احساس چگونگی (۲) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

احساس چگونگی (۲) احساس چگونگی (۲)

دوشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۸۴، ۰۵:۴۷ ق.ظ

سلام  Hello

اگه یادتون باشه راجع به احساسی به نام "احساس چگونگی" قبلا یه چیزایی گفتم. برای درک بیشتر این احساس، امروز می‌خوام یه خورده بیشتر راجع به اون صحبت کنم.

بچه‌ها! تا حالا به وبلاگ‌ها و سایت‌ها و... مختلفی که ساخته و نوشته می‌شه سر زدین؟ (معلومه که: بـــــــــــلــــــــــه) ماشاءالله هر روز هم nتا بهشون اضافه می شه؛ عکس، موزیک، خبر، داستان، خاطره، نرم‌افزار و... .

خداییش دیدین چیا می‌نویسن؟ نه! واقعا، چقدرش قابل استفاده است؟؟؟ اونایی که قبل استفاده‌س خیلی کمه؛ مگه نه؟ این همه جوون و این همه فکر و ذهن و این همه وقت و این همه پول و این همه چشم و... داره یه جورای بدی هدر می‌ره!

همه می‌دونیم که دنیای نت (اینو از یکی از دوستای گلم که دلم براش همیشه تنگ می‌شه، یاد گرفتم: نت)(۱) می‌تونه یه محیط قابل استفاده برا تبادل اطلاعات، افکار و مطالب صحیح و به دردبخور باشه؛ یعنی با کلاس‌های دنیا (منظورم از دنیا همه جاشه، و مث بعضیا از این دنیا، ایران رو حذف نکردم) همه‌شون از اینترنت این‌جوری استفاده می‌کنن، ولی نمی‌دونم وقتی به ما می‌رسه چرا طرز استفاده‌ش عوض می‌شه؟

فکر کنم حرفامو تایید می‌کنید (البته با یه نگاه منصفانه)؛ آخه یکی نیست بگه: تو که داری وقت و... می‌ذاری، لااقل یه چیزی بنویس که به درد بخوره! چه می‌دونم والا!!!!!!!!!

حالا یه سوال! با دیدن این جور وبلاگ‌ها و...  که البته با کمال خوشب‌ختی تعدادشون هم کم نیست، چه احساسی بهتون دست می‌ده؟ تا حالا بهش فکر نکردین؟ توجه بهش نکردین! چرا، حتما در این‌جور مواقع به یه احساس غریب، شایدم قریب، بر خوردین که هم می‌دونین چیه و هم نمی‌دونین؛  این احساس یکی از نمودهای احساس چگونگیه، اصلا خود خودشه:

"احساس چگونگی"

افتاد؟؟؟

شاید بازم بگم، گوشی!

تا "بعدا"

یا علی

 

پی‌نوشت:

۱. حالا که دارم این پست را ویرایش می‌کنم -یعنی در تاریخ پنج‌شنبه ۱۳۹۷/۱۱/۱۸- اصلا نمی‌دانم این رفیق کدام رفیق است؟ بعد از گذشت این همه‌سال هست یا نیست. باید همان روز پانوشت می‌کردم که منظورم از این رفیق کدام رفیق است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه