امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش پنجاه و سوم) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش پنجاه و سوم) امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش پنجاه و سوم)

چهارشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۸۴، ۰۹:۵۶ ق.ظ

مسیر بانوى زنان

پیامبر در گرامیداشت على در حد اعلان برادریش با او بسنده نکرد، بلکه افتخار بى‌‏نظیر دیگرى نیز بر آن افزود، او را به دامادى خود انتخاب کرد و دخترش فاطمه زهرا را که درباره‌ی او گواهى داد بر این که بانوى زنان اهل بهشت (یا بانوى زنان با ایمان) است همسر او قرار داد(۸). و درباره‌ی او گفت: «فاطمه پاره‌ی تن من است، هر که او را به ‏خشم آورد، مرا به خشم آورده است.»(۹) و عایشه ام‌المؤمنین درباره‌ی او گفته است: «از نظر کلام و بیان، کسى را از فاطمه به رسول خدا (ص) شبیه‌‏تر ندیده‌‏ام، و او هرگاه بر پیامبر وارد مى‏‌شد، خوش آمد مى‌‏گفت و به احترام او از جا برمى‏‌خاست و دست او را مى‏‌گرفت و مى‏‌بوسید و در جاى خود مى‌‏نشاند»(۱۰)

عایشه هرگاه از فاطمه دختر پیامبر یاد مى‌کرد، مى‏گفت: «کسى را راستگوتر از او ندیده‏‌ام مگر پدرش را»(۱۱)

البته شخصیت‌هاى برجسته‏‌اى از اصحاب، خواستار ازدواج با بانوى زنان بودند پیامبر (ص) به آنان جواب رد مى‏‌داد و مى‏‌گفت: «من در این‌باره منتظر فرمان خدایم‏» و مقصود او از این حرف این بود که درباره‌ی ازدواج وى منتظر دستورى از جانب خداست.

هنگامى که على درخواست همسرى با او را کرد، پیامبر به او گفت: «خوش آمدى و شایسته‏‌اى!» پس، در سال اول هجرى دخترش را به همسرى او در آورد. على، پس از جنگ بدر در سال دوم هجرى با او زفاف کرد.

به‌راستى که مقدر این ازدواج آن بود که ثمره‏‌هاى بى‏‌نظیرى داشته باشد. از جمله‌ی این ثمره‏‌ها دو در قیمتى این امت ‏بود که پیامبر درباره‌ی آن‌ها و مادرشان فرمود که فرشته‌‏اى از آسمان آمده، مژده مى‏‌دهد که فاطمه بانوى زنان اهل بهشت است و حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشتند(۱۲).

با تولد آن دو بزرگوار شریفترین خانواده‌‏ها در تاریخ اسلام، شکل گرفت، و اعضاى چهارگانه‌ی این خانواده، خاندان پیامبر و عترت او گردیدند که پیامبر مسلمانان را مامور کرد تا هنگام صلوات فرستادن بر او بر آنان نیز درود فرستند. این خاندان همان است که پیامبر (ص) مسلمانان را به پیروى اعضاى آن واداشته است زیرا آنان یکى از دو ثقلند که پیروى آن‌ها موجب ایمنى از گمراهى است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه