اخلاق معاشرت ( 26 ) / ( به بهانه ماه مبارک رمضان )
دوشنبه, ۹ آبان ۱۳۸۴، ۰۹:۳۸ ق.ظ
آیین دوستى نعمت « دوست »از قدیم گفتهاند : هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار . دوست ، همدم تنهاییهاى انسان ، شریک غمها و شادیها ، بازوى یارى رسان در نیازمندیها ، تکیهگاه انسان در مشکلات و گرفتاریها ومشاور خیرخواه در لحظات تردید و ابهام است . بعضى از مردم ، به خاطر خصلتهاى خودخواهانه یا توقعات بالا یاتنگ نظرى یا سختگیرى یا دلایل دیگر ، نمىتوانند براى خود ، دوستى برگزینند و از « تنهایى » درآیند . این به تعبیر حضرت امیر(ع) نوعى ناتوانى و بىدست و پایى است. هم دوست یافتن ، « هنر » است ، هم دوست نگه داشتن ، هم دوستیهاى تعطیل شده و به هم خورده را دوباره پیوندزدن و برقرارساختن . على (ع) مىفرماید : « اعجز الناس من عجز عن اکتساب الاخوان ، و اعجز منه من ضیع من ظفربه منهم » ; (1) . ناتوانترین مردم کسى است که از دوستیابى ناتوان باشد . ناتوانتر از او کسى است که دوستان یافته را از دست بدهد و قدرت حفظ آنها را نداشته باشد .تامل در اینکه چه خصلتها و برخوردها و روحیههایى سبب مىشود انسان ، دوستان خود را از دست بدهد و تنها بماند ، یا آنکه ازآغاز ، نتواند دوستى براى خویش بگیرد ، ضرورى است . سعدى گفته است : « دوستى را که به عمرى فراچنگ آرند ، نشاید که به یک دم بیازارند . » .همرنگ و هماهنگدوستان هر کس ، مبناى قضاوت دیگران نسبت به اخلاق و شخصیت و افکار او است . بعلاوه ، تاثیرپذیرى انسان از دوستان ، در سنین مختلف ، چه کودکى ، چه جوانى و چه حتى میانسالى ، بسیار است . از این رو دقت در گزینش « دوست موافق » ، به سلامت اخلاقى و رفتارى انسان کمک مىکند . به فرموده حضرت على(ع) : « الصاحب کالرقعة فاتخذه مشاکلا » ; (2) . دوست ، همچون وصله جامه است ، پس آن را هم شکل و همسان با خودت برگزین .ارتباط قلبى و درونى میان انسانها ، به پیوندهاى اجتماعى و بیرونى مىانجامد . روابط اجتماعى هم ، در روحیات و اخلاق افراد ، اثر مىگذارد . بنابراین ، آنان که به تعالى فکر و سلامت اخلاق و تهذیب نفس و تکامل شخصیت خویش علاقهمندند ، ناگزیر باید در انتخاب دوست ، « معیارهاى مکتبى » را لحاظ کنند و به آنچه از دوست « مىگیرند » ، اهتمام ورزند . اینکه گفتهاند : تو اول بگو با کیان زیستىپس آنگه بگویم که تو کیستى.نشان دهنده معیار « دوستان » در ارزیابى شخصیت یک فرد است که مردم نیز آن را در داوریها و ارزیابیهاى خویش به کار مىگیرند .این سخن زیباى حضرت رسول (ص) ، خواندنى و شنیدنى است : « مثل الجلیس الصالح مثل العطار ، ان لم یعطک من عطره اصابک من ریحه و مثل الجلیس السوء مثل القین ان لم یحرق ثوبک اصابک من ریحه » ; (3) . مثل همنشین شایسته و خوب ، مثل عطار است ، که اگر از عطرخودش هم به تو ندهد ، ولى از بوى خوش او به تو مىرسد ، و مثلهمنشین بد ، همچون کورهپز آهنگرى است که اگر لباس تو را هم ( جرقههاى آتش کوره ) نسوزاند ، ولى بوى کوره به تو مىرسد !این همان سروده حکمتآمیز سعدى است ، در مورد گلخوشبوى در حمام ، که در اثر همنشینى با گل ، معطر مىشود و از « کمال همنشینى » بهره مىبرد ، « و گرنه من همان خاکم که هستم ! ... . ».دوست شایستهدر منابع دینى ، در اینکه « دوست خوب » کیست ؟ و با چه کسانى باید دوستى و مودت داشت و از معاشرت و همنشینى چه کسانى باید پرهیزکرد ، و ... احادیث بسیارى است ، با رهنمودهاى کاربردى و جالب . در صدد بررسى و نقل این گونه احادیث نیستیم ، اما در قلمرو بحث از آداب معاشرت با دوست و آیین دوستى ، توجه به نکاتى که بهعنوان صفات دوست خوب مطرح شده است ، ضرورى است . همان معیارها ، حاوى دستورالعمل چگونگى معاشرت هم هست . به عنوان نمونه به یکى از این روایات ، اشاره مىکنیم .امام حسن مجتبى (ع) در بستر بیمارى بود و پس از آن مسمومیتکه به شهادتش منجر شد ، در دیدارى که جناده ( از اصحاب وى ) با حضرت داشت ، امام چنین توصیه فرمود : « اصحب من اذا صحبته زانک ، واذا خدمته صانک و اذا اردت منه معونة اعانک و ...» ; (4) . با کسى همنشینى و مصاحبت و دوستى کن که : 1- هرگاه با او همنشین شدى ، مایه آراستگى تو باشد ، 2- آنگاه که خدمتش کنى ، تو را نگهبان باشد ، 3- هرگاه از او یارى خواستى ، کمکت کند ، 4- اگر سخنى گفتى ، تو را تصدیق کند ، 5- اگر ( بر دشمن ) حمله بردى ، قدرت و صولت تو را بیفزاید ، 6- اگر دستت را به فضل و نیکى دراز کردى ، او هم دست ، پیشآورد ، 7- اگر در تو ( و زندگیت ) رخنهاى پدید آمد ، آن را برطرف سازد ، 8- اگر از تو نیکى دید ، آن را در شمار و حساب آورد ، 9- اگر چیزى از او طلبیدى ، عطا کند ، 10- و اگر تو ساکت بودى ( و چیزى نخواستى ) او آغاز کند ( و نیازت را برطرف سازد ). اینها اوصاف کسى است که شایسته رفاقت و دوستى از دیدگاه امام مجتبى (ع) است . از اینها برمىآید که آیین دوستى عبارت است از : آراستن دوست ، یارى رساندن ، قدرشناس بودن ، تقویت کردن ، همکارى داشتن و در راه دوست ، فداکارى و خدمت کردن .از سوى دیگر ، اگر در سخنان ائمه از دوستى با بعضى نهى شده ، آنها نیز به عنوان صاحبان « رفتار ناپسند » محسوب مىشوند که در قلمرو آیین دوستى نمىگنجد ، از قبیل : عیبجویى ، نابخردى ، کینهتوزى ، پرتوقعى ، کمظرفیتى ، بددهانى و بدزبانى ، بىتقوایى ، لجاجت و ستیزهجویى ، شوخیهاى بیجا و آزاردهنده ، خودپسندى و بدرفتارى و از این دست خصلتها و رفتارها . اینها ، هم موجب کاهش دوستان وسستى دوستیها مىگردد ، و هم شیوههاى ناپسند در معاشرت با دوستان است که باید از آنها پرهیز کرد .دوستى حد ومرزى دارد که باید آن حریم حفظ و آن حق ، ادا شود . امام صادق (ع) در سخن بلندى این حدود و حقوق را بیان فرموده ، مىافزاید : مراعات این حدود ، در هر کس بود ( همهاش یا مقدارى ) او دوست است ، و گرنه نسبت دوستى و صداقت به او نده . این پنج نکته عبارت است از : اول : آنکه نهان و آشکار دوست ، براى تو یکسان باشد . دوم : آنکه زینت تو را زینت و آراستگى خودش ببیند و عیب و نقصان تو را عیب خویش بشمارد . سوم : اگر به ریاست و ثروت و پست و مقامى رسید ، این پست و پول ، رفتار او را نسبت به تو عوض نکند . چهارم : اگر قدرت و توانگرى دارد ، از آنچه دارد نسبت به تو دریغ و مضایقه نکند . پنجم : ( که جامع همه آنهاست ) اینکه تو را در گرفتاریها ، رها نکند وتنها نگذارد. (5) .آرى ... اینهاست آیین دوستى و برادرى دینى . جلوه دوستى کامل و راستین ، در مودت قلبى ، حفظ حرمتها ، مراعات حقوق ، یارى در هنگام نیاز و مساعدت در وقت گرفتارى است و بدون اینها ادعاى دوستى پذیرفته نیست . امام على (ع) مىفرماید : مردم ، جز با امتحان و آزمایش شناخته نمىشوند . پس همسر و فرزندانت را در حال غیبت و نبودنت امتحانکن ، و دوستت را در مصیبت و گرفتارى ، و خویشاوندان خود را هنگام نیازمندى و تهیدستى ... « و صدیقک فى مصیبتک . » (6) .دوست بىعیب ؟!واقعگرایى در همه مسایل ، پسندیده است ، از جمله در دوستیابى و دوستگزینى . بعضیها چنان آرمانى فکر مىکنند که از واقعیتهاى ملموس و عینى فاصله مىگیرند و در عالم خیال و ذهن ، سیر مىکنند . « دوست بىعیب » از این گونه آرمانهاى دست نیافتنى است . البته باید کوشید تا حد امکان و توان ، در دوستیها سراغ افرادى رفت که نقطه ضعف کمترى داشته باشند و اگر بىعیب باشند ، چه بهتر . ولى ... آیا انسان بىعیب ( غیر از معصومین ) مىتوان یافت ؟ هرکس در موردى ممکن است نقصان و نقطه ضعفى داشته باشد . همانطور که طالبان همسر ایدهآل و صد در صد بىعیب و نقص ، مجرد و بىهمسر مىمانند ، آنان هم که در پى دوست صد در صد بىضعف باشند ، تنها مىمانند . این حقیقت ، به عنوان توجه به یک واقعیت عینى در کلام مولا على(ع) این گونه آمده است : « من لم یواخ الا من لا عیب فیه قل صدیقه » ; (7) . کسى که بخواهد جز با افراد بىعیب دوستى و برادرى نکند ، دوستانش کم خواهند شد .نکات دیگر ....در باب دوستى ، گوهرهاى فراوانى در گنجینههاى حدیثى ما نهفته است که در این مختصر ، مجال بسط سخن نیست . براى اینکه از آن محتواهاى سودمند و کاربردى بىبهره نباشیم ، در اینجا فهرستى ازنکات دیگر که در آیین دوستى باید به کار بست ، مىآوریم که برگرفته از احادیث این موضوع است :از هر چیز ، تازهاش را انتخاب کن و از دوست ، قدیمىاش را .از نشانههاى بزرگوارى انسان ، حفظ دوستان قدیمى است . بهترین دوستان ، آنانند که در نصیحت و خیرخواهى ، سازشکارى و مصانعه نمىکنند ، عیبهایتان را به شما مىگویند ، درکارهاى اخروى کمککار شمایند ، شما را از گناهان باز مىدارند ، و از لغزشهاى شما چشم مىپوشند .دوست خود را خیلى عتاب و سرزنش نکنید که « کینه » مىآورد .بدترین دوستان ، آنانند که دوستى آنان ، شما را به تکلف و رنج و زحمت بیندازد .دوست واقعى کسى است که عیب دوست خود را در نهان به خودش بگوید ، نه در آشکارا و نزد دیگران .هرگاه با کسى دوست شدید ، از نامش ، نام پدرش ، نام قبیله و شهر و دیارش بپرسید ، که این گونه کسب شناختها نشانه صدق در دوستى است .هرگاه به دوستى علاقه و محبت داشتید ، آن را ابراز کنید و به او بگویید ، که موجب افزایش محبت و علاقهمندى مىشود .آنچه از دوست مىرسد تحمل کنید ، تحمل و بردبارى ، عیبها را مىپوشاند .برادران و دوستانتان را نسبت به هر خطا مؤاخذه و محاسبه نکنید ، که دوستانتان کاهش مىیابند .خداوند ، تداوم دوستیها را دوست مىدارد . پس بر دوستیهاىخود ، استمرار بخشید .با کسانى که صرفا از روى طمع یا ترس یا تمایلات یا براى خوردن و نوشیدن با شما دوست مىشوند ، دوستى نکنید . در پى یافتن دوستان باتقوا باشید !محبت و دوستى خود را بیجا و بىمورد صرف نکنید ، که اینگونه دوستیها در معرض گسستن است .پایان این بخش را حدیث جالبى از امیرالمؤمنین (ع) قرار مىدهیمکه ما را به مراعات حقوق دوستان و برادران دینى فرا مىخواند و از زیرپا گذاشتن حقوق آنان به بهانه دوستى و خودمانى بودن ، نهى مىکند . على (ع) مىفرماید : « حق برادر دینى خود را با اتکاء به رابطهاى که میان تو و او است ، ضایع مکن ، چرا که هرگز ، کسى که حقش را ضایع و تباه کردهاى ، برادر تو نیست : « لا تضیعن حق اخیک اتکالا على ما بینک و بینه ، فانه لیس لک باخ من اضعتحقه . » (8) .قدر دوستیها و پیوندهاى عاطفى و دوستانه را بدانیم ، از دوستان صادق و وفادار و پاک و پرهیزکار ، دست برنداریم ، چراغ محبت را در دلهاى خویش ، روشن و شعلهور نگاه داریم ، از زخم زبان و کلمات تحقیرآمیز و برخورد دشمنى برانگیز با دوستان برحذر باشیم ، « آیین دوستى » را بشناسیم و به کار بندیم.پىنوشتها : 1) نهجالبلاغه، فیضالاسلام، حکمت11. 2) شرح نهجالبلاغه، ابن ابىالحدید، ج20، کلام 546. 3) میزان الحکمه، ج9، ص50. 4) بحارالانوار، ج44، ص139. 5) میزان الحکمه، ج5، ص310. 6) همان، ص313. 7) همان، ج1، ص55. 8) نهجالبلاغه، نامه 31.