مفاتیحالجنان؛ مناجات خمس عشره؛ مناجات دوم: راز و نیاز شاکیان
المناجات الثانیة مناجاة الشاکین
مناجات دوم: راز ونیاز شاکیان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى اش همیشگى است
إِلَهِی إِلَیْکَ أَشْکُو نَفْساً بِالسُّوءِ أَمَّارَةً وَ إِلَى الْخَطِیئَةِ مُبَادِرَةً وَ بِمَعَاصِیکَ مُولَعَةً وَ لِسَخَطِکَ مُتَعَرِّضَةً تَسْلُکُ بِی مَسَالِکَ الْمَهَالِکِ وَ تَجْعَلُنِی عِنْدَکَ أَهْوَنَ هَالِکٍ کَثِیرَةَ الْعِلَلِ طَوِیلَةَ الْأَمَلِ إِنْ مَسَّهَا الشَّرُّ تَجْزَعُ وَ إِنْ مَسَّهَا الْخَیْرُ تَمْنَعُ مَیَّالَةً إِلَى اللَّعِبِ وَ اللَّهْوِ مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَ السَّهْوِ تُسْرِعُ بِی إِلَى الْحَوْبَةِ وَ تُسَوِّفُنِی بِالتَّوْبَةِ إِلَهِی أَشْکُو إِلَیْکَ عَدُوّاً یُضِلُّنِی وَ شَیْطَاناً یُغْوِینِی قَدْ مَلَأَ بِالْوَسْوَاسِ صَدْرِی وَ أَحَاطَتْ هَوَاجِسُهُ بِقَلْبِی یُعَاضِدُ لِیَ الْهَوَى وَ یُزَیِّنُ لِی حُبَّ الدُّنْیَا وَ یَحُولُ بَیْنِی وَ بَیْنَ الطَّاعَةِ وَ الزُّلْفَى ،
خدایا از نفسى که فراوان به بدى فرمان می دهد به تو شکایت مى کنم، همان نفسى که شتابنده به سوى خطا، و آزمند به انجام گناهان، و در معرض خشم توست، نفسى که مرا به راه هلاکت مى کشاند، و هستى ام را نزد تو از پست ترین تباه شدگان قرار مى دهد، بیماری هایش بسیار، آرزویش دراز است، اگر گزندى به او در رسد بى تابى میکند، و اگر خیرى به او رسد از انفاقش دریغ می ورزد، به بازی و هوس رانى میل بسیار دارد، از غفلت و اشتباه آکنده است، مرا به تندى به جانب گناه مى راند، و با من در توبه و ندامت امروز و فردا می کند، خدایا از دشمنى که گمراهم می کند و از شیطانى که به بى راه ه ام مى برد به تو شکایت مى کنم، شیطانى که سینه ام را از وسوسه انباشته و زمزمه هاى خطرناکش قلبک را فرا گرفته است، شیطانى که با هوا و هوس برایم کمک مى کند، و عشق به دنیا را در دیدگانم زیور می بخشد، و بین من و بندگى و مقام قرب پرده می افکند،
إِلَهِی إِلَیْکَ أَشْکُو قَلْباً قَاسِیاً مَعَ الْوَسْوَاسِ مُتَقَلِّبا وَ بِالرَّیْنِ وَ الطَّبْعِ مُتَلَبِّساً وَ عَیْناً عَنِ الْبُکَاءِ مِنْ خَوْفِکَ جَامِدَةً وَ إِلَى مَا یَسُرُّهَا طَامِحَةً إِلَهی لا حَوْلَ لِی وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِقُدْرَتِکَ وَ لا نَجَاةَ لِی مِنْ مَکَارِهِ الدُّنْیَا إِلّا بِعِصْمَتِکَ فَأَسْأَلُکَ بِبَلاغَةِ حِکْمَتِکَ وَ نَفَاذِ مَشِیَّتِکَ أَنْ لا تَجْعَلَنِی لِغَیْرِ جُودِکَ مُتَعَرِّضاً وَ لا تُصَیِّرَنِی لِلْفِتَنِ غَرَضاً وَ کُنْ لِی عَلَى الْأَعْدَاءِ نَاصِراً وَ عَلَى الْمَخَازِی وَ الْعُیُوبِ سَاتِراً وَ مِنَ الْبَلاءِ [الْبَلایَا] وَاقِیاً وَ عَنِ الْمَعَاصِی عَاصِماً بِرَأْفَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
خدایا از دل همچون سنگى که با وسوسه زیر و رو مى شود و به آلودگى گناه و سیاسى نافرمانى آلوده شده به تو شکایت مى کنم، خدایا از چشمى که از گریه ناشى از هراس تو خشک شده، و در عوض به مناظرى که خوش آیند آن است خیره گشته به تو گلایه می کنم، خدایا توان و نیرویى براى من جز به قدرت تو نیست، راه نجاتى از گرفتاری هاى دنیا جز نگهدارى تو برایم نمى باشد، از تو خواستارم به رسایى حکمتت، و نفوذ اراده ات که مرا جز جودت در معرض چیزى قرار ندهى، و هدف فتنه ها نگردانى، و علیه دشمنانم یاور باشى، و پرده پوش رسوائی ها و عیوبم گردى، و از بلا نگهدار، و از گناهان بازدارنده ام باشی به مهر و رحمتت اى مهربان ترین مهربانان.