کیمیا می خونه ...
شهره عارفان ( قسمت بیستم )
نظر ابن عربی در مورد مهدی موعود (عج)
استاد سید جلال الدین آشتیانی مینویسد : رساله ای در ولایت از شیخ اکبر ابن عربی به نام « الوعاء المختوم علی السّر المکتوم » است که از بهترین آثار عرفانی در تمام دوران عرفان میباشد . و مؤلف عظیم آن ، آن را در شئون ختم ولایت مطلقه محمدیه مهدی موعود علیه السلام و نحوه ظهور آن حضرت تألیف نموده است (290) .
علامه حسن زاده آملی پس از ذکر تشرف محیی الدین به حضور حضرت بقیة الله مهدی موعود علیه السلام به نقل از فتوحات مکیه چنین مینگارد : به همین منوال و مضمون در چند جای دیگر فتوحات مکیه مطالبی دارد ، و نیز رساله « شق الجیب » را به خصوص درباره حضرت مهدی علیه السلام نوشته است (291) . لازم به یاد آوری است که نگارش رساله شق الجیب ، رمزگونه است ، چنانکه در آغاز آن آمده : این رساله از علومی است که جز بر صاحبان آن علم ، واجب است پوشیده بماند و آن از علومی است که علی بن ابی طالب رحمه الله با دست خود به سینه خود زد و گفت : در این سینه دانشهای زیادی است ، اگر حاملانی برای آنها می یافتم (292) .
و نیز در همان رساله میگوید : خواستم آنچه را که گاهی آشکار میکنم و گاهی پنهان ، در این کتاب قرار دهم و مرتبه نخست آن این است که این نسخه انسانیت مقام انبیاست و مرتبت دوم آن مقام امام مهدی منسوب به دختر نبی اکرم است (293) . در پایان میگوید : ما در این کتاب به طور ضمنی به مطالبی اشاره کردیم . آنچه گفتیم پرده از روی آنچه نگفتیم برمیدارد (294) .
ابن عربی حضرت مهدی موعود علیه السلام را خاتم اولیا دانسته است ، چنانکه در فتوحات مکیه در باب (366) معرفت یاران و وزرای حضرت مهدی در آخر الزمان مینویسد : برای خداوند خلیفهای است که اکنون زنده و موجود میباشد و ظاهر میگردد ، ظهورش در زمانی اتفاق میافتد که دنیا پر از جور و ستم باشد ، او دنیا را پر از عدل و قسط می فرماید و اگر از عمر دنیا نماند مگر یک روز ، خداوند آن را طولانی میگرداند تا آن خلیفه ولایت کند . او از عترت رسول اللّه صلی الله علیه وآله و جدش حسین بن علی بن ابی طالب است .
سپس میگوید : حضرت مهدی علیه السلام حکم نمیکند مگر به آنچه را که فرشته از نزد خدا در قلب او القا میکند ، فرشتهای که خداوند بر او گمارده است تا او را یاری کند . این همان شرع واقعی محمدی است ، به گونهای که اگر حضرت محمدصلی الله علیه وآله زنده بود ، درباره آن مسئله درست به همان گونه که امام مهدی علیه السلام حکم میکند ، حکم میکرد . بنابراین خداوند مهدی علیه السلام را آگاه میکند که شریعت محمدی چنین است . با وجود نصوصی که خداوند به او عنایت کرده ، قیاس بر او حرام است . به همین دلیل رسول خدا صلی الله علیه وآله در توصیف مهدی علیه السلام فرمود : « یقفو اَثَری لایُخْطِیءُ ... » : او از من پیروی مینماید و هرگز خطا نمیکند . پیامبر اکرم با این کلام به ما فهماند که از او باید پیروی نمود ، زیرا او تابع رسول خداست . نیز به ما فهماند که مهدی علیه السلام « معصوم » است ، چرا که معنای معصوم در حکم ، چیزی جز عدم خطا و اشتباه نیست (295) .
او به دنبال عبارات مزبور در یک فصل مطالب بسیاری درباره وقایع ظهور آن حضرت آورده و پس از ذکر شمایل و فضایل حضرت مهدی و وصف یاران و انصار و شرح شروع و پایان کار آن حضرت میسراید :
اَلا انّ ختمَ الاولیاء شهِیدُ
و عین امام العالمین فَقِیدُ
هوالسیّد المّهدی من آل احمدٍ
هوالصّارمُ الهندی حین یُبیدُ
هوالشّمس یَجلو کلّغمّ و ظلمةٍ
هوالوابل الوسمی حین یَجودُ (296)
شایسته ذکر است ، ابنعربی پس از ایراد ابیات مذکور و بحث و تحقیق در این مقام ، میان ختم ولایت محمّدیه و مهدی موعود علیه السلام فرق نمیگذارد و مینویسد : « ختم ولایت محمدیه داناترین مردم نسبت به خداوند است ، در زمان وی و نیز در زمان های بعد ، در علم به خدا و جایگاه حکم وی کسی به مقام او نمیرسد . او و قرآن همچون دو برادرند ، همان طور که حضرت مهدی و شمشیر اینگونه میباشند » (297) .
ابن عربی در کتاب « عُنقاء مُغرِب فی ختم الاولیاء و شمس المَغرب » در توصیف خصایص و شروط و کمالات خاتم الولایة ، به نقل امتیازاتی میپردازد و مینویسد : آنها را جز در شخص قائم آل محمد صلی الله علیه وآله و امام دوازدهم شیعیان نمیتوان یافت . در آخر همان کتاب به تعیین صریح خاتم الاولیا پرداخته و گوید : « فَاِنّ الامام المهدی المنسوب الی بیت النّبی » (298) . یعنی : امام مهدی منسوب به خاندان پیامبر اکرم است .
حکیم آقا محمد رضا قمشه ای در رساله ذیل فص شیثی ، برای اثبات این که ابن عربی حضرت مهدی را به حضرت عیسی برتری داده ، چنین استدلال میکند : ابن عربی در شعر مذکور ، مهدی علیه السلام را امام العالمین خوانده و العالمین جمع مُحلّی به الف و لام است ، لذا افاده عموم میکند و عیسی و روح نیز از عالمین است و اگر العالمین به کسر لام خوانده شود باز عیسی و روح داخل خواهند بود ، خلاصه به هر دو قرائت و به هر دو معنی ، این بیت نص و صراحت بر امامت مهدی بر عیسی و روح دارد (299) .
او در خصوص مهدی موعود علیه السلام که از نسل علی علیه السلام است ، در پاسخ به سؤال سیزدهم از پرسش های محمد بن علی ترمذی ( ازاعلام قرن سوم ) ، مقام ختم ولایت محمدی را از آنِ مردی از عرب میداند که اکرم این قوم است ، چنانکه در باب هفتاد و سوم فتوحات مکیه مینگارد : اما ختم ولایت محمدی ، آن برای مردی از عرب است که به لحاظ اصل و نَسَب و به دست گرفتن این ولایت ، اکرم این قوم است و امروز در زمان ما موجود است ، در سال پانصد و نود و پنج وی را شناختم و نشانه ( خاتم ولایت مطلقه ) او را که حق از دیدگان بندگانش پنهان نموده ، در شهر فاس مشاهده کردم ... و چنانکه خداوند نبوت تشریعی را به محمد صلی الله علیه وآله ختم کرده ، ولایت مطلقه محمدی را به مهدی علیه السلام ختم نموده است (300) .
در اینجا تأکید این مطلب لازم است که ابن عربی در باب سیصد و شصت و ششم فتوحات مکیه (301) که حاوی بحث مبسوطی درباره امام مهدی علیه السلام است ، عباراتی دارد که بر وفق باور شیعه امامیّه و حاکی از عقیده استوار وی به مقام بسیار والا و معنوی آن امام هُمام است . مثلاً آن حضرت را « معصوم » دانسته و علمش را از طریق تنزیل الهی میداند و تأکید میکند : با اینکه او علم به قیاس دارد ، ولی هرگز بدان حکم نمیکند ، بلکه تنها به چیزی حکم میکند که فرشته از سوی خداوند به وی القا کرده است و آن شرع حقیقی محمّدی است ، که اگر آن حضرت زنده می بود جز آن حکم نمی فرمود .
روایات اهل بیت در آثار ابن عربی
او از اهل بیت عصمت و طهارت در فتوحات مکیه و دیگر آثارش در موارد فراوانی روایاتی را نقل کرده است که برای نمونه موارد زیر ذکر میشود :
1. علی بن ابی طالب رحمه الله میفرمود : همانا پس از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وحی منقطع شد و در دست ما چیزی نماند مگر این که خداوند فهم این قرآن را به بندهای روزی گرداند (302) .
2. علیبن ابی طالب در خصوص علم الافراد میفرمود - هنگامی که دستش را به سینهاش میزد همانا در اینجا علوم کثیری است ، اگر برای آنها پذیرندگانی بیابم (303) .
3. به این علم ( علم الافراد ) اشاره کرد علی بن الحسین بن ابی طالب علیهم الصلوة و السلام در شعری که ( ترجمه آن ) این است : چه بسا جوهر علمی که اگر آن را آشکار بسازم مرا متهم میدارند که از بت پرستانم و مردان مسلمانی خونم را حلال میشمارند و زشت ترین چیزی را که به جا میآورند ، نیکو می پندارند (304) .
ابنعربی علم امام علی علیه السلام را که برای آن پذیرندگانی نمییابد تا آن راآشکار سازد و همین طور علم امام زین العابدین علیه السلام را که در صورت اظهار آن ، موجب تکفیرش میگردد ، علم الافراد مینامد که اختصاص به خود آن بزرگواران داشته و دیگران از آن بینصیب بوده و شایستگی پذیرش آن را نداشته اند .
4. از جعفر بن محمد صادق ، از پدرش محمد بن علی ، از پدرش علی بن الحسین ، از پدرش حسین بن علی ، از پدرش علی بن ابی طالب ، از رسول اللّه صلی الله علیه وآله روایت شده است که فرمود : خادم قوم از خود قوم است (305) .
5. از علی بن ابی طالب رضی اللّه عنه روایت شده که گفته است : پیامبر خدا صلی الله علیه وآله مرا وصیت کرد و فرمود : ای علی ، به تو وصیّت میکنم و آن را حفظ کن ، تا وقتی که وصیّت مرا نگه میداری از خیر و نیکی برخورداری ، برای مؤمن سه علامت است : نماز ، روزه ، زکات و... (306)
6. علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود : از رسول خدا صلی الله علیه وآله درباره علامات قیامت پرسیده شد ، پاسخ داد : هنگامی که دیدی که مردم حق را ضایع مینمایند نماز را میمیرانند ، قذف ( نسبت زنا به زن محصنه دادن ) را فزون میسازند ، دروغ را روا میدارند ، رشوه میگیرند ، بنا ها را استوار میکنند ، سرمایه داران را بزرگ میشمارند ... (307) در آن وقت قیامت برپا خواهد شد (308) .
7. از سخن علی بن ابی طالب است که روزی به پسرش حسن فرمود : ای پسرم ، همه محبتت را به دوستت ارزانی دار ، ولی به طور کامل به وی مطمئن مباش ، و از هر گونه کمک و یاریت وی را برخوردار ساز ، اما همه اسرارت را پیش وی فاش مگردان (309) .
8. از امام به حق ناطق ، جعفر بن محمد صادق علیه السلام نقل شدهاست که فرمود : خداوند در کلام خود ( قرآن ) ، برای بندگانش تجلی کرده است ، لیکن شما نمیبینید (310) .
9. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که آن حضرت در هنگام نماز مدهوش شد ، از ایشان سؤال کردند که سبب مدهوشی چه بود ؟ فرمود : چندین بار آیه را تکرار کردم تا اینکه از متکلم آن شنیدم (311) .
10. جعفر بن محمد بن علی بن الحسین از پدرش از جابر بن عبداللّه نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله نُه سال حج بجا نیاورد ، سپس در سال دهم به مردم اعلام نمود که میخواهد حج بجا آورد ... (312) .
11. علی بن ابی طالب رضی اللّه عنه فرمود : منشأ غیب گوییهای من ، فهم از قرآن است که خداوند به عدهای از بندگانش عنایت میکند (313) .
12. چه کسی میتواند از علومی که علی بن ابی طالب رضی اللّه عنه بیان نموده آگاه باشد ، آنجا که از خود خبر داده و میگوید که اگر درباره سوره حمد سخن بگوید ، هفتاد بار شتر مطلب خواهد گفت ؟! آیا این جز شمهای از فهم قرآن است که خداوند به او اعطا کرده است (314) .
13. علی بن ابیطالب رضیاللّه عنه به نقل از رسول اللّه صلی الله علیه وآله فرمود : در روز قیامت پنجاه ایستگاه وجود دارد که توقف در هر کدام هزار سال به طول میانجامد و اولین ایستگاه وقتی است که مردم از قبرها بیرون میآیند ... (315) . حدیث بسیار طولانی است .
14. امام جعفر بن محمد گفت : زمانی که چیز پسندیده و محبوبی به تو رسید « الحمد للّه » زیاد بگو ، زمانی که چیز ناپسند و مکروهی به تو رسید زیاد بگو « لاحول و لا قوّة الاّ باللّه » و زمانی که دیدی روزی تو دیر میرسد زیاد استغفار بر زبان جاری کن (316) .
15. علی بن ابی طالب به نقل از رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود : هرکس توشه و شتر [ وسیله سفر ] داشته باشد که او را به خانه خدا برساند و حج به جا نیاورد ، یهودی میمیرد یا نصرانی (317) .
16. علی رضی اللّه عنه فرمود : اگر پرده کنار رود ، به یقین من افزوده نمیگردد (318) .
17. رسول خدا صلی الله علیه وآله در دارالخیزران بین اصحاب خود عقد برادری خواند و خود دست علی را گرفت و فرمود : این برادر من است (319) .
ملاحظه شد که او از احادیث ائمه امامیّه در کتابهایش آورده و به ذکر فضایل و مناقبشان پرداخته و از آن بزرگواران به بزرگی و پاکی و پارسایی نام برده و هرگز با آنان خصومت و دشمنی نورزیده و حتی دشمنی با آنان را زیانآور و دوستیشان را عبادت دانسته است . منتها او در ظاهر شیعه نبوده تا فقط از ائمه شیعه روایت نقل کند ، و تنها به ذکر فضایل و مناقب آن بزرگواران بپردازد و منحصراً نسبت به ایشان اظهار محبت و مودّت نماید ، لذا از روی تقیه از دیگران نیز احادیثی نقل کرده و برای آنها هم فضایلی قائل شده است .
پ . ن :
290) تفسیر فاتحة الکتاب ، مقدمه.
291) هزار و یک کلمه ، ج1 ، ص88 ؛ نک : شرح فص حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة ، ص 103.
292) حجاب هستی ( رساله شق الجیب ) ، ص127.
293) همان ، ص161.
294) همان ، ص171 و 170.
295) فتوحات مکیه ، ج6 ، ص62.
296) همان ، ج6 ، باب 366 ، ص51 ، 52. ترجمه اشعار در صفحه 41 آمده است .
297) همان ، ج6 ، ص54.
298) هدایة الامم ، ص25 مقدمه.
299) رساله ذیل فص شیثی ، ص 8.
300) همان ، ج2 ، ص75 ؛ نک : محیی الدین ابن عربی ، ص473 و 472 ؛ هدایةالامم ، ج 1 ، ص24 مقدمه .
301) فتوحات مکیه ، ج6 ، ص66-50 .
302) همان ، ج1 ، ص284.
303) همان ، ج1 ، ص303 ؛ شق الجیب ، ص65 ؛ رساله روح القدس ، ص38.
304) فتوحات مکیه ، ج1 ، ص303.
305) همان ، ج1 ، ص297 ؛ نک : هزار و یک نکته ، نکته 631.
306) فتوحات مکیه ، ج8 ، ص326-321 .
307) روایت طولانی است ، بقیه آن به علت عدم گنجایش این کتاب [ نوشتار ] نقل نشد .
308) فتوحات مکیه ، ج8 ، ص378.
309) محاظرة الابرار و مسامرة الاخیار ، ج2 ، ص6 .
310) تفسیرالقرآن ، شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی ، مقدمه، ص3 ؛ تجلیات الالهیه ، ص416.
311) همان دو منبع .
312) فتوحات مکیه ، ج 2 ، ص453.
313) همان ، ج1 ، ص423.
314) همان ، ج1 ، ص423.
315) فتوحات مکیه ، ج1 ، ص467.
316) محاضرات ، ج2، ص280 ، نقل از روح مجرد ، ص458.
317) فتوحات مکیه ، ج2 ، ص522.
318) همان ، ج 5 ، ص194 و 331.
319) همان ، ج 5 ، ص195.