امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش بیستم) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش بیستم) امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش بیستم)

دوشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۸۴، ۰۴:۴۰ ق.ظ

شهرت (مستفیض‌بودن) حدیثى که گذشت

مشهور شده و حتى به حد تواتر رسیده است که على (ع) نخستین، مسلمان بوده است. ابن هشام نقل کرده است که على بن ابى‌طالب نخستین مرد از میان مردان بود که به پیامبر خدا (ص) ایمان آورد، و با او نماز خواند، و آن‌چه را از جانب خدا آورده بود، تصدیق کرد، در حالى که آن روز پسرى ده ساله بود(۲).

پیامبر خدا (ص) هنگام نماز از شهر مکه بیرون مى‏‌رفت و على نیز پنهان با او همراه مى‏‌شد، در آن‌جا آن دو نماز مى‏‌خواندند و شب‌هنگام باز مى‏‌گشتند. حاکم از انس بن مالک روایت کرده است که او گفت: «پیامبر (ص) روز دوشنبه به پیامبرى مبعوث شد و على (ع) روز سه‌شنبه اسلام آورد»(۳). و حافظ محمد بن ماجه در سنن خود(۴) و حاکم در مستدرکش(۵) روایت کرده‌‏اند که على گفت: «من بنده‌ی خدا و برادر رسول اویم و منم صدیق اکبر، این سخن را پس از من کسى نخواهد گفت مگر شخص دروغ‌گو. من هفت‏ سال پیش از مردم نماز گزاردم».

و نیز حاکم از سلمان فارسى روایت کرده است که پیامبر خدا فرمود: «نخستین فرد واردشونده بر حوض [کوثر] و نخستین فرد مسلمان از شما: على بن ابی‌طالب است»(۶).

و امام احمد بن حنبل به سند خود از معقل بن یسار، روایت کرده است که رسول خدا به دخترش فاطمه فرمود: «آیا نمى‌‏پسندى که تو را تزویج کنم با کسى از میان امتم که پیش از همه اسلام آورده است، داناترین و بردبارترین آن‌هاست؟»(۷)

اندکى از افراد هستند که قبول ندارند، على (ع) نخستین فرد از مردان بوده است که به پیامبر خدا (ص) ایمان آورده است و با او نماز گزارده است، ولى در این‌جا کسانى هستند که با مقایسه‌ی اسلام على (ع) با اسلام سایر صحابه که پس از او ایمان آورده‏‌اند، در ارزش اسلام آن حضرت بحث دارند، اینان مى‏‌گویند: على (ع) به هنگام اسلام‌آوردن در دهمین سال از عمرش بوده است، و از یک کودک در چنین سن و سالى انتظار نمى‏‌رود که مانند مردان بیندیشد، و در امور مربوط به خود، از خویشتن دوراندیشى و باریک‌بینى نشان دهد. درست‏‌تر آن است که على (ع) در آن سن اسلام را به انگیزه‌ی پیروى از پیامبر (ص) بپذیرد، چرا که در حقیقت وى پسرخوانده‌ی پیامبر (ص) و عضوى از اعضاى خانواده‌ی او بود.

این حرف در صورتى درست است که ما على (ع) را کودکى معمولى بدانیم. ولى على (ع) نه در دوران کودکى و نه در زمان مردی‌اش فردى معمولى نبود. تمامى شواهد اشاره بر این دارد که او از جمله نوابغى است که به سرعت راه کمال مى‏‌پیمایند، و در درک حقایق بر مردان معمولى برترى دارند، هر چند که در دوران بلوغ و یا پیش از آن بوده باشند.

اگر على (ع) کسى بود که با انگیزه‌ی پیروى پیامبر (ص) به پذیرش عقیده‌‏اى، گرایش پیدا مى‏‌کرد، براى مشورت با پدرش از پیامبر (ص) مهلت نمى‏‌خواست، چه پیامبر (ص) مربى و معلم او بود، و على (ع) براى فراگیرى آموزش‌هاى اخلاقى پیامبر (ص) تردیدى نداشت، زیرا پیامبر (ص) هر روز از اخلاق خود پرچمى بر مى‏‌افراشت [الگویى برجسته ارائه مى‏‌داد] و به او دستور پیروى مى‏‌داد. على (ع) چنان که خود او گفته است، همانند دنباله‌روى بچه‌شتر از مادرش، از پیامبر (ص) پیروى مى‏‌کرد. على (ع) براى پیروى از هیچ‌یک از آن تعلیمات اخلاقى مهلت نخواست، اما هنگامى که دینى جدید بر او عرضه شد، مهلت خواست تا با پدرش مشورت کند. او سراسر آن شب را در اندیشه به سر برد، و هنگامى که پس از اندیشیدن، حق برایش روشن شد، تصمیم گرفت‏ با پدرش مشورت نکند و به اجابت دعوت پیامبر (ص) بشتابد. على (ع) خدمت پیامبر (ص) آمد و اسلام خود را اعلان کرد و با سخنان حکیمانه‏‌اى سخن گفت که هرگز نه‌تنها کودکان معمولى، بلکه مردان بزرگ نیز چنان سخن نگفته‏‌اند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه