من خاک‌نشین مجتبایم؛ امام حسن مجتبی (ع)؛ ناشناس :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

من خاک‌نشین مجتبایم؛ امام حسن مجتبی (ع)؛ ناشناس من خاک‌نشین مجتبایم؛ امام حسن مجتبی (ع)؛ ناشناس

چهارشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۸۴، ۱۰:۵۷ ب.ظ

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

من خاک‌نشین مجتبایم

عمری است غمین مجتبایم

حسرت‌زده‌ی بقیع هستم

مشتاق زمین مجتبایم

چون فاطمه‌ام دعا نموده

با گریه امین مجتبایم

من ریزه‌خور نماز اویم

سائل به نگین مجتبایم

این حرف مرا به خون نویسید

من شیعه‌ی دین مجتبایم

 

ارباب دل شکسته‌ام اوست

جز او نبود برای من دوست

 

ای صاحب سفره‌ی الهی

بر دشمن خویش هم پناهی

ای چشم تو قاب روی نیلی

زان چشم نما به من نگاهی

تو عاشق سائلی و من هم

مسکین توام اگر بخواهی

از گریه به یاد غربت تو

من پاک شوم ز هر گناهی

ای کاش شوم به دست گرمت

من بنده‌ی خوب و سر به راهی

 

ای دلبر خوب و بی‌قرینه

بر ما نظری کن از مدینه

 

ای جان و دل تو یا زهرا   

صاحب نفس دیار زهرا

محشر همه دست مادر توست   

تو صاحب اقتدار زهرا

در فصل خزان عمر مادر  

شد چهره‌ی تو بهار زهرا

شد فخر تو نام مادر تو   

شد نام تو افتخار زهرا

مانند تو کس چنین نبوده    

باشد همه‌جا کنار زهرا

 

ای گرمی سجده‌های مادر

ما را تو بخر عزیز حیدر

 

ناشناس

 

 

* اگر شاعر این اثر را می‌شناسید لطفا نام وی را در قسمت نظرات، مستندا ثبت بفرمایید.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه