مجمع البیان: مقدمه‌ی مولف (۵) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

مجمع البیان: مقدمه‌ی مولف (۵) مجمع البیان: مقدمه‌ی مولف (۵)

چهارشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۸، ۰۶:۰۰ ق.ظ

فن پنجم

بیان مختصرى از علوم قرآن که شرح و تفصیل آن‌ها در کتاب‌هاى دیگر دیده می‌شود.

یکى از آن‌ها مسئله‌ی معجزه و خارق عادت‌بودن قرآن است که دلیل بر صدق رسول اکرم در ادعاى نبوّتش مى‌باشد.

در این‌که قرآن از چه جهت معجزه بوده آیا از نظر فصاحت یا نظم و روش جالب و مخصوص و یا این‌که خداوند عرب را از معارضه با آن گرداند و آن قدرت علمى را که می‌توانند مانند قرآن در نظم و فصاحت بیاورند از آنان گرفت.

تفصیل این بحث را باید در کتاب‌هاى اصول عقائد دید که بزرگان از متکلمین در کتاب‌هاى خود نوشته‌اند و مخصوصاً محقق بزرگوار سیدمرتضى در کتابش وجه اعجاز قرآن را با عالی‌ترین بیان و تحقیقى واضح نموده است.

بحث دیگر در این است که آیا دست تحریف در قرآن برده شده و آن را زیاد و یا کم نموده‌اند یا نه اگر چه این بحث مناسب با کتاب تفسیر نیست ولى اجمالاً باید گفت: در این‌که چیزى به قرآن افزوده نشده است، همه اتفاق دارند اما بعضى از امامیه و قومى از حشویه(۱) در میان عامه گفته‌اند که پاره‌اى از آیات قرآن کم شده است.

ولى مذهب صحیح امامیه آن است که هیچ‌گونه تغییرى در قرآن راه نیافته است همان‌طور که سیدمرتضى در جواب مسائل طرابلسیّات به طور مبسوط‍‌ و کامل به اثبات آن پرداخته است؛ می‌گوید: بدانسان که ما به بودن شهرها و حوادث بزرگ عالم و کتاب‌هاى معروف و اشعار عرب علم و یقین داریم، هم‌چنین به دست‌نخوردن قرآن یقین و علم داریم با این‌که در این امور توجه و عنایت شدید به حفظ‍‌ و نقل آن‌ها به اندازه‌ی قرآن ابداً نبوده است، چه قرآن معجزه‌ی پیامبر و مأخذ و سند احکام دینى اسلام است.

دانشمندان اسلام در حفظ‍‌ و حمایت قرآن منتهاى کوشش را داشتند به طورى که تمام موارد اختلاف مربوط‍‌ به اعراب یا قرائت و حروف همه را به طور دقیق می‌دانستند و با این عنایت و علاقه چطور تصور دارد که چیزى از آن کم شود و تغییر یابد.

سیدمرتضى اضافه می‌کند: به همان درجه که ما به اصل قرآن یقین داریم صحت اجزاء و آیات آن نیز براى ما یقینى است؛ مثلاً کتابى را که سیبویه یا مزنى نوشته است براى اهل ادب همه و یا قسمتى از آن تفاوت نمی‌کند یعنى همان‌طور که به أصل آن اجمالاً یقین دارند که از سیبویه و یا مزنى است هم‌چنین هر قسمت و بابى از آن را می‌دانند که از آن‌ها است و اگر کسى بابى را از نحو در آب کتاب‌ها بیفزاید که در اصل نبوده، همه می‌دانند که آن قسمت بعداً اضافه و ملحق شده و جزء اصل کتاب نبوده است. وقتى یک کتاب عادى چنین وضعى را داشته باشد بدیهى است که عنایت به قرآن به مراتب بالاتر از عنایت و علاقه به ضبط‍‌ کتاب سیبویه و دیوان‌هاى شعراء بوده است.

سیدمرتضى می‌گوید: قرآن در عهد رسول اللّٰه به همین ترتیب که الآن در دست ما است جمع شد و چنین استدلال می‌کند که صحابه و یاران پیامبر، قرآن را فرا گرفته و حفظ‍‌ مى‌نمودند و گاهى دسته‌اى معین می‌شدند که همه آن را حفظ‍‌ کنند و بر پیامبر می‌خواندند.

گروهى چون عبداللّٰه بن مسعود و ابى بن کعب و دیگران چند مرتبه همه‌ی قرآن را بر پیامبر خواندند و ختم کردند. همه‌ی این‌ها با کم‌ترین تأمل و تفکر ثابت می‌کند که قرآن در زمان رسول اللّٰه جمع شده و کامل بوده، نه پراکنده.

در خاتمه‌ی سخن سید می‌گوید: افراد کمى از امامیه و گروه حشویه که این مطلب را گفته‌اند، قابل اعتنا نیستند و اینان به اخبارى ضعیف اعتماد کردند و آن‌ها را صحیح پنداشته‌اند و معلوم است که با چنین احادیث ضعیف نمی‌توان از آن‌چه به طور یقین بیان کرده‌ایم دست بر داشت.

 

ناسخ و منسوخ

یکى دیگر از این نوع مباحث، بحث «نسخ و ناسخ و منسوخ» و تعریف آن‌ها و اقسام و شرائط‍‌ نسخ و فرق بین آن و بین بداء و تخصیص است و این‌که آیا در عبادات پیش از عمل بدان‌ها نسخ جائز است یا نه‌؟ و آیا سنت می‌تواند ناسخ قرآن باشد یا نه‌؟ و بیان آن‌چه ناسخ و یا منسوخ بدان شناخته می‌شود.

همه‌ی این مباحث اگر چه از علوم متعلقه به قرآن است لکن کتاب‌هایى که در اصول فقه نوشته شده از آن‌ها مفصلا بحث می‌کند و به مناسبت بعضى از آیات تا آن‌جا که شایسته‌ی تفسیر باشد در این کتاب خواهد آمد.

 

پی‌نوشت‌ها:

(۱) حشویه: جمعى از معتزله‌اند که فقط‍‌ به ظواهر قرآن چسبیده و خدا را جسم دانستند و آنان چون مردم پستى بودند و حشو به این معنا است، لذا «حشویه» نامیده شدند.(دائرة المعارف فرید و جدى)

 

* منبع: تفسیر مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی، جلد ۱، صفحات ۲۶ تا ۲۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه