بدون عنوان
جمعه, ۶ بهمن ۱۳۸۵، ۰۵:۳۶ ق.ظ
منبر چهارم منشأ حادثه عاشورا کجاست؟وریشه یابی آن از کدام قسمت تاریخ باید آغاز شود ؟ گروهی معتقدند برای بررسی حادثه عاشورا باید از پنج ماه قبل از حادثه یعنی از زمن مرگ معاویه سلسله حوادث را پی بگیریم طبق سخن اینان ماه رجب سال 60 هجری خبر مرگ معاویه وبه قدرت رسیدن یزید به مدینه رسید ودرپی آن فرمان یزید مبنی برلزوم بیعت کردن عبدالله بن عمر عبدالله بن زید وحسین بن علی نیز بدست والی مدینه رسید .والی مدینه با فراخوانی دونفر اخیر به دارالاماره ازآنان خواست تا بایزید بیعت نمایند پس از بحث مفصل با این نتیجه که اگر بیعتی باشد باید درمعرض دید مردم باشد این دونفر از دارالاماره خارج شدند وپس ازآن شاهد خروج امام از مدینه به مقصد مکه وبقیه حوادث هستیم .پس آغاز حرکت وقدم اول امتناع امام از بیعت کردن با یزید است.اما به نظر عده ای دیگر ریشه حوادث به فعالیتهای پیدا دوپنهان امام برعلیه حکومت اموی برمی گردد که درنامه های آن حضرت به معاویه مشهود است دریکی از این نامه ها امام به معاویه می نویسد از اینکه هنوز بر ضد تو قیام نکردم پشیمانم وترس آن دارم که گناه کرده باشم این حکومت ظالم توست که امثال حجر بن عدی را به شهادت رسانده است و....درادامه این روند درایام حج سال 59 هجری شاهد سخنرانی حضرت برای بزرگان صحابه وتابعین هستیم که طی آن ایشان رابه قیام ومبارزه وساکت نبودن درمقابل حاکمین اموی فراخواند بنابراین ریشه قیام اباعبدالله به روابط خصمانه امام با معاویه برمی گردد که اگر عمر معاویه بیشتر ادامه می یافت شاید شاهد قیام حسینی درزمان او می بودیم .به نظر نگارنده برای تحلیل قیام اباعبدالله نه پنج ماه ونه دوسال بلکه حداقل باید به پنجاه سال وحتی بیشتر باید به هفتاد سال قبل از کشته شدن امام حسین برگردیم وریشه های این قیام را در دشمنی های صدر اسلام جستجو کنیم فراموش نکنیم که یزید پس از شنیدن خبر کشته شدن حسین (ع) با خوشحالی گفت :ای کاش اجداد من که در جنگ بدر واحد کشته شدند بودند وشاهد این پیروزی وانتقام گیری من بودند این عبارت وکلماتی نظیر این که اززبان سایر نقش داران این واقعه بکار رفته شده نظریه اخیر را تایید می کند.لذا درحد توان وبا توجه به فضای گفتگو ومخاطبین به طور اجمال ویژگی های دوران را بیان می کنم : ویژگی های جامعه جاهلی : 1- قبیله محوری وتعصبات قبیلگی 2- انحطاط ارزشهای اخلاقی ورواج ضد ارزشها ومحوریت آن در رفتار افراد وگروهها 3- عدم وجود عدالت اجتماعی 4- اعتقادات سست ،خرافی وغلط خصوصا درحیطه آنچه بدان دین گفته می شود 5- ادبیات منحط عربی وسیطره آن بر گویشها،اشعار وحتی خطابه ها انشا الله درفرصت بعد به بیان عملکرد پیامبر درمقابله با این آسیبها خواهم پرداخت .