شعرترین شعر - سید علی میرافضلی
شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۱، ۱۰:۵۹ ب.ظ
گل میشکفد دم به دم از خاک بهپایت
همریشه باران و بهارست صدایت
گل کاشتی و لاله نشاندی و گذشتی
پیداست در آرامش گلها رد پایت
از نسل کدامین شب مطبوع بهاری است
آن گیسوی آشفته در باد رهایت
با آتشم آمیخت نگاهی که تو کردی
بر خرمن من شعله چکید از مژههایت
بر چهره بخوان شرح مرا قطره به قطره
اشکم همه را ترجمه کردهست برایت
امشب غزلم را صله چشم تو کردم
ای شعرترین شعرترین شعر فدایت
در هر غزلم با تو طلوعیست دوباره
هان تا غزل بعد سپردم به خدایت!
سید علی میرافضلی (+)