آیا دین باید پاسخگوی تمام ابعاد و جوانب زندگی بشر و حیات او باشد؟
پرسش:
آیا دین باید پاسخگوی تمام ابعاد و جوانب زندگی بشر و حیات او باشد؟ یعنی حتی قانون راهنمایی رانندگی، ساخت یک خانه یا ابزار، یا چگونگی مدیریت، یا کشف و استخراج یک ماده و نحوهی لباسپوشیدن را هم ارائه بدهد؟
پاسخ:
لابد مقصود از دین، هر دینی نیست، چرا که تمامی مکاتب و ایسمها نیز خودشان نوعی دین هستند و مقصود دین خدا [اسلام] میباشد.
البته که "دین خدا" باید پاسخگوی تمامی شئون فردی و اجتماعی بشر باشد؛ چرا که محال است که خداوند خالق، رب، علیم و حکیم، بندگانش را در حال و کاری سر خود رها سازد و آنها را نسبت به مواضع علیمانه و حکیمانهای که سبب رشد و سعادت آنها شود، هدایت ننماید. لذا دینی که در تمامی شئون فردی و اجتماعی، خُرد و کلان، هدایتی نداشته باشد، ناقص است و قابل پیروی نمیباشد.
دقت نماییم که عالم هستی و امورش، همه به هم پیوسته هستند و در یکدیگر تأثیر دارند. به عنوان مثال: اگر کسی پُرخوری کند (هر چند حلال)، از کسب علم و دانش و سایر عبادات محروم میماند. چنان که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، فرمودند که خداوند متعال به حضرت موسی علیهالسلام فرمود:
«... إِنِّی وَضَعْتُ اَلْعِلْمَ وَ اَلْحِکْمَةَ فِی اَلْجُوعِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَ فِی اَلشِّبَعِ فَمَتَى یَجِدُونَ...»(مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ج ۱، ص ۷۰۳)
ترجمه: من علم و دانش را در گرسنگى قرار دادم، و آنان در سیرى شکم آن را طلب مىکنند! پس کِى (چگونه) آن را مىیابند؟
پس دین حق، باید هم به تعلیم و تعلم توجه بدهد، هم به کسب علم جهتدار و مفید تأکید نماید، و هم چگونگی و میزان خوردن و آشامیدن را بیان دارد، تا مانع از کسب علم نگردد.
چه امری، از شئون و امور زندگی مادی و معنوی، فردی و اجتماعی، اخلاقی، رفتاری و گفتاری انسان وجود دارد که اسلام عزیز، چارچوبها و چگونگی آن را بیان ننموده باشد؟! از خوردن، آشامیدن، خوابیدن، لباسپوشیدن، آرایش و پیرایش و... گرفته، تا ازدواج، روابط جنسی، بچهدار شدن، تعلیم و تربیت خود و فرزندان...، تا حقوق همسایه و حقوق شهروندی، تا اقتصاد، تجارت، کار، تلاش، سود...، تا ولایت، امامت، حکومت، قضاوت، جنگ، صلح... و خلاصه همهچیز، حتی چگونگی خندیدن یا گریهکردن. چه امری یا چه چیزی وجود دارد که اسلام حدود، حقوق و حکمی برای آن بیان نکرده باشد؟! حتی کندن یک برگ درخت نیز در اسلام حقوقی تبیینشده دارد.
حق و حقوق
خداوند متعال خودش حق است (هُوَ الحَقّ)، و فرمود که عالم هستی را به حق آفریدم: «وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ - و ما آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق نیافریدهایم...»(الحجر، ۹۵)؛ و فرمود که رسول من بر حق است: «إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَ نَذِیرًا... - ما تو را به حق، براى بشارت و بیمدادن (مردم جهان) فرستادیم...»(البقره، ۱۱۹)؛ و فرمود کتاب من حق است: «وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْنَاهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ... - و ما (قرآن) را به حق نازل کردیم؛ و به حق نازل شد...»(الإسراء، ۱۰۵) و فرمود: صیحهی آسمانی و برپایی قیامت حق است: «یَوْمَ یَسْمَعُونَ الصَّیْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِکَ یَوْمُ الْخُرُوجِ - روزى که همگان صیحهی رستاخیز را به حق مىشنوند؛ آن روز، روز خروج (از قبرها) است»(ق، ۴۲) و...
این "حق"ها، همه "حقوقی" را مترتب میکنند که سعادت دنیوی و اخروی بشر، مستلزم رعایت آنهاست، حال خواه حق الله باشد، یا حق الناس، یا حتی حق گیاهان، حیوانات، جانوران و...
بنابراین، دین حق، و دین کامل و جامع، دینی است که تمامی این حقوق را تبیین و ابلاغ نموده باشد.
حکم و موضوع
بسیاری از مردم، تفاوت "حکم با موضوع" را نمیدانند. بیان حکم با خداست، و تشخیص موضوع با خود شخص است.
اگر یک لیوان به دست بگیرید و از اسلام عزیز بپرسید که آیا نوشیدن آن جایز است یا خیر؟ میفرماید: حدود و حقوقش بیان شده است، ببین اگر مال غیر نیست، از راه مشروع به دست آمده، پاک است (نجس نشده)، تمیز است (آلوده نیست)، و نیز به علت تشنگی به آن نیاز داری، نوشیدنش جایز است و البته اگر تشنهتر از تو، کودک یا حتی حیوانی باشد، او مقدم است.
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله سرِ کار، سفرهی خود را باز کرده و مشغول خوردن بودند که عربی به همراه سگش آمد و گفت: «یا رسول الله، خیلی گرسنهام و چیزی برای خوردن ندارم»؛ ایشان فرمود: «بنشین». سپس ابتدا تکهنانی برای سگش انداختند. او معترض شد که من میگویم گرسنهام و شما ابتدا به آن سگ نان میدهید؟! فرمود: تو زبان آن را داری که گرسنگیات را اعلام نمایی، اما این حیوان (زبانبسته)، آن را هم ندارد (پس مقدم است).
میفرماید: «قتل نفس عمدی، حرام و جرم است»؛ حالا قتلی واقع شده و تشخیص این که عمد بوده یا خیر؟ با مراجع ذیصلاح است.
میفرماید: "معاملات ربوی حرام است"؛ حال خواه رباخواری توسط یک شخص انجام گیرد و یا توسط بانکها و تشخیص آن طبق احکام بر عهدهی معاملهگر است.
میفرماید: حق تقدم با سمت راست است؛ قویتر، ضعیفتر را مراعات کند؛ سواره، پیاده را رعایت کند و...؛ حال خواه موضوع ورود به مسجد یا دانشگاه باشد، یا سمت راست در کوچه و یا خیابان باشد، و سواره، سوار بر اسب باشد یا خودرو.
میفرماید: نگاه شهوتآلود به نامحرم، یا نگاهی که مقدمات و امکان گناه را فراهم سازد، حرام است؛ حال خواه مستقیم به نامحرمی نگاه کند، یا در عکس و فیلم و کلیپ ببیند.
میفرماید: اگر حیوان خانگی دارید، تأمین خوراکش و مراقبت از آن بر عهدهی شماست. همان که امروزه نامش را "حمایت از حیوانات گذاشتهاند".
میفرماید: حق الناس، در تمامی شئونش باید رعایت شود. بنابراین، اگر کسی بیدلیل برگی از درختی بکند، یا هوا و یا آب را آلوده کند، حق الناس است؛ حال خواه یک کارخانه این کار را بکند، یا یک شخص. و موردش بریدن درختان در جنگل باشد، یا شکستن شاخهها در کوچه و خیابان، برای آن که وقتی میخواهد خودروی خود را پارک کند، خط روی آن نیفتد! اینها همه از شقوق حق الناس است.
میفرماید: احکام پوشش (لباس)، فقط حدود حجاب بانوان و آقایان نیست، بلکه مبادا لباس تفاخر و یا ریا باشد! مبادا شأن انسانی و اسلامی شما را ضایع کند، مبادا لباس حق، بر باطل پوشانده شود (که این مصادیق ظاهری و باطنی، مادی و معنوی بسیاری دارد) و... «وَ لَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ - و حق را به باطل مپوشانید و حقیقت را پنهان نسازید و حال آنکه (به حقّانیّت آن) واقفید»(البقره،۴۲)
آیا میدانید که در فقه اسلام، احکام (حقوق) مربوط به زمین، آب و معدن، کشت، صنعت و تجارت، چقدر مفصل و کامل تببین شده است؟!
بر همین اساس، میبینیم که در حقوق و احکام اسلامی، حتی چگونگی مالکیت فردی، دولتی و عمومی، خانهسازی، شهرسازی، جادهسازی، بانکداری و... تبیین شده است و نیازی نیست که حتماً احکام و حقوق را تحت عنوان تیتری که در نظر ماست بیان نماید. لذا کار دین این نیست که یاد بدهد ابزار را چگونه بسازند، بلکه بشر با تناسب رشد علمی خود، راهکارها را مییاید؛ اما کار دین این است که هدف از ساخت، و احکام تولید، فروش و توزیع و نیز مصرف را بیان دارد. با علوم هستهای، هم میشود برق و دارو تولید نمود و هم میشود بمب اتم ساخت.
* منبع: سایت پاسخ به شبهات