دعا :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

دعا

چهارشنبه, ۴ آبان ۱۳۸۴، ۰۴:۳۴ ق.ظ
من فکر می کنم که تو هر مسلک و مرامی که باشیم، گاهی نیازمندیم با خدا، به عنوان یک قدرت برتر رابطه داشته باشیم. . با ترجمه آزاد چند جمله عاشقانه دعای ابوحمزه را امروز تقدیم می کنم:من کودکی بیش نبودم، تو ام پروراندیمن را تو سربلند کردیدر ترسها و دلهره هایم توام امنیت بخشیدیگناهانم را تو پوشاندی و نگذاشتی که دیگران از آن با خبر شونددر موقع آوارگی و غصه تو پناهم دادیخدایاااامن آنم که در خلوت از تو حیا نکردم و در آشکار نیز مراقب فرمانت نبودم.من آنم که وقتی مژده گناهی را شنیدم شتابان به سوی آن رفتم.تو مهلتم دادی، توجه نکردم.تو پرده پوشی کردی، حیا نکردم با آنکه می دانستم از همه چیزم خبر داریاحساس کردم از چشم تو افتاده ام، باز هم پروا نکردم.ولی با همه این حرفها، خدایا با بردباریت مهلتم دادی، و گناهانم را پوشاندی و مرا عقوبت نکردی.گویی که گناهانم را از یاد برده ای و از کیفرم در گذشته ای.از این بالاتر، گویا تو از من شرم داریولی خدا: این را هم خودت می دانی که وقتی گناه می کردم، اعتقاد نداشتم که تو خدای من نیستی.می دانستی قصد لجبازی با تو ندارم. گناه من ناشی از غلبه هوا نفسم بود.پس خدایا: مرا به حال خودم رها نکن.چون باز هم با این همه گناهان، خودت می دانی که دوستت دارم.
  • ناصر دوستعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه