شهید مهدی ابراهیم‌پور فرسنگی (شهید دفاع مقدس) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

شهید مهدی ابراهیم‌پور فرسنگی (شهید دفاع مقدس) شهید مهدی ابراهیم‌پور فرسنگی (شهید دفاع مقدس)

سه شنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ۰۹:۰۰ ب.ظ

 شهید مهدی ابراهیم‌پور فرسنگی

شهید مهدی ابراهیم‌پور فرسنگی، سال ۱۳۴۱ شمسی در کرمان چشم به جهان هستی گشود. تحصیلات خود را در مدرسه‌ی بازرگانی تا سال سوم دبیرستان به پایان رساند. مهدی به همراه پدر کشاورزی می‌کرد.

در شانزده سالگی وارد نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. مهدی قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی نیز در مبارزات و حرکت‏‌های مردمی حضوری فعال داشت و اعلامیه پخش می‌کرد، بسیار عاشق حضرت امام خمینی(ره) بود و همیشه در تظاهرات و راهپیمائی‏‌ها شرکت می‌کرد به‏‌گونه‌ای‏‌که در درگیری مسجد جامع از عمال رژیم طاغوت بسیار کتک خورد.

مهدی عاشق جبهه بود به طوری که حتی خانواده نمی‌توانستند او را از رفتن به جبهه منصرف کنند. یکی دو ماهی یک‏‌بار به خانه می‌آمد. بسیار ساده‏‌زیست بود، به مادیات اهمیت نمی‌داد. می‌گفت: «دوست دارم توشه‌ی‌ آخرت را آماده کنم و بعد از مرگ دست‌هایم را بیرون بگذارید تا همه ببینند دستم خالی است.» خوش‏‌اخلاق و باایمان بود و با بچه‏‌ها خوش‏‌رفتاری می‏‌کرد. پیرو راستین خط امام(ره)، اهل مطالعه و با نماز شب مأنوس بود. احترام ویژه‏‌ای به والدین می‏‌گذاشت و برای حجاب و نماز و مسجد اهمیتی خاص قائل بود. یک شب پدر شهید خواب می‌بیند که دندانش افتاده که تعبیرش شهادت مهدی شد...

نحوه‌ی عروج ملکوتی شهید مهدی ابراهیم‌پور فرسنگی از زبان برادرش بدین‏‌ترتیب بوده است: «در سال ۱۳۶۱ در حالی که در اروندکنار بودند همراه ۷۰ نفر دیگر اسیر می‌شوند و به جزیره‌ی مجنون منتقل می‌شوند، ایشان ابتدا ترکشی به پایشان اصابت می‌کند و بعد هم یک ترکش دیگر بر پیشانی و چشمشان. همه را شهید می‌کنند هر ۷۰ نفر را و دیگر برای همیشه پیش ما بازنگشت، انگار از خدا خواسته بود که حتی بدنش را هم برای ما نیاورند.»

مادر شهید بزرگوار، کبری‏‌سادات ابراهیمی می‌گوید: «ای کاش بدنش را می‌دیدم تا با او وداع می‌کردم، همیشه در خواب و بیداری به دیدنم می‌آید.»

آری! مهدی ابراهیم‌پور فرسنگی در تاریخ بیست و یکم اسفندماه سال ۱۳۶۱ هجری شمسی در سن بیست سالگی به همراه دیگر هم‏‌رزمان جان‏‌برکفش در جزیره‌ی مجنون عاشورائی گشت و به پروردگارش پیوست.(راسخون)

 

 

* منبع: نرم‌افزار روزنگار شهدا(کانون گفتگوی قرآنی)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه