اخلاق معاشرت ( 33 ) / ( به بهانه ماه مبارک رمضان ) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت
نقد پذیرىصلاح و اصلاح فرد و جامعه ، در سایه « شناختن عیوب‏ » و تلاش ‏براى « زدودن عیوب‏ » است . این شناخت ،  هم در خود ما و نسبت‏ به اندیشه‏ها و عملهاى ‏خودمان است ، هم نسبت‏ به دیگران . زمینه‏ساز این عیب‏زدایى هم‏ « تذکر »  از سویى و  « تنبه ‏ » و  « اقدام ‏ »  از سوى دیگر است .مساله تذکر و نقد و یادآورى ، همچنین  « پندپذیرى ‏ »  و قبول ‏نصیحت و موعظه و توجه به تذکرات دیگران از همین رهگذر ، درمقوله مسایل معاشرتى و شیوه برخورد صحیح با دیگران قرار مى‏گیرد . به این خاطر ، در این بخش از مباحث اخلاق معاشرت ،  به خصلت‏ « نقدپذیرى‏ »  به عنوان یک روحیه بالا و رشد یابنده و خلق و خوى نیک‏ مى‏پردازیم .نقد و تذکرپرده‏پوشى بر واقعیات ، یا خود را به بى‏خبرى زدن ، واقعیتها را عوض نمى‏کند .  وقتى در کسى یا جایى یا رفتار و برخوردى اشکال‏وجود داشته باشد ،  فرزانگان عاقل ،  از هر تذکر اصلاحى استقبال ‏مى‏کنند ،  تا آن را برطرف سازند . اما جاهلان و خودخواهان ،  دوست‏ دارند که در همان موارد نیز ،  مدح و تملق و ثنا بشنوند و بر عیوب وکاستیها و زشتیها سرپوش بگذارند . به قول سعدى :  « احمق را ستایش خوش آید ،  چون لاشه که در کعبش دمى ، فربه نماید » . (1)  عجب و خودپسندى و خود برتربینى ،  پیامد همین گونه ‏مدحها و تعریفهاست که از عیوب ، غافل مى‏سازد .حضرت على (ع) مى‏فرماید : « اجهل الناس المغتر بقول مادح متملق یحسن له القبیح و یبغض الیه ‏النصیح ‏ » ; (2) . نادان‏ترین مردم کسى است که فریب ستایشگر چاپلوس را بخورد ،  ثناگرى که زشت را در نظر او زیبا جلوه مى‏دهد و خوبى را در نظر او منفور مى‏سازد .از صحبت دوستى برنجمکاخلاق بدم حسن نمایدکو دشمن شوخ‏ چشم داناتا عیب مرا به من نماید ؟از این رو ، به جاى آراستن عیوب و کتمان زشتیها و پرده‏ پوشى بر نارساییها ، باید آنها را گفت و شنید و در برطرف ساختنش کوشید .  « تذکر و نقد »  از همین جاست که قیمت و قداست مى‏یابد و براى بعضیها « یادآورى‏ »  یک وظیفه مى‏شود و براى بعضى توجه به تذکرها و نقدها یک « فضیلت اخلاقى ‏»  به شمار مى‏آید .  انسانهاى کمال‏جو ،  باید از این‏گونه تذکرها استقبال کنند،   چون مقدمه تکامل آنان است ،  و گرنه براى‏ همیشه در  « جهل مرکب‏ »  مى‏مانند . به این سخن حکیمانه سعدى دقت کنید :  « متکلم را تا کسى عیب ‏نگیرد ، سخنش صلاح نپذیرد . » (3) .شیوه صحیح نقدبه همان اندازه که تذکر کاستیها و نقد عملها مفید و لازم است ، توجه به شیوه یادآورى و نکات و آداب پند و اندرز و تذکر ، مهم وسرنوشت ‏ساز است . آیا هر کس حق دارد تذکر دهد ؟ آیا موعظه از هر کس پذیرفته ‏است ؟ آیا همه نقدها سازنده و مثبت است ؟ صفات و شرایط ناقد و واعظ چیست ؟اگر کسى دیگران را پند دهد ،  اما خودش اهل عمل به نصایح‏ خویش نباشد ، سخنش بى‏اثر است .  انبوهى از روایات ،  شاهد این‏ مدعاست .  اگر پنددهنده ، خودش اهل عمل باشد ،  تذکر او چراغى ‏روشن و روشنگر در دل و جان دیگران مى‏شود و تا ژرفاى قلبشان ‏نفوذ مى‏کند . به این سخن حضرت على (ع) دقت کنید : « استصبحوا من شعلة واعظ متعظ و اقبلوا نصیحة ناصح متیقظ ‏ » ; (4) . از فروغ واعظ و پنددهنده‏اى که خود ، پندپذیر است ، روشنایى ‏برگیرید و نصیحت نصیحتگر بیدار را پذیرا باشید .در این سخن ، هم به پندپذیرى اشاره دارد ، هم به شیوه مؤثر وعظ و نصیحت و تذکر. نقد و تذکر، هر چه صمیمى‏تر ، خودمانى‏تر ، در خلوت و بدون‏آبروریزى و هتک حیثیت‏ باشد ،  هم مؤثرتر است ،  هم از کینه‏توزى وکینه‏ افروزى و لجاجت ، دورتر است . گاهى نقادى آشکار و پند و تذکر در ملا عام ،  اثر منفى دارد و طرف را به عکس‏ العمل وا مى‏دارد وشخصیت او را هم خورد مى‏کند . حضرت امیر(ع) فرمود : « نصحک بین الملا تقریع ‏ » ; (5) . نصیحت و پند دادن تو در میان مردم و حضور دیگران ، کوبیدن وخورد کردن است . نقد از روى خیرخواهى و به قصد اصلاح و کمک به اشخاص‏مورد نقد کجا ، و نقد به قصد خراب کردن وجهه و موقعیت و کوبیدن وتخریب کجا ! البته هشیاران ، انگیزه‏هاى نهفته در وراى نقدها را خوب ‏مى‏فهمند و مى‏شناسند . نقد ، نباید برخاسته از حسد و غرض‏ورزى و تسویه‏ حساب باشد . تذکرهاى حسودانه و کین‏توزانه ، وضع را بدتر مى‏کند .  اصلا مگر از یک حسود ، نصیحت و خیرخواهى و تذکر به قصد اصلاح برمى‏آید ؟ امام صادق (ع) فرمود : « النصیحة من‏ الحاسد محال ‏ » ; (6) . نصیحت و خیرخواهى از حسود ، محال است .نقد پذیرىتکبر و خودخواهى ، جلوه‏هاى گوناگون دارد . یکى هم غرور درمقابل  « نقد » است .  وقتى نقد ،  مایه کمال اندیشه و کار ماست ،  نقدپذیرى‏کمک به این کمال و رشد است . از آن طرف ،  « نقدناپذیرى‏ » ، نشانه نوعى‏غرور و تکبر و عامل در جا زدن در ورطه بدیها و کاستیهاست . گاهى‏ ناب‏ترین موعظه‏ها و تذکرها هم ،  وقتى به دلهاى داراى کبر مى‏رسد ،  با « عدم پذیرش‏ »  مواجه مى‏گردد و انسان را محروم مى‏سازد .  به تعبیر زیباى امیرالمؤمنین (ع) : « بینکم و بین الموعظة حجاب من الغرة ‏ » ; (7) . میان شما و پند ، حجاب و پرده‏اى از غرور افکنده شده است . آیا شما مطمئن‏اید که همه اندیشه‏ها و افکارتان درست و بى‏اشکال ‏است ؟  آیا همه خصلتها و رفتارهاى فردى و اجتماعى خود را بى‏عیب‏ مى‏دانید ؟ آیا فکر نمى‏کنید در عملکردهاى مختلف شما ،  نقطه ‏ضعفهایى هم‏ممکن است‏ باشد که از چشم خودتان پنهان است ولى دیگرى متوجه ‏مى‏شود ؟ انسان گاهى به خاطر « حب نفس‏ » ، یا عیوب خود را نمى‏بیند و نمى‏فهمد ،  یا حاضر نیست ‏خود را داراى عیب و نقص بداند ،  از این رو ، نقد و تذکر دیگران را هم بر غرض‏ ورزى و دشمنى حمل مى‏کند .آینه چون عیب تو بنمود راستخود شکن ، آیینه شکستن خطاستدر یک خانواده ، ممکن است رفتار هر یک از زن و شوهر نسبت‏ به ‏هم ،  ایرادهایى داشته باشد ،  یا برخورد پدر و مادر با فرزند کوچک یاجوانشان ،  غلط باشد .  اگر کسى متذکر شد ،  باید مشفقانه بپذیرند و در اصلاح خویش بکوشند . اگر هر یک تلاش کنند تا عیب و اشکال را متوجه طرف مقابل‏ سازند و خود را بى‏گناه قلمداد کنند ،  نارساییها و عیوب و خطاها هرگز اصلاح نخواهد شد . انصاف در پذیرش خطا و عیب نشانه رشد عقلى ‏است .گاهى ممکن است در حسن‏نیت و خیرخواهى و نظر دوستانه‏کسى شک و تردید داشته باشیم و در نتیجه به آنچه که نقد مى‏کند ، توجهى نکنیم ،  ولى اگر حسن‏ نظر و نیت دوستانه کسى براى ما ثابت‏ بود ، در پذیرفتن نقد و تذکر و پند او تردید نکنیم . به فرموده حضرت امیر(ع) : « لیکن احب الناس الیک المشفق الناصح ‏ » ; (8) . محبوب‏ترین مردم در نظر تو، نصیحت کننده مشفق و خیرخواه ‏باشد . گرچه ممکن است تذکر و انتقاد دیگرى ،  در ذائقه ما تلخ آید ،  ولى‏تلخى نقد و تذکر ،  به مراتب سودمندتر از شیرینى چاپلوسى و نیرنگ و فریب است . از امام باقر (ع) روایت است : « اتبع من یبکیک و هو لک ناصح و لا تتبع من یضحکک و هو لک غاش‏ » ; (9) . از کسى پیروى کن که از روى خیرخواهى و نصیحت ، تو را مى‏گریاند ،  ولى پیرو کسى مباش که تو را مى‏خنداند  ، در حالى که نسبت‏ به تو فریبکارى مى‏کند !پذیرش نقد و دیدگاههاى اصلاحى دیگران ،  تنها به اندیشه و فکر ، یا به عملکرد خارجى و معاشرتهاى ما منحصر نمى‏شود . در آثار ادبى و تولیدات شعر و قصه و اثر هنرى نیز ، توجه به نقد دیگران ،  عامل رشد و بالندگى هنرمند و نویسنده و شاعر است ، برعکس ،  بى‏توجهى به نقادیهاى منتقدان کار انسان را پیوسته ضعیف و معیوب نگه مى‏دارد . هنرمندان نقدپذیر ، سریعتر رشد مى‏کنند . شاعران و نویسندگانى‏که به نقد آثارشان توسط دیگران بها مى‏دهند و از آن استقبال مى‏کنند ، علاقه خود را به کمال یافتن خلاقیتهاى ادبى خویش نشان مى‏دهند .به این چند جمله دقت کنید ، تا جایگاه نقد و ارزش نقدپذیرى‏ روشن‏تر گردد : « ... نقد در هنر ، مثل آینه جلوى اتومبیل است . راننده - هنرمند - باید به کمک‏ آن مواظب پشت‏ سرش باشد ، ولى یکسره در آن نگاه نکند ،  چرا که در این صورت ، انحراف از جاده و خطر تصادف ، در کمین است .» «هنر ، هواپیماست . هنرمند ، خلبان آن و منتقدین ، خدمه پرواز . » « غرور ، مثل سوراخ پنهان در بدنه کشتى ،  مامور غرق کردن تدریجى هنرمنداست . » « شاعرى که از منتقدین آثارش قهر کرده است ،  مثل هواپیمایى است که‏ ارتباطش با برج مراقبت قطع شده است . » « وقتى لیاقت و جربزه شهید شدن در تو نباشد ،  شروع مى‏کنى به نقد و ارزیابى ‏انگیزه شهدا ! » (10) .بارى ، « نقدپذیرى ‏» ، در مسایل اخلاقى ، فرهنگى ، اجتماعى و مدیریتى ، ضامن سلامت رابطه‏ها و رشد افکار و اعمال است . این‏مساله در متون دینى با عناوینى همچون : نصیحت و موعظه مورد توجه ‏قرار گرفته است . پایان این بحث را حدیثى از امام سجاد (ع) قرار مى‏دهیم که درضمن بیان حقوق متقابلى که افراد در جامعه نسبت ‏به هم دارند ( دررسالة‏الحقوق )  از جمله به  « حق نصیحتگر »  بر گردن  « نصیحت‏ شنو»  و وظیفه ناصح و متنصح اشاره فرموده است : « و حق الناصح ان تلین له جناحک و تصغى الیه بسمعک ،  فان اتى بالصواب‏ حمدت الله عز و جل و ان لم یوافق ، رجمته ... »;  (11) . حق نصیحت کننده ( و ناقد و پند دهنده )  آن است که نسبت ‏به او نرمش و انعطاف نشان دهى و به سخنش گوش فرا دهى ، اگر حرفش‏ بجا و درست‏ بود ، خداى متعال را سپاس بگویى و اگر تذکرش موافق با حق نبود ، نپذیرى .پى‏نوشتها : 1) گلستان سعدى، باب هشتم.  2) غررالحکم.  3) گلستان سعدى، باب هشتم.  4) میزان الحکمه، ج‏10، ص‏585.  5) همان، ص‏580.  6) بحارالانوار، ج‏75، ص‏194.  7) نهج‏البلاغه، صبحى صالح، حکمت 282.  8) غررالحکم.  9) محاسن برقى، ج‏2، ص‏440.  10) براده‏ها، حسن حسینى، صفحات 9، 16، 18، 44 و 74.    11) میزان‏الحکمه، ج‏10، ص‏57. 
  • ناصر دوستعلی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه