اخلاق معاشرت (۱۵)(به بهانه‌ی ماه مبارک رمضان) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

اخلاق معاشرت (۱۵)(به بهانه‌ی ماه مبارک رمضان) اخلاق معاشرت (۱۵)(به بهانه‌ی ماه مبارک رمضان)

چهارشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۸۴، ۱۰:۵۷ ب.ظ

حریم خانه و زندگى

منظور، حریم زمینى و جغرافیایى مورد نظر نیست، بلکه حریم‏ حقوقى و آسایش و آزادى افراد، منظور است.

زندگى شخصى افراد و اوضاع خصوصى داخل خانه و روابط درونى، حد و حریمى دارد که باید پاس داشته شود، تا روابط دوستى و صفا نیز محفوظ بماند، چرا که تعدى به این حریم و مراعات‌نکردن این حق، کدورت‌ها و دشمنی‌هایى را در پى دارد.

بگذارید سخن را این‌گونه آغاز کنیم، با طرح یک سؤال:

آیا شما دوست دارید کسى سرزده و بى‏‌خبر، وارد خانه‌ی شما بشود؟ آیا ناراحت نمى‏‌شوید اگر دیگران، بدون رضایت‏ شما در کیف و کمد یا اتاق و محل کار شما را باز کنند؟ آیا از دید زدن دیگران به دست‏‌خط و نوشته‏‌هاى محرمانه یا خصوصى‏‌تان، بدتان نمى‌‏آید؟ آیا اگر کسى از اسرار شما مطلع شود، یا آن‌که خودتان رازى را با کسى در میان بگذارید، به خصوص اگر راز خانوادگى و مربوط به زندگى‏ خصوصى شما باشد، او هم به دیگران برساند، خوب است؟ آیا خوشتان مى‏‌آید که بدون رضایت شما، کسى در اموال و وسایل ‏شما تصرف کند؟ دید زدن به درون خانه‌ی دیگران چطور؟

این‌ها و مسایلى از این قبیل، نشان مى‏‌دهد که شما براى زندگى و خانه‌ی خویش، حریمى قایل هستید و دوست ندارید که آن‌ها نادیده گرفته ‏شود. مراعات یا عدم مراعات این نکات نیز، از جمله موضوعات‏ «اخلاق معاشرتى‏» است که در اسلام براى آن قانون و حکم خاص وجود دارد. این مساله را کمى بازتر مطرح مى‏‌کنیم:

 

خانه، یا محل آرامش و ایمنى

به محل مسکونى هر فرد یا خانواده‏‌اى، «مسکن‏» هم گفته مى‏‌شود. یعنى این‌که خانه، محل قرار و استقرار و آرامش و سکون نفس و اطمینان خاطر است. از این رو، انسان باید در محل سکونت‏ خویش، احساس امنیت و آرامش داشته باشد. براى تامین این «احساس آرامش‏» نیز، اقدام‌هاى گوناگونى لازم است. از طرز معمارى خانه و نداشتن ‏اشراف بر آن و مناسب‌بودن همسایه‏‌ها گرفته، تا نحوه‌ی ارتباط دیگران و همسایگان و ترددکنندگان به خانه.

در اتاق خصوصى، نباید کسى واهمه‌ی ورود ناگهانى دیگران را داشته باشد.

در خانه‌ی شخصى هم، نباید دیگران بى‌‏اجازه یا بى‏رضایت‏ یا سرزده وارد شوند. اگر خانه‌‏اى مصون از دیدزدن دیگران و چشم‏‌چرانى نگاه‌هاى آلوده نباشد، «مسکن» نیست، بلکه عامل تشنج و اضطراب است.

این‌که باید بر در خانه یا اتاق، «پرده‏» باشد، براى جلوگیرى از افتادن ‏نگاه ناروا به درون خانه است. این‌که قبل از ورود به خانه‏‌اى باید در زد، اجازه گرفت و خبر داد، براى همین نکته است. البته، هم صاحب خانه‏ باید در تجهیز خانه‏‌اش و تامین وسایلى که به این «ایمنى‏» و «آرامش‏» و «آسایش‏» کمک مى‏‌کند بکوشد، هم رهگذران، همسایگان، طبقات بالا و خانه‏‌هاى مشرف باید نگاه خود را کنترل کنند.

اگر بر در خانه‌‏اى پرده نباشد، باید کنار راست‏ یا چپ ایستاد و در زد و یا صاحب‌خانه را صدا کرد، تا چشم به درون خانه نیفتد.

بگذارید از اسوه‌ی اخلاق بیاموزیم:

پیامبر اکرم (ص) که رفتارش مایه‌ی درس و الگو براى همگان است، وقتى به در خانه‌ی کسى مى‌‏آمد،  رو به روى در نمى‏‌ایستاد؛ بلکه سمت ‏راست‏ یا چپ قرار مى‏‌گرفت و مى‌فرمود: «السلام علیکم‏». با این سلام‌‏دادن بلند، اجازه‌ی ورود مى‌‏گرفت. زیرا آن روزها هنوز معمول نشده بود که همه در برابر خانه‏‌شان پرده بیاویزند.(۱)

یک بار هم «ابوسعید خدرى» رو به ‏روى خانه‌ی حضرت ایستاد و اذن ‏ورود طلبید. حضرت فرمود: رو به ‏روى در، اجازه‌ی ورود مگیر!(۲)

وقتى اشخاص به خانه‌ی شخصى خود وارد مى ‏شوند، نوعى «پناهگاه» امن و آسوده را برگزیده‌‏اند تا استراحت کنند و آزاد باشند. این ‏نکته ایجاب مى‌‏کند که حریم و حرمت داخل منزل‌ها حفظ شود و بى‌‏اجازه، کسى وارد خانه‏‌ها نگردد.

 

استیذان

در این‌جا با یک واژه‌ی قرآنى و حدیثى که به همین مساله مربوط مى‌‏شود آشنا مى‏‌شویم. استیذان یعنى «اذن طلبیدن‏»، اجازه گرفتن و رخصت‏ خواستن هنگام ورود به خانه یا اتاق کسى دیگر.

هم‌چنان که گذشت، خداوند خانه‏‌ها را محل آسایش افراد قرار داده و براى آن‌ها احکام ویژه‌‏اى مقرر کرده است. چه بسا کسى خسته یا بیمار یا بى‏‌حال است و آمادگى پذیرش کسى را ندارد. یا در خانه‏‌اش کسى است که با  وجود او، نمى‏‌خواهد دیگرى را پذیرا باشد. یا اوضاع خانه به نحوى است که دوست ندارد دیگران، آن حالت ‏و وضع را ببینند. یا از نظر لباس و وضع پوشش در شرایطى است که آماده‌ی آمدن کسى نیست، یا وقت و هنگامى است که لباس‌ها را در آورده و به استراحت نیم‏روز یا شبانه پرداخته و مایل یا مهیاى آن نیست که کسى‏ مزاحم یا وارد شود یا... یا...

به هر دلیلى، گاهى شرایط به گونه‏‌اى است که بى‌‏اذن وارد شدن، صاحب‌خانه را ناراحت مى‏‌کند. در چنین مواقعى باید «اجازه» گرفت.

دیده‌‏اید که افراد یک خانه، وقتى از پیش، در جریان آمدن کسى‏ باشند یا خودشان مهمان دعوت کرده باشند، خانه را مرتب و خود را مهیاى پذیرش و پذیرایى مى‏‌کنند. ولى وقتى کسى بى‏‌خبر و سرزده ‏وارد مى‌‏شود، هر کدام به گوشه‌‏اى فرار مى‏‌کنند، یا با شتاب و عجله، به‏ جمع و جور کردن وسایل خانه و سامان‌دادن به وضع ظاهرى منزل‏ مى‏‌پردازند. این یعنى چه؟ یعنى این‌که افراد، همیشه آمادگى پذیرش‏ دیگران را -به خصوص بى‌‏خبر و ناگهانى– ندارند.

در چنین مواردى وظیفه داریم که «استیذان‏» یا «استیناس‏» کنیم و بدون خبر دادن و سرزده وارد نشویم، تا به حریم امنیت ‏شخصى افراد در درون خانه، تعدى نکرده باشیم.

نحوه‌ی خبر دادن متفاوت و بسته به شرایط و محیط‌ها و اشخاص گوناگون است.

با «در زدن‏»، «اجازه گرفتن‏»، یا الله گفتن، زنگ زدن، سرفه کردن، پا بر زمین کشیدن یا به هر وسیله‌ی ممکن باید صاحب‌خانه یا ساکن اتاق و محلى را خبر داد. اگر اجازه‌ی ورود داده شد، وارد مى‏‌شویم، و گرنه، بدون هیچ ناراحتى بر مى‏‌گردیم. هم‌چنان که اگر ما در شرایط نامساعد بودیم و براى ورود کسى به خانه یا محل کار، تمایل نشان ندادیم، انتظار داریم که نرنجد و این را «توهین‏» تلقى نکند.

 

از پیشوایان بیاموزیم

پیامبر اکرم (ص) همواره براى ورود به خانه‌ی دیگران، اجازه‏ مى‏‌گرفت. اجازه‌گرفتنش هم به این صورت بود که با صداى بلند، به ‏اهل خانه سلام مى‏‌داد و منتظر جواب مثبت مى‏‌ماند. حتى براى ورود به‏ خانه‌ی دخترش فاطمه زهرا (س) نیز بیرون خانه مى‏‌ایستاد و با صداى ‏بلند سلام مى‏‌کرد.  شنیدن جواب از داخل خانه به معناى آمادگى آنان ‏براى ورود پیامبر بود و آن حضرت داخل مى‌‏شد.(۳)

به نظر برخى فقها، این اجازه گرفتن سه بار لازم است. برخى هم‏ یک بار را کافى مى‌‏دانند. ولى رعایت جنبه‌ی اخلاقى اقتضا مى‏‌کند سه بار، اعلان قبلى شود.

امام صادق (ع) مى‌‏فرماید: براى ورود به خانه‏‌اى، اذن‌گرفتن و اعلام، سه بار است: بار اول، تا بشنوند. بار دوم براى آن‌که خود را جمع و جور کنند. در مرتبه‌ی سوم اگر مایل بودند اجازه دهند، والا، اذن نمى‏‌دهند و اجازه‏‌گیرنده برمى‏‌گردد: «الاستیذان ثلاثة: اولهن یسمعون، و الثانیة یحذرون و الثالثة ان شاؤوا اذنوا و ان ‏شاؤوا لم یفعلوا، فیرجع المستاذن‏».(۴)

در سیره‌ی پیامبر نسبت ‏به حضرت زهرا (س) نوشته‌‏اند که گاهى در خانه‌ی آن‌ها مى‌‏آمد، سلام مى‌‏داد، پاسخ نمى‏‌شنید. تا بار سوم، که‏ مى‌‏خواست ‏برگردد، آنان جواب مى‏‌دادند. حضرت مى‏‌پرسید: چرا جواب نمى‏‌دادید؟ مى‏‌گفتند: یا رسول ‏الله، دوست داشتیم که صداى تو را بشنویم (این نمونه و شبیه آن در مورد قیس بن‏ سعد بن عباده هم نقل ‏شده است).

سرزده وارد خانه شدن، حتى خانه‌ی خود نیز ناپسند است. در آداب ‏سفر آمده است که پیامبر اکرم (ص) نهى کرد که اگر کسى شبانه از مسافرت برگشت، سرزده وارد خانه شود، مگر آن‌که قبلا اعلام کند و خبر دهد: «نهى رسول الله (ص) ان یطرق الرجل اهله لیلا اذا جاء من الغیبة حتى‏ یؤذنهم.»(۵)

 

از زبان قرآن

گفتیم که موضوع «استیذان‏»، در قرآن هم آمده است و نشان‌‏دهنده‌ی ‏اهمیت این مساله در روابط اجتماعى و خانوادگى است. جایگاه این مساله در آیات قرآن، بیشتر مسایل جنسى و نگاه‌هاى ناخواسته است و آیات قبل و بعدش نیز به کنترل چشم و نگاه مرتبط است. چه‌بسا سرزده وارد اتاق یا خانه یا محلى شدن، سبب مى‏‌شود که نگاه به چهره‏ یا اندام یا صحنه‏‌اى بیفتد که ابلیس وسوسه‏‌گر، انسان را به دام و کام فتنه ‏بکشد. از این‏ رو اجازه‌ی ورود گرفتن، یک پیش‌گیرى احتیاط‏‌آمیز از هر نوع نگاه ناروا یا دیدن صحنه‏ه‌اى ناپسند یا غیر حلال است.

از زبان قرآن بشنویم که مى‏‌فرماید: «اى ایمان آورده‏‌ها! به خانه‏‌هایى جز خانه‌ی خویش وارد نشوید؛ مگر آن‌که  قبلا خبر دهید و اذن بگیرید و بر اهل خانه سلام کنید. این برایتان بهتر است؛ باشد که پند بگیرید. اگر در خانه، کسى را نیافتید، وارد خانه نشوید تا آن‌که به شما اجازه دهند و اگر به شما گفتند: «برگردید»، شما هم برگردید. این برایتان پاکیزه‌‏تر (و رشد دهنده‌‏تر) است.»(۶)

اگر اجازه داده نشد، بدون ناراحتى باید برگشت. دلیلى بر ناراحت‌‏شدن نیست. خانه، خانه‌ی دیگرى است و آماده و متمایل نبوده که وارد شویم. این «ادب قرآنى‏» است که خدا به ما یادآورى مى‏‌کند که نحوه‌ی ‏ورود به خانه‌ی دیگران، هم با اجازه باشد، هم همراه با سلام، هم بدون‏ ایجاد وحشت و اضطراب، به نحوى که آنان احساس «انس» کنند؛ استیناس!

به تعبیر مرحوم علامه طباطبایى: این اجازه گرفتن براى ورود به ‏خانه، کمک مى‏‌کند که ساکن خانه خود را بپوشاند و از خودش ایمن و خاطرجمع باشد و این روش پسندیده، کمک مى‏‌کند تا اخوت و برادرى و الفت و تعاون عمومى در مسیر آشکار کردن خوبی‌ها و پوشاندن ناخوشایندی‌ها استمرار یابد.(۷)

ابوایوب انصارى از پیامبر خدا مى‌‏پرسد که یا رسول‏ الله، این ‏استیناس که در آیه‌ی قرآن مطرح است، چیست؟ حضرت پاسخ مى‏‌دهد: گفتن سبحان‏ الله، الحمد لله، الله اکبر، سرفه‌کردن براى اهل خانه.(۸)

روایت است که مردى به رسول خدا عرض کرد: آیا من براى وارد شدن نزد مادرم نیز اجازه بخواهم؟ پیامبر فرمود: آرى. آن مرد پرسید: مادرم خدمت‌کارى جز من ‏ندارد، آیا لازم است هر بار که بر او وارد مى‏‌شوم، اذن و اجازه بگیرم؟ حضرت فرمود: آیا دوست دارى که مادرت را عریان ببینى؟ مرد گفت: نه. فرمود: پس اجازه بگیر و وارد شو!(۹)

آموزش قرآن درباره‌ی استیناس و اذن گرفتن، هم درباره‌ی خانه‏‌هاى‏ خودمان است، هم خانه‌ی دیگران و در هر دو مورد، احترام گزاردن به حرمت ‏ساکنان خانه و محترم شماردن حقوق شخصى آنان است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه