وحدت بود اینکه جهان الگو ز زهرا مى‏گرفت :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

وحدت بود اینکه جهان الگو ز زهرا مى‏گرفت

سه شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۱، ۱۰:۲۹ ق.ظ

امشب دل دیوانه را دیوانه‏تر کرده خدا

بر هر دلى که عاشق است اینک نظر کرده خدا

نخل دل پژمرده را پر باروبر کرده خدا

تا کاسه‌ی ما پرکند ما را خبر کرده خدا

رحمت فراوان آمده ظلمت به پایان آمده

زیباترین مخلوق ربّ احمد نمایان آمده

 

او آمده تا رحمت حق را به ما اهدا کند

تنها زحق دم مى‏زند تا سرّ حق افشا کند

یعنى که نام شیعه را با مرتضى انشا کند

ما را گداى حضرت صدّیقه‌ی کبرى کند

اى کاش بت‌هاى دل آلوده‏ام را بشکند

قادر بود تا عادت بیهوده‏ام را بشکند

 

یک اربعین سال او نشست تا وحى حق نازل شود

سنگ عدو را مى‏خرید تا نهضتش کامل شود

با دست حیدر قصد کرد بتخانه‏ها باطل شود

اى کاش لبخندى از او در عمر ما حاصل شود

با مقدم زیباى او خلقت تکامل یافته

عبدالمطلب در بر خود دسته‏اى گل یافته

 

آداب او آبادى دنیا و هم عقبى بود

فرمایشاتش جملگى برنامه‌ی مولا بود

یک دل مطیع و بنده‏اش آیا میان ما بُوَد

تا در رهش سیلى خورد این هدیه‌ی زهرا بُوَد

بى درد گر هستى برو گر اهل دردى خوش نشین

خود را کنار سفره‌ی پر برکت احمد ببین

 

فخرش بود بس حاصل ایثار او شد فاطمه

مانند مادر مهربان دل‌دار او شد فاطمه

زیباترین آئینه‌ی رفتار او شد فاطمه

بشکسته‌سینه محرم اسرار او شد فاطمه

گر چه محمد بانى میخانه‌ی کوثر بُوَد

او دست‏بوس فاطمه تا لحظه‌ی آخر بُوَد

 

در هر کجا می‌زد قدم بوده على پروانه‏اش

مانند حیدر کس نشد از صدق دل دیوانه‏اش

گوید على فخرم بود هستم غلام خانه‏اش

شکر خدا گردیده‏ام من ساکن میخانه‏اش

دلدار و دلبر مصطفى محبوب داور مصطفى

از عشق برتر مصطفى استاد حیدر مصطفى

 

اى کاش عکس روى او در چشم ما جا مى‌گرفت

اشکش به روى نامه‌ی ما حکم امضا مى‏گرفت

اى کاش شیعه بیش از این با نام او پا مى‏گرفت

وحدت بود اینکه جهان الگو ز زهرا مى‏گرفت

دین و سیاست در همه بُعد جهان جارى شود

با این درایت یوسف صحرانشین یارى شود

جواد حیدری

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه