کیمیا می خونه ...
شهره عارفان ( قسمت یازدهم )
فصل دوم : اساتید و تألیفات
شور و شوق درتحصیل علوم و معارف
محیی الدین به راستی از شگفتیهای تبار انسانی و از نوادر اعصار است . بدون شک در تاریخ عرفان اسلامی کسی در فزونی دانش ، وسعت اطلاعات ، کثرت اساتید و بسیاری تعداد تألیفات به پایه و مایه وی نمیرسد . این عارف عجیب در طول عمرِ بارور خود ، از آغاز جوانی تا دوران پیری و پایان زندگانی ، با همتی بسیار عالی ، نیتی پاک ، نشاطی حیرتانگیز ، پشتکاری شگفتآور و با شور و شوقی وافر به فراگیری علوم و تحصیل معارف زمان خویش پرداخت . او به حق ، زهد و ریاضت ، سیر و سلوک را از تلمّذ و تعلّم ، تفکر و تفقّه و درس و بحث ، جدا و بینیاز ندانست . با ایمانی استوار به عرفان راستین و شوق شدید به ریاضت ، به معارف متعارف زمان و فرهنگ جامعهاش نیز به راستی ارج نهاد.
در اینجا باید سوگمندانه اعتراف کرد که از دیرزمان در کنار عارفان و سالکان راستین ، صوفیان متظاهرِ به عرفان نیز بودهاند که نه اندوخته علمی داشته و نه بهرهای از مقامات روحانی برده ، بلکه در حقیقت تمام سرمایه باطنی ایشان جز تظاهر و ریا و نیز تفوّه به چند اصطلاح بی محتوا و خرقه و کشکول ، چیز دیگری نیست . چنین عا ف نمایان همواره مورد تهاجم عارفان حقیقی بودهاند (101) .
آنچه ابن عربی را در میان اهل سیر و سلوک استثنایی کرده ، جمع میان کشف و شهود ، تفکّر و تفقّه و جمع میان حضور و حصول است . چنانکه مشهور است برخی از عوام صوفیه و عرفا از دست زدن به کتاب و قلم پرهیز میکردند و برای علم حصولی شأنی « آلی » نیز قائل نبودند و حتی برخی از آنها به « امّی » بودن خویش فخر میفروختند (102) .
اما ابنعربی عارفی است که از استاد دوری نجست ، از تحصیل علم گریزان نبود ، از مدرسه فرار نکرد و دفتر را نشست ؛ بلکه برعکس ، در هر حال و در هر زمان و در هر مکانی که از وجود و حضور استادی آگاهی یافت ، با ذوق و شوق به سویش شتافت . در اثر این تلاش و تکاپو است که موفق شد تا محضر استادان عالی مقامی را درک کند و از مشایخ بزرگی حدیث بشنود و اجازه روایت بگیرد که شماره شان به هفتادکس میرسد . برخی از ایشان از سرشناسانِ بنامِ عالم اسلام و بزرگان زمان بودند . البته این ها غیر از شیوخی هستند که در گذشته ذکر شد که ابن عربی به دیدارشان توفیق یافته و از آنان بهره مند گشته است . آنان بیشتر اهل ریاضت و مجاهدت و پارسایی بودند ؛ ولی اینان اهل درس و بحث ، ارباب فتوا ، صاحبان مسند قضا و حامیان شریعتند .
برخی استادان و مشایخ روایت (103)
1. حافظ ابوبکر محمد بن خلف لَخْمی ، 2. ابوالقاسم عبدالرحمان بن غالب شَرّاط قُرطبی ، 3. ابوالحسن شُریح بن محمد بن شریح رُعینی . محییالدین از سال 578 در اشبیلیه ، قرآن مجید را با قرائات هفتگانه پیش آن ها خواند . 4. قاضی ابومحمد عبداللّه بازِلی ، 5. قاضی ابوبکر محمد بن احمد بن ابی حمزه . کتاب های تبصره و التیسیر در مذاهب قُرّاء سبعه را برای وی حدیث کردند و اجازه روایت عامه به او دادند . 6. قاضی ابوعبدالله محمد بن سعید بن دَرْبون ، 7. ابومحمد عبدالحق بن عبدالرحمان بن عبدالله اشبیلی . آن دو کتاب های بُقَعی ، و نیز تلقین المبتدی ، الاحکام الصّغری والوسطی والکبری و التمجید و کتاب ابومحمد علی بناحمد بنحزم و کتب استذکار ، تمهید ، استیعاب و انتقا را برای وی حدیث کردند و اجازه روایت عامه دادند . 8. عبد الصمد بن محمد بن ابی الفضل بن حَرَسْتانی ، 9. یونس بن یحیی بن ابوالحسن عباسی هاشمی ، 10. مکین الدین ابوشجاع زاهر بن رستم اصفهانی بزّاز ، 11. برهان الدین نصر بن ابی الفتوح بن عل حصری . کتب کثیری در علم حدیث و رقائق ، از جمله صحیح مسلم و صحیح بخاری و الجامع و العلل ترمذی و سنن ابوداود را که از صحاح سته هستند برایش حدیث کردند و اجازه عامه دادند . 12. سالم بن رزق الله افریقی ، 13. محمد ابوالولید بن احمد بن محمد بن سبیل ، 14. ابوالوابل بن العربی ، 15. ابوالثّناء محمود بن مظفر اللّبان ، 16. محمد بن محمد بکری . کتب المعلم بفوائد مسلمِ ابوعبدالله مازَری ، و سراج المهتدین قاضی ابن العربی و کتابهای ابنخمیس و رساله قُشَیْری برای او حدیث کردند واجازه عامه دادند . 17. ضیاء الدین عبد الوهاب بن علی بن سکینه ، 18. ابوالخیر احمد بن اسماعیل بن یوسف طالقانی ، 19. ابوطاهر احمد بن محمد بن ابراهیم ، 20. ابوطاهر سِلَفی اصفهانی ، 21. جابربن ایوب حَضْرَمی ، 22. محمد بن اسماعیل بن محمد قزوینی ، 23. ابن عساکر ، 24. ابو الفرج عبدالرحمان بن علی بن جوزی ، 25. ابنمالک ؛ برای وی حدیث کردند و اجازه عامه دادند .
البته غیر از استادان مذکور، ابن عربی نام کسان دیگری را در زمره مشایخ و اساتید خود آورده است که در زمان خود از ادیبان و عالمان برجسته فقه و حدیث به شمار میرفتهاند . نام این استادان و مشایخ در نامه ابنعربی به کیکاوس اول نقل شدهاست . از این نامه برمیآید که او غیر از اشخاص مذکور ، استادان و مشایخی دیگر داشته که از ذکر نامشان خودداری شد .
کتب و رسالات
ابن عربی از پرمایه ترین و پرکارترین نویسندگان است و هیچ یک از نویسندگان جهان اسلام ، از قبیل کِندی ، ابن سینا و غزالی در کثرت تألیف و تصنیف با وی برابری نمیکنند . موضوع اصلی رسالات وی عرفان و حالات و واردات و تجارب قلبی اوست ، ولی در عین حال علوم دینی اعم از حدیث ، تفسیر ، سیره ، فقه و نیز علومی از قبیل کیمیا و جفر و نجوم و حساب جمل و همچنین شعر را دربرمیگیرد (104) .
او با خلق آثار بسیاری ، بنیاد یک نظام فکری کامل و شاملی را بر اساس تجارب عرفانی استوار ساخت که هنوز هم محور بینش های عرفانی در جهان اسلام است (105) .
آیت الله جوادی آملی میفرماید : بعد از وی [ ابنعربی ] هر چه در زمینه معارف و اسرار، به تازی و فارسی یا نظم و نثر ، تصنیف یا تألیف شده است ، نسبت به نوشتار شیخِ اکبر شبنمی است که در بحر میکشد رقمی (106) . دکتر یثربی نوشته است : در یک کلام باید گفت که عرفان نظری ، با آثار وی نظم و مال نهایی خود را به دست آورده است (107) .
پروفسور هانری کُربن معتقد است : فهرست اسامی نسخ آثار ابن عربی که اخیراً به دست عثمان یحیی تدوین شده است ، حاکی از بسطِ شگرفِ مجموعه آثاری است که درک کامل آن محتاج به وقف یک عمر میباشد . ناگفته نماند که محققان اروپایی که در جست وجوی عقاید عالی اسلامی بودهاند ... با خواندن آثار باعظمت ابن عربی ، خود را در سرزمین آشنا احساس میکنند (108) .
دکتر ابراهیمی دینانی مینویسد : کثرت شمار تألیفات محیی الدین به خوبی نشان میدهد که وی در قید این نبوده که مانند یک فیلسوف رسمی اندیشههای خود را طبقه بندی کرده و آن ها را در یک چهارچوب معین تحت عنوان یک سیستم فلسفی ارائه نماید . آنچه موجب میشده که محیی الدین دست به قلم گیرد و نسبت به تألیف یک کتاب یا رساله اقدام نماید ، بیشتر واردات قلبی وی را باید نام برد . گاهی نیز اتفاق میافتاد که خود را بر حسب یک رؤیا یا مکاشفه مأمور این کار میدیده است . موضوعاتی که در آثار گوناگون و متعدد محیی الدین مورد بررسی واقع شده بیشتر بر حول محور سه مسئله دور میزند که به ترتیب عبارتند از : خدا ، انسان ، جهان (109) .
آثار محیی الدین یک وجه امتیاز نسبت به سایر اندیشمندان دارد و آن اینکه : کارهای علمی محیی الدین هیچ ربطی به کار خواجه طوسی و یا حتی حکمای مشّایی ندارد . او از جایی شروع نمیکند که فارابی و شیخ الرئیس به آنجا رسیده بودند . ابنعربی کار خود را به طور مستقل به پایان میبرد ، او مبتکر و بانی یک سیستم و نظام جداگانه و مخصوص به خودش است . نه شرحی مینویسد ، نه پاورقی ، نه حاشیه ، نه تعلیقه ، هیچ کدام از اینها را ندارد . حتی نقل قولهایش هم بسیار اندک است (110) .
تعداد تألیفات ابن عربی
محیی الدین در نامهای که در سال 632 ق از دمشق به کیکاوس اول نوشته است ، تعداد 240 تألیف خود را نام برده و توضیح داده است که کوچک ترینشان یک جزء و بزرگ ترینشان افزون بر صد مجلد است . وی در رسالهای که در پاسخ به خواهش برخی از یارانش در زمینه فهرست مؤلفاتش نوشته ، به نام 248 اثر اشاره کرده است . عبدالوهاب شعرانی ، تعداد مؤلفات او را 400 و اندی (111) و عبدالرحمان جامی متجاوز از 500 عنوان دانسته است . اسماعیل پاشا بغدادی مؤلف کتاب هدیة العارفین از 475 کتاب و رساله نام برده است . کورکیس عَوّاد که در این زمینه به پژوهش پرداخته ، به نام 527 کتاب دست یافته است . بالأخره عثمان یحیی در پژوهش مستوفایش از 848 کتاب و رساله اسم برده است (112) .
استاد سید جلال الدین آشتیانی مینویسد : عثمان یحیی دانشمند معروف مصری چندین برابر آنچه که ارباب تراجم از آثار علمی ابن عربی ضبط کردهاند ، از وی آثار علمی پیدا نموده و کتابی مبسوط در این باب نوشته است . انسان متحیر میشود که یک مرد محققی که به یک معنی ، پدیدآورنده عرفان نظری به سبک آثار او و پیروانش میباشد ، چه اندازه میتوانسته است کار کند و بطور مسلّم از هیچ مؤلفی به اندازه وی اثر علمی باقی نمانده است ، او پرکارترین استاد و والاترین دانشمند در ادوار اسلامی است . تفسیر کبیر او مشتمل بر نود و پنج جلد بزرگ است و تفسیر صغیر او مشتمل بر هشت یا نه مجلّد است (113) .
این هم ناگفته نماند که ابنعربی خود نوشته است : یکی از دوستانم به من گفت که از من 4000 نوشته ضبط کرده است . که البته به نظر بعید و بلکه مستبعد مینماید . علامه حسنزاده آملی میفرماید : مؤلف وفیات الاعیان هنگامی که شیخ عارف محییالدین را اسم میبرد ، میگوید : ایشان 95 جلد کتاب در تفسیر قرآن نوشته است (114) . در کتاب الجانب الغربی آمده است : نام تفسیر ابن عربی « الجمع و التفصیل فی اسرار التنزیل » ذکر شده است (115) .
ابوالعلا عفیفی مینویسد : برخی از آثار وی ، از دیگر کتابهای بزرگ او استخراج شده و به آن ها عناوین مفرد و مستقلی داده شده است ... اگرچه آثار وی غالباً در زمینه عرفان است ولی تمامی علوم اسلامی را در برمیگیرد . وی در عرفان نظری ، علم حدیث ، تفسیر قرآن ، سیره نبی ، فلسفه ، ادبیات و از جمله شعر و نیز علوم طبیعی کتب و رسائلی نگاشته است . او در پرداختن به این موضوعاتِ کاملاً متفاوت ، هرگز عرفان را از نظر دور نداشته است . در حالی که درباره مسائل کلامی ، فقهی و حتی علمی بحث میکند ، غالباً جنبههایی از تفکر عرفانی وی بروز میکند (116) .
پ . ن :
101) نک : کسر اصنام الجاهلیه ، ملا صدرا صدرالدین شیرازی ، و ترجمه آن : عرفان و عارف نمایان ، ترجمه محسن بیدارفر .
102) شیخ اکبر ، محمد مددپور ، ص18 و 19 ، باکمی تصرف .
103) برای اطلاع بیشتر از آنان رجوع شود به : محییالدین ابن عربی ، ص106- 98 .
104) دایرة المعارف تشیع ، ج1 ، ص348 .
105) عرفان نظری ، یحیی یثربی ، ص176 .
106) بنیان مرصوص امام خمینی رحمه الله ، ص152 .
107) عرفان نظری ، ص182 .
108) شرح مقدمه قیصری بر فصوص الحکم ، مقدمه هانری کربن ، ترجمه سید حسین نصر ، ص 16 .
109) شرح فصوصالحکم مؤید الدین جندی ، به کوشش سید جلالالدین آشتیانی ، مقدمه ابراهیمی دینانی ، ص 16.
110) گفتگوی دین و فلسفه ، مصاحبه با سید مصطفی محقق داماد ، ص132.
111) الیواقیت والجواهر ، ج1 ، 8 .
112) محیی الدین ابنعربی ، ص106 و 107 ؛ نیز نک : دایرة المعارف تشیع ، ج1 ، ص348.
113) شرح مقدمه قیصری بر فصوصالحکم ، ص23 .
114) در آسمان معرفت ، گردآوری و تنظیم محمد بدیعی ، ص75 .
115) الجانب الغربی ، شیخ مکی ، ص204 .
116) تاریخ فلسفه در اسلام ، ج 1 ، مقاله ابن عربی ، ابوالعلا عفیفی ، ص564 .