مجمع البیان: مقدمه‌ی مولف (۲) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

مجمع البیان: مقدمه‌ی مولف (۲) مجمع البیان: مقدمه‌ی مولف (۲)

شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۸، ۰۶:۰۰ ق.ظ

فنّ‌ دوم

در اسامى قراء مشهور در شهرها و راویان آن‌ها

مدنى:

۱- ابوجعفر یزید بن قعقاع

ابوجعفر یزید بن قعقاع جزء هفت قارى معروف نیست و می‌گویند او بر عبداللّٰه بن عباس و بر مولایش عبداللّٰه بن عیاش بن ابى ربیعه مخزومى خواند و آن دو بر ابىّ‌ بن کعب خواندند و ابىّ‌ بن کعب بر رسول اکرم و براى او یک روایت است.

۲- نافع بن عبدالرحمن

نافع بن عبدالرحمن بر ابى جعفر خواند و از او قرآن را فرا گرفت و نیز بر شیبة بن مصاح و عبدالرحمن بن هرمز اعرج و ابن عباس خواند و براى او سه روایت است:

۱- روایت ورش که عثمان بن سعید است، ۲- روایت قالون که عیسى بن مینا است، ۳- روایت اسماعیل بن جعفر

 

مکى:

تنها عبداللّٰه بن کثیر

مکّى تنها عبداللّٰه بن کثیر است که بر مجاهد خواند و مجاهد بر ابن عباس و براى او سه روایت است:

۱- روایت بزّى، ۲- روایت ابن فلیح، ۳- روایت ابى الحسین قواس؛ و وقتى دو قارى مکّى و مدنى با هم باشند می‌گویند: «حجازى»

 

کوفى:

۱- عاصم بن ابى النجود بهدلة

عاصم که براى او دو روایت است: ۱- روایت حفص بن سلیمان بزّاز ۲- روایت ابى بکر بن عیاش، و براى ابى بکر بن عیاش سه روایت است: ۱- روایت ابى یوسف اعشى، ۲-روایت ابى صالح برجمى، ۳- روایت یحیى بن آدم

و براى حفص چهار روایت است: ۱- روایت ابى شعیب قواس، ۲- روایت هبیرة تمّار، ۳- روایت عبید بن صباح، ۴- روایت عمرو بن صباح.

۲- حمزة بن حبیب زیات:

براى این حمزه هفت روایت است: ۱- روایت عجلى عبد اللّٰه بن صالح، ۲- روایت رجاء بن عیسى، ۳- روایت حمّاد بن احمد، ۴- روایت خلاّد بن خالد، ۵- روایت ابى عمر دورى، ۶- روایت محمّد بن سعدان نحوى، ۷- روایت خلف بن هشام.

۳- ابو الحسن على بن حمزه کسایى

براى او شش روایت است: ۱- روایت قتیبة بن مهران، ۲- روایت نصیر بن یوسف نحوى، ۳- روایت ابى الحارث، ۴- روایت ابى حمدون زاهد، ۵- روایت حمدون بن میمون زجاج، ۶- روایت ابى عمر دورى.

۴- خلف بن هشام بزاز

خلف جزء هفت قارى معروف نیست.

عاصم: بر ابى عبدالرحمن السلمى و او بر على بن ابى‌طالب خواند.

و نیز بر اعمش. سلیمان بن مهران و او بر یحیى بن رئاب و او بر علقمه و مسروق و اسود بن یزید و آن‌ها بر عبداللّٰه بن مسعود خواندند. و حمزه نیز بر حمران بن اعین و او بر ابى الاسود دوئلى و او بر على بن ابى‌طالب خواند.

کسایى بر حمزه خواند و از مشایخ حمزه ابن ابى لیلى را دیده و بر او و بر ابان بن تغلب و عیسى بن عمرو دیگران نیز خواند.

 

 بصرى:

۱- ابو عمرو بن علاء

که برایش سه روایت است: ۱- روایت شجاع بن ابى نصیر، ۲- روایت عباس بن فضل، ۳- روایت یزیدى یحیى بن مبارک و براى یزیدى شش روایت است: ۱- روایت ابى حمدون زاهد، ۲- ابى عمر دورى، ۳- اوقیه، ۴- ابى نعیم غلام شحاده، ۵- ابوایوب حناط‍،‌ ۶- ابى شعیب سوسى. و از بصره است: یعقوب بن اسحاق حضرمى و ابوحاتم سهل بن محمّد سجستانى.

این دو نفر از هفت قاریان معروف نیستند، و براى یعقوب سه روایت است: ۱- روایت روح، ۲- روایت زید، ۳-روایت رویس.

وقتى اهل کوفه و بصره با هم باشند می‌گویند: «عراقى»

 

 شامى:

تنها عبداللّٰه بن عامر یحصبى

او بر مغیرة بن ابى شهاب مخزومى و مغیرة بر عثمان بن عفان خواند و براى او دو روایت است: ۱- روایت ابن ذکوان، ۲- روایت هشام بن عمّار.

 

چرا قرائت اینان سند شد؟

به دو سبب مردم به قرائت اینان اعتماد کرده و بدانها اقتداء و پیروى نمودند.

سبب اول:

مقام شامخ و صلاحیت علمى آنان به اضافه‌ی منحصرکردن کار خود به این امر و عنایت و اهمیت زیاد دادن به آن، سبب اول براى قبول و تبعیت دیگران شد و دانشمندان دیگرى که پیش از اینان یا هم‌زمانشان بودند و قرائت‌هایى که به آنان نسبت داده شده ولى جزء شواذ به حساب آمده است چون آنان تنها به قرآن نمى‌پرداختند و بیشتر به فقه و حدیث و مانند آن‌ها اشتغال داشتند قرائتشان سندیت پیدا نکرد.

سبب دوم:

این است که آنان با مقام و موقعیت معروف خود و اطلاعشان از وجوه مختلف قرآن قرائتشان را حرف به حرف از اول قرآن تا آخر آن از افرادى می‌گرفتند که به امام یا یکى از قارئان بزرگ مستند می‌شد.

پس از توجه به این مقدمات باید دانست که ظاهر مذهب امامیه این است که آنان بر جواز قرائتى که در بین قاریان متداول است اجماع دارند لکن خود، آن قرائتى را اختیار نمودند که همه‌ی قرّاء جایز می‌دانستند و قرائتى را که فقط‍‌ از یک نفر بوده دوست نمی‌داشتند و در اخبار امامیه وارد شده است که: قرآن فقط‍‌ به یک حرف نازل شده است(۱)؛ اما عامه از رسول اکرم نقل می‌کنند که فرموده: قرآن به هفت حرف نازل شده است که همه‌ی آن‌ها شافى و کافى‌اند(۲)

در تأویل این حدیث وجوهى بیان نموده‌اند از این قرار:

 

 اول- برخى کلمه‌ی «حرف‌ها» را به معناى ظاهری‌ش گرفتند و آن را به اختلاف کلماتى که همه‌ی آن‌ها داراى یک معنا هستند و یا به اختلاف قرائت‌ها حمل کرده‌اند.

اختلاف کلمات چون: «تَعٰال و هُلمّ‌ وَ أقبلْ‌» که همه یک معنا دارند (بیا) و در صدر اسلام می‌توانستند هر کدام را خواستند بخوانند ولى پس از آن، اجماع کردند که فقط‍‌ یک کلمه خوانده شود و اجماع آنان حجت شد که غیر آن صورت مورد اجماع ممنوع گردد.

 

اختلاف قرائت‌ها

اختلاف قرائت‌ها بر هفت صورت تصور می‌شود:

۱- اختلاف در اعراب کلمات که تفاوتى در صورت نوشتن و معناى آن‌ها پدید نمی‌آورد؛ مانند کلمه‌ی «فیضاعفه» که (فاء) را به رفع یا نصب خوانده‌اند ولى در هر حال صورت و معنا تفاوت نمی‌کند.

۲- اختلاف در اعراب که باعث تغییر معنا می‌گردد نه صورت؛ مانند «إِذْ تَلَقَّوْنَهُ‌» با تشدید و «اذ تلقونه»(۳) 

۳- اختلاف در حروف کلمات که معنا را تغییر می‌دهد ولى صورت هم‌چنان محفوظ‍‌ است؛ مانند «کَیْفَ‌ نُنْشِزُهٰا -یا- کیف ننشرها»(۴) 

۴- اختلاف حروف که باعث تغییر صورت است نه معنى مانند آیه‌ی کریمه‌ی «إِنْ‌ کٰانَتْ‌ إِلاّٰ صَیْحَةً‌ وٰاحِدَةً‌» یا «إلا زقیة واحده» (نبود جز یک صیحه)(۵) که صیحه و زقیه هر دو به یک معنا می‌باشد.

۵- اختلاف کلمه که صورت و معنا را تغییر می‌دهد؛ مانند: «طلع منضود» و یا «طلح منضود»

۶-اختلاف در جلو و عقب بودن کلمات؛ مانند: «وَ جٰاءَتْ‌ سَکْرَةُ‌ الْمَوْتِ‌ بِالْحَقِّ‌» یا «و جاءت سکرة الحق بالموت».

۷- اختلاف در زیاد و کمى کلمات؛ مانند: «وَ مٰا عَملَتْ‌ ایْدِیَهُمْ‌» یا «وَ مٰا عَمِلَتْهُ‌ أَیْدِیهِمْ‌». شیخ طوسى می‌گوید: این وجه زیباتر و بهتر است زیرا از ائمه علیه‌السلام وارد شده است که در مورد اختلاف قراء کدام را می‌توان خواند.

 

دوم- دسته‌اى دیگر از دانشمندان، هفت حرف را بر معانى و احکامى که قرآن به نظم در آورده حمل نموده‌اند نه الفاظ‍‌ و به عقیده‌ی برخى از آنان، آن معانى عبارتند از وعده، وعید، امر، نهى، جدل، قصص و مثل؛ ابن مسعود از رسول اکرم صلى‌اللّٰه علیه و آله نقل می‌کند که آن حضرت فرموده: قرآن بر هفت حرف نازل شد :زجر (نهى)، امر، حلال، حرام، محکم، متشابه و امثال؛ ابوقلابه نیز از آن حضرت نقل می‌کند که فرموده: قرآن بر هفت حرف نازل شد: امر، زجر، ترغیب، ترهیب، جدل، قصص و مثل.

بعضى دیگر معانى را: ناسخ، منسوخ، محکم، متشابه، مجمل، مفصل، و تأویل آن‌چه جز خدا کسى نمی‌داند گرفته‌اند.

 

پی‌نوشت‌ها:

(۱) إنّ‌ اْلقُرآنَ‌ نَزَلَ‌ بِحَرْفٍ‌ واحِدٍ

(۲) نَزَلَ‌ اْلقُرْآنَ‌ عَلىٰ‌ سَبْعةُ‌ أحْرُفٍ‌ کلها شٰافٍ‌ کٰاف

(۳) آیه این است: «إِذْ تَلَقَّوْنَهُ‌ (یا تلقونه) بِأَلْسِنَتِکُمْ‌ وَ تَقُولُونَ‌ بِأَفْوٰاهِکُمْ‌ مٰا لَیْسَ‌ لَکُمْ‌ بِهِ‌ عِلْمٌ‌» (آیه ۱۵ از سوره نور)

(۴) آیه چنین است: «وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظٰامِ‌ کَیْفَ‌ نُنْشِزُهٰا (یا ننشرها) ثُمَّ‌ نَکْسُوهٰا لَحْماً». (آیه ۲۵۹ سوره بقره)

(۵) آیه‌ی ۲۹ از سوره‌ی یس

 

* منبع: تفسیر مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی، جلد ۱، صفحات ۱۶ تا ۲۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه