آیا گرایش اکثریت مردم به بی‌دینی با فطری‌بودن دین سازگاری دارد؟ :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

پرسش

با نگاهى به جهان پیرامون روشن می‌شود که اکثریت مردم رو به بدى و تباهى دارند، اما اگر دین و توحید و گرایش به خوبی‌ها در نهاد انسان گذارده شده و به اصطلاح فطرىِ آدمیان است، پس چرا اکثریت به خلاف آن‌ها گرایش دارند؛ و اکنون جهان ما رسماً سکولار است. پس باید گفت که دین فطرى نیست و گذشته از آن بیشتر مردم به دوزخ افتاده می‌شوند؛ زیرا بدکردار و بی‌دین هستند؟

پاسخ اجمالی

انسان فطرتاً خداجو و حق‌جو است و اکثریت مردم نیز به این ندا پاسخ می‌دهند. مردم در نهاد خود به دنبال حق هستند، اما در مواردى خطاى در تطبیق دارند. واقعیت این است که عواملى از بیرون و دورن باعث می‌شود که آن‌ها در شناخت و گرایش به حق دچار انحراف شوند. شیطان و نفس اماره از یک‌سو و تبلیغات سنگین شیطان‌هاى انسى از سوى دیگر، حق را در برابر دیدگان آن‌ها در حجاب برده است. «سکولاریسم» هم که نه به معناى بی‌دینى، بلکه به معناى بیرون راندن دین از صحنه‌ی اجتماع و سیاست است، به دلیل عمل‌کرد بد مسیحیت تحریف‌شده و متولیان آن و هجوم تبلیغاتى وسیع بر مردم سرزمین‌هاى غربى مسلط شده است، اما در همین زمان گرایش به دین در میان غربیان به وفور دیده می‌شود. با همین تحلیل روشن می‌شود که اکثریت مردم رو به سوى دوزخ ندارند؛ زیرا حق‌جو هستند و در گرایش خود به حق اشتباه کرده‌اند و به اصطلاح جاهل قاصرند.

پاسخ تفصیلی

انسان فطرتاً خداجو و حق‌جو است و به دین و اخلاق گرایش دارد، و اکثریت مردم نیز به این ندا پاسخ می‌دهند. علماى اسلام به تبع قرآن و روایات، تصریح دارند که مردم در نهاد خود به دنبال حق هستند، اما در مواردى خطاى در تطبیق دارند. اگر روزى هجوم تبلیغات مسموم علیه ارزش‌ها برداشته شود و چهره‌ی حق همان‌گونه که هست جلوه‌گر شود، روشن می‌شود که اکثریت به آن روى می‌آورند. بنابراین، اکثریت به بدى تمایل ندارند، بلکه یا در مقام علم و شناخت فریب می‌خورند و بدى را به ‌جاى خوبى می‌پندارند یا در مقام عمل، فریب نفس و شیطان را می‌خورند و به سمت بدى روى می‌آورند.

در دوره و عصرهای جدید به ویژه از نیمه‌ی دوم قرن بیستم، حجم تبلیغات ضد دینى و خلاف اخلاق چنان زیاد است که بیشتر مردم را در برابر خود خلع سلاح کرده و جهان به این معنا «سکولار» است. به دلیل ماهیت مسیحیت که دینى تحریف‌شده و تا حدود زیادى خلاف عقل است و بر اثر عمل‌کرد بسیار بد متولیان آن در غرب، و تبلیغات فراوان ضد دینى، دین از صحنه‌ی اجتماع بیرون رانده شده است، با این وجود اکثریت مردم به سمت دین گرایش دارند. نمونه‌ی آن کشورهایى است که تحت سلطه‌ی حکومت کمونیستى قرار داشتند. دیدیم و شنیدیم که پس از مبارزه‌ی طولانى و خشن و همه‌جانبه با دین و مظاهر آن، به محض فروپاشى این نوع حکومت‌ها دین شکوفه زد و سر باز کرد و این نیست مگر این‌که دین، فطرى مردم است و در نهاد آن‌ها قرار دارد.(۱)

اما این‌که، اکثریت مردم به دوزخ می‌روند، این نتیجه‌گیرى هم صحیح نیست، بلکه اکثریت مردم در نهایت به بهشت می‌روند؛ زیرا اسلام بین کافر مقصر و معاند که با علم و عمد به بی‌راهه می‌رود و جاهل قاصر که نمی‌داند که خطا می‌کند و در اشتباه خود هیچ عمدى ندارد، تفاوت قائل است. اسلام در عین حال که مرز عقاید حقه را از عقاید باطل جدا می‌کند و خود را حقیقت مطلقى می‌داند که مورد پذیرش عقل و دست‌یافتنى است و باید مردم سر بدان بسپارند و عقاید باطل را تخطئه می‌کند، نسبت به جاهل قاصر انعطاف بسیارى دارد.

در نظرگاه اسلام تنها کافر (۲) معاند (مقصر) مستحق دوزخ است، اما کسى که حقیقت اسلام به او نرسیده و در دین و روش خود تسلیم حق است و مطابق آن عمل می‌کند، اهل نجات خواهد بود.(۳)

واقعیت این است که اگر از بالا به جهان آفرینش نگاه کنیم و تنها به ظاهر اکتفا نکنیم، می‌بینیم که اکثریت مردم به بهشت می‌روند و تنها تعداد قلیلى در جهنم جاودانه هستند؛ یعنى اکثریت مردم بر اساس فطرت عمل می‌کنند، اگر چه خطاى در تطبیق دارند و به همین دلیل اشتباهات و لغزش‌هایى هم دارند و شاید مدتى را هم در برزخ یا صحنه‌ی قیامت یا در درون دوزخ عذاب ببینند، اما در نهایت نجات می‌یابند و به بهشت می‌روند و تنها معدودى فطرت خود را دفن می‌کنند و براى همیشه در عذاب الهى خواهند بود.

 

پی‌نوشت:

۱. براى اطلاع بیشتر، ر.ک: مطهری، مرتضی، فطرت، تهران، صدرا؛ جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعى قرآن کریم، فطرت در قرآن، قم، مرکز نشر اسراء.

۲. منظور از کافر معناى وسیع آن است؛ یعنى کسى که اصول یا ضرورى دین را انکار می‌کند که شامل دو گروه کافر معاند و کافر جاهل است. کافر معاند با عمد و علم منکر حقیقت می‌شود و اما کافر جاهل به آن‌چه می‌گوید، علم ندارد و چه بسا اگر حق را بشناسد، بدان رو کند.

۳. مطهری، مرتضی، عدل الهى، بخش هشتم، ص ۳۱۹ – ۴۲۷، تحت عنوان خلاصه و نتیجه.

منبع: سایت اسلام‌کوئست

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه