جمعه ها با حافظ :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

جمعه ها با حافظ

شنبه, ۴ فروردين ۱۳۸۶، ۰۹:۳۳ ق.ظ
  سلامپست جمعه ها با حافظ ، به خاطر علقه من به شیخ شیراز و چیزای دیگه - که بماند - همیشه یه پست خاص بوده و هست ؛ خیلی چیزا رو خیلی مواقع ، در عین ناباوری بهم گوشزد کرده و بازم خیلی چیزای دیگه که باز هم بماند . البته دلایل این تذکرهای به موقع و جانانه حافظ ، یعنی اینکه چجوری می شه که اینجوری میشه رو ، می شه از تو اشعار خودش در آورد مثل :آنکه در طرز غزل نکته به حافظ آموختیار شیرین سخن نادره گفتار من است یاهمت حافظ و انفاس سحر خیزان بود که ز بند غم ایام نجاتم دادند و یاهر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود  و ... . به هر حال این پست یه نموره خاصتره ؛ اونم به خاطر اینه که اولین جمعه ها با حافظ سال جدیده  و هم به خاطر این که یکی از آدمای خاص زندگیم ، تفال این هفته رو می زنه ... . اگه از این حرفا هم بگذریم ، جدا نمی دونم چی باید بگم ! یک سال گذشت و از سال جدید هم دو روزش به سرعت تموم شد . فقط اینو می دونم که چشم به هم بزنم دوباره – البته اگه عمری باشه - می رسم سر سال 87 و ... .دعا کنید !بگذریم ...نیت کردین ؟؟؟بسم الله ... بسم الله الرحمن الرحیم در همه دیر مغان نیست چو من شیداییخرقه جایی گرو باده و دفتر جاییدل که آیینه شاهیست غباری دارد از خدا می طلبم صحبت روشن راییکشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست گشت هر گوشه چشم از غم دل دریایی جوییها بسته ام از دیده به دامان که مگر در کنارم بنشانند سهی بالاییکرده ام توبه به دست صنم باده فروش که دگر می نخورم بی رخ بزم آرایی نرگس ار لاف زد از شیوه چشم تو مرنجنروند اهل نظر از پی نابیناییشرح این قصه مگر شمع برآرد به زبانورنه پروانه ندارد به سخن پرواییسخن غیر مگو با من معشوقه پرستکز وی و جام میم نیست به کس پرواییاین حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می گفتبر در میکده ای با دف و نی ترساییگر مسلمانی ازینست که حافظ داردآه اگر از پی امروز بود فردایی    نمی دونم چه نیتی کرده بودین ؟!!!ولی خیلی معرکه بود ؛درست مثل همیشه .یاعلی ! کیمیا  
  • ناصر دوستعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه