شهید محمدهادی ذوالفقاری (شهید مدافع حرم)
سال ۶۷ که مصادف بود با آخرین سال جنگ هادی را باردار بودم. و خیلی مراقب بودم که هر چیزی نخورم و هر حرفی نزنم، سعی میکردم دائمالوضو باشم. در ۱۳ بهمن، متقارن با شهادت امام هادی علیهالسلام به دنیا آمد و اسمش را هادی گذاشتیم.
از همان کودکی برای فرزندانم قرآن میخواندم و بعضی شبها برای نماز شب بیدارشان میکردم، پنج فرزندم را ردیف میکردم و می گفتم در نماز شب چهل مؤمن را دعا کنید و اگر فراموش کردید شهدا را دعا کنید. بچهها از اینکه با من نماز میخواندند خیلی لذت میبردند (نوید شاهد به نقل از مادر شهید)
قسمتی از وصیتنامهی شهید:
از برادرانم میخواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند، جهان در حال تحول است، دنیا دیگر طبیعی نیست. الان دو جهاد در پیش داریم: اول جهاد نفس که واجبتر است زیرا همه چیز لحظهب آخر معلوم میشود که اهل جهنم هستیم یا بهشت، حتی در جهاد با دشمنها احتمال میرود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید چون برای هوا[ی] نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشید، یعنی برای شیطان رفتید و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن؟ امام زمان را تنها نگذارید.(به نقل از خبرگزاری تسنیم)
خاطرهای از شهید:
دوستانش میگفتند: وقتی میخواست برود کربلا یک چفیه میانداخت روی صورتش تا نامحرمی را نبیند. میگفت نگاه حرام راه شهادت را میبندد. بعد از شهادتش یک دفترچه یادداشت از او به دستم رسید که برنامههایش در نجف را در آن نوشته بود: در فلان ساعت باید فلان ذکر را بگوید یا در ساعتی دیگر نماز جعفر طیار را بخواند. یادم است همیشه میگفت که وقتی بچه بوده یکی از خالههایم را اذیت کرده و باید حلالیت بگیرد، وقتی به خالهام ماجرا را گفتم که حلالیت بگیریم او چیزی به یاد نداشت. خدا رحمتش کند خیلی حواسش بود که کسی از او ناراضی نباشد (نوید شاهد به نقل از مادر شهید)
شهادت: ۱۳۹۳/۱۱/۲۶، اطراف سامرا (مکیشفیه)
مزار شهید: نجف؛ وادی السلام
* منبع: نرمافزار روزنگار شهدا (کانون گفتگوی قرآنی)
* ظاهرا این وبلاگ به همت دوستان شهید ذالفقاری راهاندازی شده و دربارهی این شهید بزرگوار کار میکند. دیدن این وبلاگ خالی از لطف نیست.