گامی در مسیر (به بهانه‌ی ماه مبارک رمضان)(20) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

گامی در مسیر (به بهانه‌ی ماه مبارک رمضان)(20)

سه شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۸۹، ۰۸:۴۵ ب.ظ
  در انتهاى کوچه نومیدى در انتهاى کوچه «نومیدى‏»، درى باز مى‏شود، به نام «توبه‏». ورود به این منطقه، تنها یک مجوز و برگ عبور مى‏خواهد، آن هم ‏عبارت است از «تنبه‏» و «آگاهى‏». گاهى کسانى چنان آلوده مى‏شوند که از خود هم شرمگین مى‏شوند و عذاب وجدان آرامشان نمى‏گذارد و «نفس لوامه‏»، مدام تازیانه‌ی نکوهش و سرزنش بر روح آنان فرود مى‏آورد. ولى... آیا هیچ راهى براى بازگشت نیست؟ چرا! راستى، جز «آب تطهیر»، چه چیزى مى‏تواند «آسیاب توبه‏» را به ‏حرکت درآورد؟ پاکسازى دل از وسوسه‏هاى شیطانى، پاکسازى نیت از هواى نفس و خودخواهى، پاکسازى زبان از آلودگى‏هاى گفتارى، تطهیر نگاه از آنچه نباید و نشاید. مگر مى‏توان با زبان آلوده، ذکر پاک «استغفار» گفت؟ مگر بر دل ناپاک و غیرمصفا، «کبوتر پشیمانى‏» گذر مى‏کند تا به ما بال‏زدن در هواى ملکوت را بیاموزد؟ امام سجاد علیه‌السلام به درگاه خداوند عرضه مى‏دارد: «خدایا! اگر توبه، عبارت از پشیمانى است، من از پشیمان‏ترین ‏پشیمانانم‏».(28) گاهى بذر گناه، در زمین دل مى‏روید و نهال معصیت، در مزرعه‌ی زندگى‏ جان مى‏گیرد. اگر آن نهال را از ریشه برنیاورى، پیوسته آزارت مى‏دهد و روزى به سیه‏روزى مى‏نشاند. «تا ریشه به جاست، درد، درمان نشود.» وقتى آتش پشیمانى بر دل افتاد و آن را سوزاند، نور ایمان قلب را چون ‏آینه مى‏سازد، جلوه‏گاه جمال محبوب. وقتى شعله محبت محبوب فروزان شد و سرکشید، در خانه‌ی دل جایى‏ براى «اغیار» نمى‏ماند. توبه‌ی صادقانه و نصوح یعنى همین: آفت‏زدایى کلى و ریشه کنى مایه‌ی ‏فساد در دل، و طرد وسوسه‏هاى شیطانى، آنچنان که امید بازگشت نداشته‏ باشد و اگر برگردد، جایى براى فرود نیابد. چرا به فکر نگهبانى از قلعه دل نیستیم؟! باید راه ورود شیطان را به دل‏بست و از گناهان، چه کوچک و چه بزرگ، پرهیز کرد. کوچکى و بزرگى، «نسبى‏» است. قدرت و ضعف نیز چنین است. به قول سعدى: «گربه در گرفتن موش، شیر است، ولى در مصاف پلنگ، موش است‏». انسان‏هاى کوچک و بزرگ نیز همین حالت را دارند. علم و کمال، یا گناه و خطا هم، در یک مقایسه، کوچک و بزرگ مى‏شود. آیا چیزى به نام «گناه کوچک‏» وجود دارد؟ تا آن را با چه بسنجى! «صغایر» و «کبایر»، در مقایسه با هم، کوچک و بزرگند، ولى در برابر خدا که مولا و رب و سررشته‏دار و ولى‌نعمت ماست، هر گناهى بزرگ است ‏و هر صغیره‏اى «کبیره‏» محسوب مى‏شود. «ابن معتز» (متوفاى قرن 3) در شعر زیبایى به مفهوم «تقوا» و ارتباط‏آن با پرهیز از آلودگى به گناه، چنین اشاره کرده است: «همه گناهان را، چه کوچک چه بزرگ، واگذار، که این، همان «تقوا»ست. و از گناه بپرهیز، همچون کسى که از خارستانى مى‏گذرد و از خارها حذر مى‏کند، و... هیچ گناهى را کوچک مشمار، چرا که کوه‌ها از ریگ‏ها و سنگ‏ریزه‏ها پدید آمده است‏».(29) و این، همان داستان پدید آمدن نهر از قطرات باران و پیدایش دریا از به هم پیوستن نهرهاست: «قطره قطره جمع گردد، وآنگهى دریا شود». حال، آیا مى‏توان قطره را کوچک شمرد، اگر به دریا تبدیل شود؟ و آیا مى‏توان «گناه‏» را کوچک به شمار آورد، اگر نتیجه‏اش عذاب و شقاوت باشد؟ هر چند خود گناه، کوچک و ناچیز باشد، ولى وقتى نسبت‏ به فرمان ‏خداى بزرگ، گستاخى و جرات نافرمانى پیش آید، همان گناه صغیر، کبیر مى‏شود. گناهان صغیره، بزرگ‏هاى کوچک نمایند، و کوچک‏هاى بزرگند. مبادا کوچکى گناه، مغرورمان کند و همین جرقه‏هاى بظاهر بى‏مقدار و ناچیز، دوزخى شعله‌ور و دریایى از آتش برایمان فراهم آورد و راه‌ها را به ‏رویمان ببندد! کسى هنر ترک «گناه کبیره‏» دارد، که از گناهان ریز و ناچیز هم پرهیزکند. پرهیز از صغایر، میدانى براى تمرین «ترک کبایر» است. «گناه‏»، یکى از چیزهایى است که کم آن نیز بسیار است، مثل همان ‏جرقه‌ی شعله‏افروز. بن‏بست گناه را با «توبه‏» بگشاییم.   بازگشت‏به فطرت فراخوانى به «متن فطرت‏» و پرهیز «حاشیه گناه‏»، دعوتى آشناست. کسانى که در مسیر زندگى، «بیراهه‏» مى‏روند، روزى به «بن‏بست‏» خواهند رسید و سر شعورشان به سنگ ندامت ‏خواهد خورد، ولى به چه ‏قیمتى؟ وقتى به جاى «عروج‏»، در حال «هبوط‏» و «سقوط‏»اند، وقتى به جاى «فلاح‏» و «صلاح‏»، در مسیر «خسران‏» قدم بر مى‏دارند، هر جا که بفهمند و هر روز که آگاه شوند و هر لحظه که فطرت خدایى و وجدان زلال‌شان بیدار شود و برگردند، سود کرده‏اند و «جلوى ضرر را از هرجا که بگیرند نفع است‏». این همان توبه‌ی مقدس است. توبه، دست‏یافتن به «خود آگاهى‏» انسانى است که موجب رجعت‏ به ‏سوى «فطرت‏» است. توبه، سبب مى‏شود که از خویشتن، نقبى به سوى ‏خدا بزنى و درى به روى روشنایى جان بگشایى. اینجاست که حکمت‏ به ‏سراغ تو مى‏آید و دست تو را گرفته و نجات مى‏بخشد و به پاکى باز مى‏گرداند. توبه، بازگشت از «عصیان‏» است ‏به «طاعت‏»، از «اسیرى نفس‏» به ‏«امیرى نفس‏»، از «فجور» به «تقوا»، از «غفلت‏» به «ذکر»، از «سیئات‏» به‏«حسنات‏»، از «خود محورى‏» به «خدا محورى‏»، توبه وقتى تحقق مى‏پذیرد که «چشم دل‏» باز شود و «زشتى گناه‏» و فرجام تلخ معصیت و هوسبازى را ببیند، بیدار شود، پشیمان گردد و به فکر جبران ضایعات گذشته بیفتد. مى‏بینى که توبه، تنها یک «لفظ‏» نیست، یک انقلاب درونى است، شوراندن شخصیت انسانى و فطرت الهى، علیه شخصیت پلید اجتماعى و هویت مسخ‌شده‌ی انسانى است، از خود، «انسان جدید» ساختن است؛ با چهره‏اى روشن و درونى پاک. اگر «اراده‏»، که گوهر ارزش آفرین وجود آدمى است، در این میدان به‏کار نیاید، پس براى کجا و چه زمانى است؟ این است که خدا، توبه‏کنندگان را دوست مى‏دارد. توبه یعنى استفاده‌ی بهینه، از نعمتى که خدا در اختیارت نهاده است، بازگشت‏ به فطرت و بازیابى لحظات مقدس در قلمرو کمال و خودسازى. جهان، آینه الهى است. هستى، گفته‏ها و کرده‏هاى ما را ثبت مى‏کند. خداوند نیز، به سخن، کار و نیت ما آگاه است و فرشتگانى هم کارهاى ‏نیک و بد ما را مى‏نویسند.(30) چنین نیست که فراموش‌شدگانى بى‏حساب و کتاب باشیم! حال که چنین است، چرا خود، از خویش حساب نکشیم و پرونده‌ی ‏صفات، حالات، اعمال و افکار خویش را نگشاییم و به بررسى ننشینیم؟! عیب دیگران را دیدن، ولى عیب خود را ندیدن، نشانه‌ی کور دلى است، نه‏بصیرت و تیزهوشى! فرزانگان سالک، در شبانه‌روز، ساعتى هم به خود مى‏پردازند و از خود حساب مى‏کشند. این همان «محاسبه‏» است که از گام‌هاى اولیه‌ی ‏خودسازى و سلوک به شمار مى‏رود. آرى... مطالعه‌ی کارنامه هر روز! بازبینى فیلم عملکرد خویش، در ساعات‏ آخر شب! اینکه امروز، از لحظه‌ی چشم‌گشودن از خواب، تا دوباره چشم‏بستن به روى زندگى، چه کردى؟ چه گفتى؟ کجا رفتى؟ با که بودى؟ چگونه‏ برخورد کردى؟ عمل‌هاى مثبت و منفى تو چه بود؟ خنده‏ها و خشم‌ها وکینه‏ورزى‏ها و محبت‌هایت از کجا و از چه سرچشمه مى‏گرفت؟! براستى که طبق حدیث امام على‏علیه السلام: «تصفیه و پاکسازى عمل، از عمل دشوارتر است!»(31) اینگونه «خودشناسى‏» است که سودمندترین معارف و شناخت‌هاست. کسى که از فضیحت و رسوایى زشتکاری‌هاى دنیا مى‏ترسد، از رسوایى‏آخرت باید هراسانتر باشد، آنجا که همه‌ی نهان‌ها آشکار مى‏شود! کسى که از خود حساب مى‏کشد، مى‏تواند بار خود را سبکتر کند و براى‏ حضور در آن روز «محاکمه‌ی بزرگ‏»، با پرونده‌ی روشن‌تر قدم به عرصات ‏بگذارد. پاکدلان، قصور و ضعف‌هاى عبادى خویش را با «نوافل‏» جبران ‏مى‏کنند و اهل «استغفار» و «توبه‏»اند. این پنجره‌ی گشوده به روى خطاکاران، غنیمت است؛ تا این پنجره باز است، باید راهى از آن به سوى «افق‌هاى پاک‏» یافت. نگذاریم که موریانه‌ی غفلت، بناى دیندارى ما را از درون بپوساند و بفرساید!   پ.ن: 28) الهى! ان کان الندم على الذنب توبة فانى و عزتک من النادمین...(مناجات‏التائبین، مفاتیح الجنان، ص 118) . 29) خلى الذنوب صغیرها و کبیرها فهو التقى. و احذر کماش فوق ارض الشوک، یحذر ما یرى. لا تحقرن صغیرة، ان الجبال من الحصى. 30) و ان علیکم لحافظین، کراما کاتبین. (انفطار، آیه‏11). 31) تصفیة العمل اشد من العمل (الحیاة، ج‏1 ص‏278).  
  • ناصر دوستعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه