امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش بیست و ششم) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش بیست و ششم) امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش بیست و ششم)

چهارشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۸۴، ۰۴:۴۹ ق.ظ

هدف پیامبر چه بود؟

به یقین این حدیث دلالت مى‏‌کند که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله هنگامى که اعضاى خاندانش را به اسلام دعوت کرد، مهم‌ترین هدفش در گفتار خود به آنان این بود که میان آن‌ها شخصى را پیدا کند تا او را بر گسترش اسلام یارى دهد. البته پذیرش اسلام واجد اهمیت است، ولى مهم‌تر از آن این است که بین گروندگان به او کسى باشد که گرانمایه‌ترین چیزى را که داراست در راه پیروزى اسلام صرف کند. و امروز از میلیون‌ها مسلمان موجود، اى بسا کسانى که کم‌ارزش‌ترین چیزها را در راه دین‌شان صرف نمى‏‌کنند!

پیامبر صلی‌الله علیه و آله در آن موقعیت‏ به همان اندازه که نیاز به کسانى داشت تا به اسلام ایمان آورند، احتیاج به شخصى داشت که جرات، اخلاص و سرسختی‌اش با جرات پیامبر صلی‌الله علیه و آله و اخلاص و پایدارى آن حضرت متناسب باشد. اگر چهل تن از پسران عبدالمطلب اسلام آورده بودند براى اسلام مى‏‌توانستند بسیار مفید باشند. ولى اگر آنان افراد معمولى بودند هنگام شعله‌‏ور شدن آتش جنگ -که حتمى بود- توان روبرو شدن با هزاران فرد مکى و ده‌ها هزار تن، خارج از مکه را نداشتند، چرا که خداوند در آینده‌ی نزدیک پیامبر صلی‌الله علیه و آله را مامور به دعوت از تمام اعراب و دیگر ملت‌ها مى‏‌کرد، و همه‌ی آنان، به جز اندکى سال‌ها باید در مقابل آن دعوت با تمام نیرو و با سرسختى ایستادگى مى‏‌کردند.

آرى، چهل تن از افراد معمولى قدرت روبرو شدن با هزاران فرد خشمگین را ندارند ولى یک فرد غیر معمولى که روحیه و صفاتش با روحیه و اوصاف پیامبر صلی‌الله علیه و آله هماهنگ است مى‌‏تواند با آنچه پیامبر صلی‌الله علیه و آله در آینده روبرو خواهد شد رویاروى شود. از این رو مى‏‌بینیم که پیامبر صلی‌الله علیه و آله در خطاب به آنان از این هدف اصلى پس از یک مقدمه‌ی طولانى با این عبارت سخن مى‏‌گوید: «پس کدام‌یک از شما مرا بر این امر کمک مى‏‌کند تا برادر، وصى و جانشین من در میان شما باشد؟».

 

چگونه پیامبر صلی‌الله علیه و آله این پیمان را با خود بست؟

گاهى انسان -پیش از هر چیز- موقع خواندن این کلمات کوتاه، ولى مهم، دچار شگفتى مى‏‌شود که چگونه رسول خدا صلی‌الله علیه و آله با فردى پیمان مى‌‏بندد که آن فرد وى را یارى کند تا او را برادر، وصى و جانشین خود قرار دهد؟ تصور کنید که پس از مخاطب قرار دادن آنان، همه یا اکثریت‌شان اسلام آورده‏‌اند و به او وعده‌ی کمک داده‌‏اند، حالا او چه مى‏‌کند؟ گاهى تصور مى‌‏کنیم که ممکن است همه‌ی آنان برادر او شوند، ولى این تصور براى ما دشوار است که همه‌ی آن‌ها اوصیاى پیامبر صلی‌الله علیه و آله شوند! و اگر چنان چیزى هم ممکن مى‏‌بود، اما، به هیچ وجه ممکن نبود همه‌ی آنان جانشین وى باشند.

اما پس از کمى تامل و تحلیل پاسخ مطلب برایش روشن مى‏‌گردد. پیامبر صلی‌الله علیه و آله به خوبى مى‏‌دانست که هر چند همه‌ی آن‌ها در آن موقعیت اسلام آورند، اکثریت آنان بر بستن آن پیمان هم‌کارى که او خواهان آن است گردن نخواهند گذارد، زیرا این کمک‏‌ها به معنى مبارزه با تمام جامعه‌ی عربى و اقدام براى خاموش‌کردن آتش جنگى بى‏‌سابقه است. آن‌ها تصور خواهند کرد که اگر چنین چیزى اتفاق بیفتد به نابودى آنان و زیان جانى و مالى ایشان منجر خواهد شد. پیامبر صلی‌الله علیه و آله مى‏‌دانست که وزیر مورد نظر فردى غیر عادى است. در حالى که اکثریت قریب به اتفاق آنان افراد معمولى بودند.

آن‌چه در آن جلسه اتفاق افتاد به وضوح بر درستى آنچه پیامبر صلی‌الله علیه و آله انتظار داشت دلالت مى‏‌کند، در بین آنان کسى نبود که جرات کند با پیامبر صلی‌الله علیه و آله پیمان هم‌کارى ببندد مگر یک نفر که روزها و سال‌هایى که به دنبال این حادثه آمدند، ثابت کرد که او شخصى غیر عادى است در جرات و اخلاص، فردى بى‏‌نظیر است.

و هر کسى این حق را دارد که بپرسد چرا پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله به کسى که به او کمک کند وعده داده است تا برادر، وصى و جانشین او در میان مردم باشد؟

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه