اخلاق معاشرت ( 32 ) / ( به بهانه ماه مبارک رمضان )
پنجشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۸۴، ۱۲:۴۲ ق.ظ
برخورد با سالمندانبرخلاف فرهنگ غرب ، که وجود سالمندان را در خانوادهها ، زائدهاى مزاحم مىپندارند و مىکوشند براى آنکه آزادیهاى شخصىشان محدود نشود و مزاحمى نداشته باشند ، به نحوى آنان را ازمحیط خانه و روابط خانوادگى دور کنند و به « خانه سالمندان » بفرستند ، اسلام به آنان ارج مىنهد و حرمت قائل است و به رعایت حقوق واحترام آنان سفارش کرده و به بهرهگیرى از تجارب و افکار پخته آنان تشویق مىکند . در این بخش ، شیوه صحیح برخورد با پیران و سالمندان را - چه پدر و مادر باشند ، چه سالخوردگان دیگر - بر اساس تعالیم مکتب ، بررسى مىکنیم . الف - محور وحدتمجموعه افراد یک فامیل ، نسبت به بزرگ خاندان احترام مىگزارند و در کارها با آنان مشورت مىکنند و در اختلافات ، به راى وحکمیت و داورى آنان ارج مىنهند و گاهى یک سخن از سوى آنان ، آتش فتنهاى را خاموش مىسازد ، یا تفرقه و کدورتى را به وفاق وهمدلى و آشتى مبدل مىسازد . نعمت وجود با برکت آنان ، اغلب تا هستند ، ناشناخته است . وقتىبه جایگاه حساس و مهم و نقش کارگشاى آنان پى مىبرند که از دست بدهند . چه بسیار اختلافها و قهرها و نزاعهاى خانوادگى که پس از درگذشت « بزرگ خاندان » چهره نشان مىدهد و چه بسیار رابطهها و رفت و آمدها که قطع مىشود ، یا به سردى مىگراید ، و علت آن فقط ازدنیا رفتن محورى است که مایه دلگرمى ، امید ، انس و معاشرت فامیل است .رسول خدا (ص) فرمود : « البرکة مع اکابرکم » ; (1) . برکت و خیر ماندگار، همراه بزرگترهاى شماست . در سخن دیگر فرمود : « الشیخ فى اهله کالنبى فى امته » ; (2) . پیرمرد در میان خانوادهاش ، همچون یک « پیامبر » در میان امتش است .این اشاره به همان نقش محورى ، فروغ بخشى ، صفاآورى ، هدایت و ارشاد ، تجمع و الفت است که در وجود آنان نهفته است . پس اگر بزرگترها در فامیل و خانواده ، چراغ روشنى بخش و محور وحدت و همدلى و عامل انس و ارتباط و رفت و آمدهاى خانوادگىاند ، باید اینجایگاه ، محفوظ بماند و مورد حراست و تقویت قرار گیرد .ب – حرمت بزرگترهارعایت ادب و مقتضاى حقشناسى نسبت به عمرى تلاشصادقانه و ایثارها ، گذشتها ، دلسوزیها و سوختن و ساختنها که بزرگان از خود نشان دادهاند ، آن است که در خانوادهها مورد تکریم قرار گیرند ، عزیز و محترم باشند ، به آنان بىمهرى نشود ، خاطرشان آزرده نگردد ، به توصیهها و راهنماییهایى که از سر سوز و تجربه مىدهند ، بىاعتنایىنشود . خود « بزرگسالى » و « سن بالا » در فرهنگ دینى ما احترام دارد . این سخن پیامبر خدا (ص) است : « من عرف فضل کبیر لسنه فوقره ، آمنه الله تعالى من فزع یوم القیامة » ; (3) . هر کس فضیلت و مقام یک « بزرگ » را به خاطر سن و سالش بشناسد و او را مورد احترام قرار دهد ، خداى متعال او را از هراس ونگرانى روز قیامت ایمن مىدارد .احترام به بزرگترها و ترحم و مهربانى نسبت به کوچکترها، ازدستور العملهاى اخلاقى اسلام است و کانون خانوادهها را گرم و مصفا مىسازد و این ، توصیه امام صادق(ع) است که فرمود : « لیس منا من لم یوقر کبیرنا و لم یرحم صغیرنا » ; (4) . کسى که بزرگ ما را احترام نکند و کوچک ما را مورد شفقت وعطوفت قرار ندهد ، از ما نیست . این سخن را نیز از على (ع) به یاد داشته باشیم که فرمود : « یکرم العالم لعلمه و الکبیر لسنه » ; (5) . دانشمند را به خاطر علمش و بزرگسال را به خاطر سن او ، باید احترام کرد .اگر جوانان قدر پیران را نشناسند و به جایگاه آنان حرمت ننهند ، هم رشتههاى عاطفى پیوندهاى انسانى از هم گسسته مىشود ، هم از رافت و عاطفه و تجربه سالخوردگان محروم مىشوند ، هم نشانه بىتوجهى خود به ارزشها را امضا کردهاند . حضرت على (ع) در یکى ازسخنان خویش ، ضمن انتقاد از اوضاع زمانه و ناهنجاریهاى رفتارى مردم ، از جمله بر این دو مساله تاکید مىفرماید : 1- بىاحترامىکوچکترها نسبت به بزرگترها 2- رسیدگى نکردن توانگران بهنیازمندان : « انکم فى زمان ... لا یعظم صغیرهم کبیرهم و لا یعول غنیهم فقیرهم » ; (6) . شما در زمانهاى به سر مىبرید که کوچک به بزرگ تعظیم و تکریم نمىکند و ثروتمند ، به فقیر رسیدگى نمىکند !ج - نسبت به والدینسالمندان به طور عموم ، از احترام برخوردارند . اگر پدر و مادر باشند که این وظیفه ، سنگینتر و مسؤولیت مضاعف است . قرآن کریم از تندى و پرخاش نسبت به پدر و مادر پیر نهى مىکند و به سخن نیک و لحن شایسته و خضوع و تواضع و گستردن بال رافت در برابر آنان وخیرخواهى و دعا در حق آنان دعوت مىکند .فرمان خداوند ، چنین است : « اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قللهما قولا کریما ، واخفض لهما جناح الذل من الرحمة و قل رب ارحمهما کما ربیانىصغیرا » ; (7) . هر گاه یکى از آن دو ( پدر و مادر) یا هر دو نزد تو به سن پیرى و سالمندى رسیدند ، به آنان اف مگو ، آنان را طرد مکن و به آنان سخنکریمانه بگو و بال فروتنى را از روى رحمت و شفقت براى آنان بگستر ، و بگو : پروردگارا ! همان گونه که مرا در خردسالىام تربیتکردند ، تو نیز بر آنان رحمت آور .ادب و احترام نسبت به پدر و مادر بزرگسال ، آن است که : آنان را به اسم ، صدا نکنى ، به احترامشان برخیزى ، از آنان جلوتر راه نروى ، با آنان بلند و پرخاشگرانه سخن نگویى ، نیازهایشان را برآورى ، خدمتگزارى به آنان را وظیفهاى بزرگ بدانى و از آنان در سن کهولت و پیرى مراقبت کنى . در حدیث است که امام باقر (ع) فرموده است : پدرم به مردى نگریست که همراه پسرش راه مىرفتند و پسر به بازوى پدرش تکیه داده بود . پدرم تا زنده بود ، با آن جوان ( به خاطر این بىحرمتى نسبت به پدرش ) صحبت نکرد . (8) .به همان اندازه که آزردن آنان و « عاق » شدن ، حرام و نکوهیده است و از آن نهى شده است ، دل به دست آوردن و جلب رضایت و نیکى به آنان سفارش شده است و این خدمتگزارى ، سبب بهشتى شدن فرزندان به شمار آمده است . « ابراهیم بن شعیب » گوید : به امام صادق (ع) عرض کردم : پدرم بسیارپیر و سالخورده و ناتوان شده است . هر گاه حاجتى داشته باشد او را برمىداریم و بر دوش مىکشیم . حضرت فرمود : « ان استطعت ان تلى ذلک منه فافعل و لقمه بیدک ، فانه جنة لک غدا » ; (9) اگر بتوانى عهدهدار کارهاى او شوى چنین کن ، حتى با دستانت لقمه در دهان او بگذار ، که این فرداى قیامت ، براى تو بهشت ( یا سپر از آتش : جنه ) خواهد بود .د - انتقال فرهنگاز عمدهترین راههاى انتقال یک فرهنگ به نسلهاى آینده ، رفتار پدر و مادر و مربیان است . کودکان ، آنچه را در رفتار بزرگترها ببینند ، ازآن الگو مىگیرند . احترام به بزرگترها و رعایت ادب و تکریم نسبت به سالخوردگان ، اگر در عمل و رفتار ما تجلى یابد ، فرزندان ما نیز ، این فرهنگ را مىآموزند و با همین آداب و سنن بار مىآیند . کسى که انتظار ادب و معرفت و حقشناسى از فرزندانش دارد ، باید همین حالت را نسبت به پدر و مادر و بزرگترها نشان دهد ، تا کوچکترها هم از اوبیاموزند .این یک سنت تاریخى و تاثیر و تاثر از اعمال و رفتار است . هرکس چیزى را درو مىکند که کشته است . اگر در حدیث است که « لامیراث کالادب » ; هیچ ارثى همانند ادب نیست که از بزرگان به فرزندان برسد ، در این مورد هم مصداق مىیابد . امام على (ع) فرمود : « وقروا کبارکم ، یوقرکم صغارکم » ; (10) . به بزرگانتان احترام کنید ، تا کوچکترها هم به شما احترام کنند . امام صادق (ع) نیز فرموده است : « بروا آباءکم ، یبرکم ابناؤکم » ; (11) . به پدرانتان نیکى کنید ، تا فرزندانتان هم به شما نیکى کنند . این دقیقا برداشت محصول ، از زراعتى است که انسان با رفتارش در زمین دل و لوح جان کودکان انجام مىدهد . دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسرکاى نور چشم من ، بجز از کشته ، ندروى !مهمترین درس تربیتى ، آن است که با عمل داده شود . کودکان نیز مستعدترین شاگردانىاند که « درسهاى عملى » را با دقت ، از رفتار ما مىآموزند . اگر ما به سالمندانمان احترام نگذاریم ، از خردسالان و نوجوانان چه انتظارى داشته باشیم که با سالخوردگان و خود ما با احترام و تعظیم و تکریم ، برخورد کنند ؟ این ارتباط متقابل در تاثیرگذاریهاى رفتارى را نمىتوان نادیده گرفت . به قول معروف ، اگر احترام امامزاده ، توسط متولى رعایت نشود ، از دیگران چه انتظارى است ؟!جاى سالمندان ، پیش از آنکه در « آسایشگاه » ها و « سراى سالمندان » باشد ، کانون گرم و بامحبت خانههاست ، تا چراغ خانه روشن بماند ومحور تجمع و الفت افراد گردند . و از اندیشه آنان نیز استفاده شود . بالاخره آنان ، حاصل یک عمر، تجربه و چشیدن سرد و گرم روزگارند و مىتوانند « مشاور » خوبى در تصمیمگیریهاى زندگى باشند .آنچه در آینه جوان بیندپیر در خشتخام ، آن بینداین هم بعد دیگرى از برخورد با پیران است .ه - تاثیر رفتارهمچنان که کودکان و نوجوانان ، از رفتار و عمل بزرگترها درس و الگو مىگیرند ، سالخوردگان نیز گاهى از نظر فکرى و قضاوت و دیدگاه ، تحت تاثیر رفتار جوانان قرار مىگیرند . بسیار اتفاق افتاده استکه خانوادهاى غیر متدین و بىتفاوت نسبت به ارزشها و پاکیها ، در اثر مشاهده رفتار شایسته از جوانشان ، به راه آمدهاند . در واقع ، جوان پاکدل پاک رفتار ، با نحوه عملش بر بزرگترها هم تاثیر بگذارد .نقل این نمونه تاریخى جالب است : جوانى به نام « زکریا بن ابراهیم » مسیحى بود . چون مسلمان شد به سفر حج رفت . در این سفر ، امام صادق (ع) را دیدار کرد . از جمله سؤالاتش از امام این بود که : پدر و مادر و بستگانم هنوز نصرانىاند . چهکنم ؟ مادرم نیز نابیناست . آیا با آنان باشم و با آنان غذا بخورم ؟ امامصادق (ع) پرسید : آیا گوشت خوک مىخورند ؟ گفت : نه ، اصلا دست بهآن نمىزنند . امام فرمود : با آنان باش و به مادرت رسیدگى کن و اگر از دنیا رفت ، خودت کارهاى مربوط به کفن و دفن او را انجام بده و به دیگران واگذار مکن . زکریا پس از بازگشت از سفر حج ، به توصیه امام صادق (ع) به مادرش بسیار نیکى و ملاطفت مىکرد ، به او غذا مىخوراند ، لباس وسر و وضع او را تمیز مىکرد و در خدمت وى کوشا بود . مادرش از این تغییر رفتار ، سؤالى به ذهنش رسید ، پرسید : پسرم ! قبلا که نصرانى بودى با من چنین رفتارى نداشتى ، چه شده که پس از هجرت و مسلمان شدن چنین شدهاى ؟ گفت : یکى از فرزندان پیامبر این دستور را به من داده است . مادر پرسید : آیا او پیامبر نیست ؟ پسر گفت : خیر ، او پسر پیامبر است . مادر اصرار داشت که نه ، او حتما پیامبر است ، چون اینگونه تعلیمات ، از تعالیم پیامبران است . پسرش جواب داد : خیر ، پس از پیامبر اسلام ، پیامبرى نخواهد آمد . او یکى از فرزندان آخرین پیامبرالهى است . مادرش گفت : پسرم ! بهترین دین را برگزیدهاى . به من هم ارایه بده و آن دین را بر من عرضه کن . فرزند ، تعالیم اسلام را بر مادر مسیحى خویش عرضه کرد . او هم به اسلام گروید و مسلمان از دنیا رفت . (12) .این شاهدى بر تاثیر عمل به « دستورهاى دین » در مورد نحوه معاشرت با والدین و برخورد با سالمندان است که یک مسیحى را به اسلام جذب مىکند و نور هدایت را در دل او مىتاباند . بر این اساس ، با ادب نسبت به بزرگان و گرامیداشت خاطرسالمندان و تحویل گرفتن آنان و نیکى و مراقبت از آنان ، جامعهاى خوب و خانوادهاى باصفا و روابطى مستحکم و عاطفى داشته باشیم. و نیز ... قدر نعمت جوانى را بدانیم که این گوهر ، همیشه با مانیست.و چه نیکو سروده است ملک الشعراى بهار :سحرگه به راهى یکى پیر دیدمسوى خاک، خم گشته از ناتوانىبگفتم : چه گم کردهاى اندرین ره؟بگفتا : جوانى ، جوانى ، جوانى.پىنوشتها : 1) بحارالانوار، ج72، ص137. 2) همان. 3) همان. 4) همان، ص138. 5) غررالحکم، چاپ دانشگاه، حدیث 11007. 6) همان، حدیث 3857. 7) اسراء، آیه 23 و 24. 8) بحارالانوار، ج71، ص64. 9) همان، ص56. 10) غررالحکم، چاپ دانشگاه، حدیث 10069. 11) بحارالانوار، ج71، ص65. 12) همان، ص52.