جرعه‌نوش: بی‌طاقتی امیرالمومنین علی علیه‌السلام :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

ghame fatemeh
امام علی علیه‌السلام:

السَّلامُ عَلَیکَ یا رَسولَ اللّهِ عَنّی وَالسَّلامُ عَلَیکَ عَنِ ابنَتِکَ وزائِرَتِکَ وَالبائِتَةِ فِی الثَّرى بِبُقعَتِکَ وَالمُختارِ اللّهُ لَها سُرعَةَ اللِّحاقِ بِکَ، قَلَّ یا رَسولَ اللّهِ عَن صَفِیَّتِکَ صَبری وعَفا عَن سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمینَ تَجَلُّدی، إلّا أنَّ لی فِی التَّأَسِّی بِسُنَّتِکَ فی فُرقَتِکَ مَوضِعَ تَعَزٍّ ،.. .

«درود بر تو اى پیامبر خدا! درود بر تو از جانب دخترت که اینک به دیدار تو آمده و در بقعه تو در خاک آرمیده است، و خدا خواست که زودتر به تو بپیوندد! اى پیامبر خدا! شکیبم در سوگ محبوبه‌ات، اندک گشته و طاقتم در غم از دست دادن بانوى زنان عالم، از کف رفته است؛ امّا تأسّى به سنّت تو در [غم] فراقت، تسلّى بخش هر مصیبتى است.»

* الکافی: ج ١، ص ٤٥٨، ح ٣

نظرات  (۱)

ماندن که هست صحبت رفتن برای چه؟

زهرای من حلالیت از من برای چه؟

وقت نفس نفس زدنت پیش پای من

لاله نریز این همه گلشن برای چه؟

دارم به جمله ی پدرت فکر می کنم

وقتی که هست فاطمه جوشن برای چه؟

باشد نخند...از تو توقع نداشتم

این دل شکسته هست شکستن برای چه؟

زهرا کشان کشان دم در آمدی چرا؟

گفتم نیا که...آمدی اصلا برای چه؟

ما را برای همسفری آفریده اند

بی من تلاش بهر پریدن برای چه؟

اسما که بود دور و برت فضه هم که بود

تابوت خویش خواستی از من برای چه؟

هنگام دور گردن این پیرهن که شد

جان حسین این همه شیون برای چه؟

پاسخ:
سلام
ممنون از ارسال این شعر
شاعر این شعر جناب آقای علی اکبر لطیفیان هست.
از هر دو شما قبول باشه.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه