اندکی صبر سحر نزدیک است...
شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۸۵، ۰۸:۴۸ ق.ظ
هزار دست پر از خواهشندخدا کند که بهار رسیدنش برسدشب تولد چشمان روشنش برسدچو گرد بر سر راهش نشسته ام شب و روزبه این امید که دستم به دامنش برسدهزار دست پر از خواهشند و گوش به زنگ که آن انارترین روز چیدنش برسدچه سال ها که در این دشت خوشه چین ماندمکه دست خالی شوقم به خرمنش برسدبر این مشام و براین جان چه می شود یاربنسیمی از چمنش بویی از تنش برسدخدای من دل چشم انتظار من تا چندبه دوردست فلک بانگ شیونش برسدچقدر بر لب این جاده منتظر ماندنخداکند که از آن دور توسنش برسدسعید بیابانکی**********معطر باد مشام جانتان به رایحه دل انگیز گل بوستان ولایت.میلاد نبض زمان،منجی بشریت،مهــــــــــــــــــــــــــــدی موعود مبارک.