم را نشانه رفته باشد آنجا که پای عهد الهی – لا ینال عهدی - وامر الهی -ائمه یهدون بامرنا- به میان میاید باید درجای دیگری دنبال پاسخ بود تا اینجا یک بخش از کلام طرح شد بخش دیگر آن است که امر امامت فراترازاین حرفهاست وریشه درمقامات عرفانی وسیر وسلوکی وبواطن عالم خلقت دارد ولایت یعنی متصل بودن با مرکز جهان و اصل وجود سخن را دراین زمینه به فرصتی دیگر احاله می کنم ومنتظر حرف دل شما می نشینم