اخلاق معاشرت ( 31 ) / ( به بهانه ماه مبارک رمضان )
پنجشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۸۴، ۱۲:۴۲ ق.ظ
سازگارىتلاش براى داشتن یک زندگى دور از تنش و پرخاش و مشکلات رفتارى ، موجب آسایش روح و سلامت خانواده است . همه افراد ، در خصلتهاى اخلاقى و شیوه رفتار ، یکسان نیستند . این تفاوت در برخى موارد بروز مىکند و مایه اختلاف مىشود ، اختلافى که البته قابل اجتناب است ، آن هم با شیوه « مدارا و سازگارى » در اخلاق و برخورد .بعضیها با دیگران ، چه در محیط خانه و محل کار ، یا در محله و منطقه سکونت ، با دیگران « ناسازگارند » . ناسازگارى با دیگران ، نشانه نوعى غرور و خودخواهى و خودبرترىبینى نسبت به مردم است ونتیجه آن هم تنها ماندن و انزواست . از سوى دیگر ، بىطاقتى در مقابل حالات و رفتار دشوار و ناهنجار دیگران نیز ، ریشه در کم ظرفیتى دارد و به تشدید این تعارض و ناسازگارى مىانجامد . اگر در دستورهاى دینى ما به « حسن خلق » ، تاکید شده است ، یکى ازمصداقهاى بارز آن « مدارا » است .آسایش دو گیتى تفسیر این دو حرف است:با دوستان مروت ، با دشمنان مدارا .« مدارا » یک تکلیف اخلاقى در اسلام است . از رسول خدا (ص) روایت است : « امرنى ربى بمداراة الناس کما امرنى باداء الفرائض » ; (1) همان گونه که پروردگارم مرا به انجام واجبات فرمان داده است ، به مدارا با مردم دستور داده است . در حدیث دیگرى چنین آمده است که جبرئیل ، به محضر رسولخدا (ص) آمد و از سوى خدا چنین پیام آورد که : « اى محمد ! پروردگارت سلام مىرساند و به تو مىگوید : با بندگان من مدارا کن . » (2) . نیز در حدیث است از پیامبر اکرم (ص) که فرمود :« مداراة الناس نصف الایمان و الرفق بهم نصف العیش » ; (3) . نیمى از ایمان ، مداراى با مردم است و نیمى از زندگى ، رفق وملاطفت با آنان است .حتى خارج از قلمرو دین و آیین هم ، آنان که خواستار یک زندگى دلنشین و پسندیده باشند ، در سایه همزیستى مسالمتآمیز و رفق و نرمش با دیگران و رفتار شایسته ، بهتر به این خواسته مىرسند ، تا درسایه خشونت و برخورد ناسازگارانه و بهانهجویانه و عیبگیرانه وخود پسندانه ! سعه صدر و ظرفیت براى تحمل دیگران ، لازمه دست یافتن به یک زندگى خوب است . در مواردى که اختلاف سلیقه و دیدگاه ، یا تفاوت در مشى و رفتار و روش وجود دارد ، باز هم با وسعت نظر و « مدارا » مىتوان مانع بروز مشکلات شد .مدارا، یا تولى و تبرىتعیین مرزهاى دقیق در مباحث اخلاقى و مسایل فرهنگى ، مهم است . ما به همان اندازه که به مدارا و حسنخلق و حلم و معاشرت شایسته ماموریم ، به تولى و تبرى و مرزبندى مکتبى در دوستیها و دشمنیها و صفآرایى در برابر دشمن و مقاومت بر سر « مواضع » و بىتفاوت نبودن در مقابل بدیها و بدان موظف هستیم . و این دو مساله از هم جداست و هر کدام جاى خاص خود را دارد .درست است که در مسایل اعتقادى نباید کوتاه آمد و ارزشها را نباید فروخت و با دشمنان فکرى و مرامى و سیاسى نباید کنار آمد ، اما معاشرت با مردم موضوع دیگرى است . حتى در ارتباط با دشمن هم بحث « مدارا » تاکید شده است ، چرا که گاهى سبب جذب آنان مىشود ، بىآنکه از مبانى و اصول خویش ، دست برداریم . حضرت امیر (ع) مىفرماید : « خالطوا الناس مخالطة ان متم معها بکواعلیکم و ان عشتم حنوا الیکم »; (4) با مردم آن گونه مخالطت و معاشرت داشته باشید که اگر مردید ، بارفتارى که داشتهاید ، بر شما گریه کنند و اگر زیستید ، بر شما دلسوزى و شفقت کنند .این همان مفهومى است که در شعر « عرفى » آمده است :چنان با نیک و بد خو کن ، که بعد از مردنت « عرفى »مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند .و این ، نه به معناى بىتفاوتى در مقابل حق و باطل و صلاح و فساد ، یا زیر پا نهادن ارزشهاى مکتبى و نادیده گرفتن اصول و مبانى است ، بلکه « سلوک شایسته » و « حسنخلق » و اخلاق نیک و جاذبه رفتارى است ، که حتى بیگانه را هم جذب مىکند . از امام صادق (ع) در تفسیر آیه « و قولوا للناس حسنا » ( با مردم نیکو سخن بگویید ) نقل شده که فرمود : « یعنى با همه مردم ، چه مؤمن چه مخالف (خودى و بیگانه ) . اما رفتار با مؤمنان ، همراه با چهره گشاده باشد و اما با مخالفان ، گفتارى مداراتى باشد ، تا آنان را هم به ایمان ( و خط فکرى ) خویش جذب کنید ، چرا که خیلى با کمترین از اینها مىتوان شر آنان را از خود و از برادران ایمانى باز داشت.» (5) .مدارا با دشمنمدارا ، سلاح پیامبران در جامعه پر از دشمن و مخالف بود و بدینوسیله ، هم مخالفان را جذب مىکردند ، هم با این شیوه ، به پیروان باایمان ، در مقابل دشمنیها و کینهتوزیهاى عنودان و دشمنان سرسخت ، مصونیت مىبخشیدند .امام سجاد از حضرت رسول ( ص) روایت کرده که فرمود : خداى متعال ، از این رو پیامبران را بر مردم دیگر برترى و فضیلت بخشید ، که با دشمنان دین خدا بیشترین مدارا را مىکردند و به خاطر خدا و حفظ جان پیروان خویش ، بهترین « تقیه » را به کار مىبستند. (6) . روشن است که این در دوران خاصى بوده که پیامبران ( و حتى رسول اکرم ) از نظر نیرو و نفرات و شرایط ، دوران سخت و عسرت وکمى یاران را مىگذراندند . آنگاه که فداکاران راه خدا افزون شدند ، دشمنیهاى کفار و منافقان را با شدت عمل جواب دادند و به فرمان « جهاد » و « برخورد قاطع » عمل کردند ، نه سازشکارانه و مداهنه جویانه ، که البته آن هم به اقتضاى شرایط و موقعیت بود .در برخوردهاى اجتماعى با مردم که قلمروى جدا از برخورد با دشمنان داخلى و خارجى دارد مدارا و نشان دادن ملاطفت و روحیه سازگارى ، کار انسان را هم بیشتر پیش مىبرد و دلها را هم بیشتر جلب و جذب مىکند . بویژه در مواجهه با کسانى که به هر حال ، مثل استخوان لاى زخم و مانند یک جراحتاند که ناچار باید به نحوى آنان را تحملکرد . به این تحمل از روى ناچارى امام على(ع) اشاره فرموده و آن را نوعى حکمت به شمار آورده است . مىفرماید : « لیس الحکیم من لم یدار من لا یجد بدا من مداراته » ; (7) . کسى که مدارا نکند ، با شخصى که چاره و گریزى از مدارا کردن بااو ندارد ، حکیم و فرزانه نیست .راستى ! ... با یک جراحت و زخم ، چه مىتوان کرد ، جز ساختن و مدارا و تحمل ، تا خوب شود ؟ گاهى بعضیها مثل همان زخمند باید با آنان ساخت و جز نشان دادن صبورى و سازگارى هیچ راهى نیست . حکمت بودن « مدارا با مردم » را در سخن دیگرى ، حضرت على(ع) چنین بیان فرموده است : « راس الحکمة مداراة الناس . » (8) . نشان دادن سازگارى و خوشرفتارى ، حتى کینهها را هم میزداید وبه جاى آن دوستى و علاقه مىآورد . باز هم از حضرت امیر (ع) بشنویمکه مىفرماید : « دار الناس تستمتع باخائهم و القهم بالبشر تمت اضغانهم » ; (9) . با مردم مدار کن ، تا از برادرى آنان بهرهمند شوى و با آنان با روىگشاده ملاقات کن ، تا کینههایشان بمیرد .تحمل ناسازگارىدر یک زندگى جمعى ، آیا چارهاى جز حسن سلوک و مدارا وجود دارد ؟ « گذشت » ، یکى دیگر از جلوههاى «م دارا » است . اگر بنا باشد در مقابل هر مساله انسان حساسیت و سرسختى نشان دهد و هر حرف را به دل بگیرد و از هیچ چیز نگذرد ، پدید آمدن ناهنجارى در زندگىجمعى ، حتمى است . تحمل کردن ناسازگارى دیگران ، پدید آورنده سازگارى است . اگر بدى را با بدى و تندى را با تندى جواب دهیم ، مشکلات بالا مىگیرد . گاهى باید چشم را بست و بعضى رفتارهاى آزاردهنده و ناراحت کننده دیگران را نادیده گرفت ، یا درگذشت و بخشود ، تا ریشه بحران در روابط بخشکد .در تفسیر آیه « یدرؤن بالحسنة السیئة » ( بدى را با نیکى رفع مىکنند ) آمده است که به وسیله حلم ، جهل و نابخردى جاهل را دفع مىکنند و به وسیله مدارا با مردم ، اذیت و آزار آنان را از خودشان دور مىسازند . (10) .بالاتر از این چشمپوشى ، آن است که بدرفتاریهاى دیگران را با خوشرفتارى مقابله کنیم ، نه مقابله به مثل ، بلکه مقابله به بهتر و برتر . این اوج کرامت نفس و اخلاق والا و پیامبرانه است که مىسزد در امتپیامبر(ص) تجلى یابد . در اخلاق خانواده ، بروز این نمونه مکارم اخلاقى به آن است که هر یک از زن یا شوهر ، ضعفها و بداخلاقیهایى در طرف مقابل دید ، تصمیم بر مقابله به مثل و شاخ به شاخ شدن نگیرد ، بلکه بنا را برسازگارى و تحمل بگذارد ، آن هم به حساب خدا و براى رضاى اوتحمل کند ، تا به دو نتیجه خوب برسد : یکى بهبود وضعیت داخلىخانه ، دیگرى رسیدن به اجر و پاداش الهى .امام صادق (ع) فرمود : « ثلاث من مکارم الدنیا والاخرة : تعفو عمن ظلمک و تصل من قطعک و تحلم اذا جهل علیک » ; (11) سه خصلت ، از بزرگواریهاى دنیا و آخرت است : یکى آنکه ازکسى که بر تو ستم کرده ، درگذرى ، دیگر : با کسى که از تو بریده است ، پیوند برقرار کن . سوم : اگر با تو به جهالت رفتار شد ، حلم و خویشتندارى نشان دهى .حلم و بردبارى در برابر جهالت ، عفو و گذشت در مقابل ستم وجفا ، صله رحم با خویشاوندانى که قطع رابطه کردهاند ، ادب و متانت و احترام در مقابل آنکه بىادبى کرده است ، خوبى و احسان در برابر بدیها و بدرفتاریهاى دیگران ، همه و همه از نشانههاى « سازگارى » و کرامت نفس و روح بلند است .در مسایل تربیتى نیز ، تحمل فرزندان « دشوار» و ساختن با ناهنجاریهاى رفتارى آنان و به هنجار آوردن آن ، هم دشوار است ، همگامى مهم در ساختن انسانهاى بالنده و مستعد . از این رو ، معلم و مربى ، همچنین پدر و مادر براى تربیت شایسته فرزندان ، نیازمند « سازگارى » اند ، نیز تحمل در برابر ناسازگاریهاى شاگردان و فرزندان .پىنوشتها : 1) وسائلالشیعه، ج8، ص540. 2) همان. 3) میزانالحکمه، ج3، ص239. 4) نهجالبلاغه، صبحى صالح، حکمت 10. 5 ) بحارالانوار، ج72، ص401. 6) همان. 7) میزانالحکمه، ج3، ص239. 8) غررالحکم، چاپ دانشگاه، ج4، ص52. 9) همان، ص16. 10) بحارالانوار، ج72، ص423. 11) همان، ج71، ص400.