سردار شهید محمد (رستم) دیدگانی (شهید دفاع مقدس)
اول فروردین سال ۱۳۳۵ فرزندی در گاخٌس دیده به جهان گشود که اسم مشهورش محمد بود. اگر چه در شناسنامه نام او را رستم نوشته بودند و من برادر بزرگتر محمد بودم با اختلاف یکسال و چند ماه... البته کار ثبت و احوال مثل امروز دقیق نبود، با گذشت روزها و هفتهها و ماهها، شاید یکسال چند ماه بعد خداوند فرزند پسر دیگری به این خانواده عطاء کرد که اسمش را رضا صدا میکردند. نام پدرمان جعفر و نام مادرمان سیدههاجر بود. (برگرفته از http://shahid1.pngdidegani.blogfa.com)
وصیتنامهی شهید:
بسمالله الرحمن الرحیم
هان، ای زندگان آگاه باشید که قافلهی مرگ همچنان در مقصد نیستی در حرکت است. و شما نیز به زودی بدان ملحق خواهید شد. گویا میبینم روزی را که گرد باد هول قیامت، بر جانها فرو نشسته و طوفان مکافات به غریدن گرفته است… و انسانها را که در چهرههایشان گرد شماتت و پشیمانی نشسته است… آنچنان که گروه گروه گرد هم انجمن کردهاند و با حسرت و ذلت از روزگاری سخن میرانند که نامش دنیا بود و همهی هیاهویش مشتی خاطره…
بیدار باشید تا بتوانید جسورانه مرگ را انتخاب کنید قبل از آنکه در چنگال مخوفش گرفتار شوید و بمیرید قبل از آنکه بمیرید.
الا ای اهل زمین…
مسیر زندگیتان پر است از راه نشانها و سر چشمههای زلال و جوشان، پس چنان جامها را سر کشید که فردا در صحرای سوزان و عطشزای محشر بتوانید جان به در برید.
امروز توشهها معین است و مجال فراوان، بدون درنگ هجوم برید و بربایید هر آنچه را بر شما تکلیف کردهاند.
این وصیت بر همگان است، هر آن کس که پیام مرا میشنود.
مبادا بر کشتهای از پویندگان راه خدا، آه و حسرت بکشید و در افسوسش دل بسوزانید و بر مشیت حضرت حق خشم بگیرید. چه به درستی که همه چیز به غیر از خدای سبحان باطل است.
ای کاش صحنهی مرگم، چنان پرداخته شده باشد که تکهتکهی گوشت تنم همچون ذرهذرهی جانم در این معراج الهی حضور یابد… تا ذرات خاکشدهام سوار بر بادهای هجوم قیام، در پهنهی گستردهی زمین منتشر گردد و در لحظهلحظهی زمان بر مظلومین و ستمدیدگان عالم هی زنند.
قد قامت الصلاة…
در ضمن هر آنچه از من در این دنیا باقی میماند، به برادرم واگذار نموده، تا در راه دین خدا صرف نماید. (برگرفته از http://shahadatsara.ir)
شهادت: ۱۳۶۱/۱/۱۲
مزار شهید: روستای محل تولد
* منبع: نرمافزار روزنگار شهدا (کانون گفتگوی قرآنی)