آسمونا روشن از عبادت تو یا زهرا؛ حضرت زهرا (س)؛ محمدرضا رضایی
بسمالله الرحمن الرحیم
آسمونا روشن از عبادت تو یا زهرا
شرح بندگی تو: «تَوَرَّمَ قَدَمَاها»
دم میگیره عالم با ذکر تسبیح و ربنای تو
شد زبانزد عرشیان نماز شب و دعای تو
جون من فدای تو
ای حقیقت عصمت، ای تجلی رحمت
ای شفیعهب محشر، ای ملیکهی جنت
***
بوده سایهی لطفت همیشه رو سرم مادر
شیعهی علی هستم چه نعمتی از این بهتر
جون دادی توی کوچه و برا شیعه مادری کردی
تا که با نگاهت آخر دل ما رو حیدری کردی
ذرهپروری کردی
ذکر من یا زهرا شد، وقتی که زمین خوردم
وقتی پا شدم از جام، اسم حیدرو بردم
***
هر که با علی باشه روسپیده توی محشر
اشفعی لنا زهرا، تویی بهشت پیغمبر
چون خدا عذاب جهنمو از محب تو برداشت
فاطمه شدی تا جدا کنی هر که حب حیدر داشت
هر که حب حیدر داشت
تو فدا شدی تا که دنیا با علی باشه
تا روی لب عالم، ذکر یا علی باشه
***
ای مدینه عمر من به یاد روضههات سر شد
روضههای یاسی که میون کوچه پرپر شد
غرق در سکوتی ولی میدونم که عقدهها داری
تو یه دنیا حرف نگفته داری آخه عزاداری
بغض بیصدا داری
از جسارت دشمن، از خیانت مردم
از مزار بیزائر، از بهشتی که شد گم
***
حاجتم رو میگیرم، یه روزی با نگاه تو
عمری آرزوم بوده، فدا شدن تو راه تو
گرچه این گدا بیلیاقت و بیسعادته مادر
اما توی قلبش یه عمره شوق شهادته مادر
غرق حاجته مادر
رفتی و شهادت شد، زنده با قیام تو
آخرین مناجاتِ هر شهیده نام تو
***
من یه عمره تو دنیا فدایی توام آقا
مفتخر به عنوان گدایی توام آقا
من بهشتو میخوام چیکار آخه وقتی که تو رو دارم
عمریه سرم رو با گریه رُو تربت تو میذارم
من به تو بدهکارم
خیلی خالیه دستم، اما هستیمه این آه
جون من فدای تو، یا حسین ذبیح الله
محمدرضا رضایی
* منبع: سایت شعر هیئت