اخلاق معاشرت (۳)(به بهانهی ماه مبارک رمضان)
حقوق مسلمانى
جامعترین متن حدیثى که به بیان این حقوق و وظایف متقابل پرداخته است، «رسالة الحقوق» از امام زینالعابدین(ع) است که در کتابهاى روایى (از جمله در تحف العقول و مکارم الاخلاق و...) آمده است. حق برادر دینى، حق همسایه، حق خویشاوند، حق فرزند و اولاد و پدر و مادر، حق زن و شوهر، حق شاگرد و استاد، حق مولا و بنده، حق همنشین و دوست و شریک، حق والى و رعیت، حق مشیر و مستشیر از جمله حقوقى است که در آن حدیث ارزشمند بیان شده است.
در جامعهی اسلامى، مسلمان متعهد خود را نسبت به برادران دینى مسؤول احساس مىکند و تکالیفى بر عهدهی او است. طبعا هر مسلمانى باید این حق را بر گردن خویش احساس کند و آنگونه که یاد شد، مراعات و به کار بستن اینها طرفینى باید باشد، تا اثر خویش را بگذارد. این حقوق بسیار است، به برخى از آنها که در احادیث اسلامى آمده است، اشاره مىشود:
۱- اینکه مسلمان آنچه را براى خود دوست دارد، براى برادر دینى خودش هم بپسندد و آنچه را که براى خود نمىپسندد، براى دیگران هم نپسندد و روا نشمارد. این اولین و مهمترین حقى است که هر مسلمان بر گردن ما دارد و روایات بسیارى در این زمینه نقل شده است، حقى بسیار مهم، اما بسیار آسان و اندک!
امام صادق (ع) به معلى بن خنیس در حدیثى که به برشمارى این حقوق پرداخته است، مىفرماید:
«ایسر حق منها ان تحب له ما تحب لنفسک و تکره له ما تکره لنفسک»(۱)
آنچه براى خود دوست مىدارى، براى او هم دوست بدارى و آنچه براى خویش ناخوشایند مىدانى، براى او هم ناخوشایند بدانى!... البته گفتن این سخن آسان است، اما عمل به آن بسى دشوار!
۲- اینکه مسلمان، مسلمان دیگر را با دست و زبان نرنجاند.
خدا را بر آن بنده بخشایش است
که خلق از وجودش در آسایش است
و این از مهمترین اصول اخلاقى و معاشرتى اسلام و نشانهی مسلمانى است. تا آنجا که رسول خدا (ص) فرموده است:
«المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده»(۲)
مسلمان کسى است که مسلمانان از زبان و دست او در سلامت وآسایش باشند .
۳- اینکه مسلمان در برابر مسلمان، متواضع باشد و از تکبر بپرهیزد.
۴- حرف دیگران را دربارهی مؤمن و مسلمان نشنود و نپذیرد و به سخنچینیها گوش ندهد و در پى خطاها و عیوب نباشد و اگر هم نقطهضعفى از کسى شنید یا فهمید، آن را فاش نسازد و آبرویش را نبرد. کسى که در پى عیوب مسلمین باشد از نظر مسلمانى و دینى گرفتار سقوط است و از ولایت خدا بیرون رفته، در ولایت شیطان قرار مىگیرد. پیامبر اسلام (ص) فرمود:
«یا معشر من اسلم بلسانه و لم یسلم بقلبه، لا تتبعوا عثرات المسلمین فانه من تتبع عثرات المسلمین تتبع الله عثرته و من تتبع الله عثرته یفضحه»(۳)
اى گروه کسانى که به زبان مسلمان شدهاید ولى دلها مسلمان نشده است! در پى عیبها و لغزشهاى مسلمانان نباشید، چرا که هر کس در پى شمارش و یافتن عیبهاى مسلمانان باشد، خدا هم پىجوى عیب او خواهد شد و هر که را که خدا در پى عیوبش افتد، رسوایش مىسازد.
۵- پرهیز از قهرکردن و قطع رابطه، و اگر هم مفارقت و قطع ارتباط پیش آمد، آن را بیش از سه روز طول ندهد. و فضیلت از آن کسى است که زودتر آشتى کند و در صلحکردن پیشگام و پیشقدم گردد. هراندازه که این جدایى بیشتر شود، شیطان خوشحالتر مىگردد. در این زمینه هم احادیث بسیارى نقل شده است.
۶- بىاجازه و سرزده وارد بر خانهی برادر مؤمن نشود و اگر مىخواهد داخل خانه یا اتاق یا محل کار او بشود، قبلا اجازه بگیرد (در این زمینه، در فصل «حریم خانه و زندگى» مفصلا بحث شده است).
۷- برخورد با افراد، با چهرهاى گشاده و خندان و کدورتزدا، و زدودن غم و اندوه از دل برادر ایمانى و ادخال سرور و شادمانى بر یک مسلمان، که این کار، نزد خداوند، پاداشى عظیم دارد.
۸- وفاى به عهد و عملکردن به وعده و پرهیز از خلف وعده، یکى دیگر از حقوقى است که در روایات آمده و مسلمان در برابر مسلمان باید خود را به آن موظف بداند. به تعبیر امام سجاد(ع): آن کس که وعده مىدهد و عمل نمىکند، منافق است. و رسول خدا (ص) فرمود:
«من کان یؤمن بالله و الیوم الاخر فلیف اذا وعد»(۴)
هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، هر گاه که وعده مىدهد، به آن وفا کند.
۹- انصاف در برخورد با مسلمانان، یعنى آنگونه که دوست دارد با خودش رفتار کنند و با او برخورد داشته باشند، خودش هم با دیگران همانگونه معاشرت کند. این فضیلت اخلاقى در احادیث، مایهی عزت نزد خدا و نجات از آتش دوزخ در قیامت به شمار آمده است و در سخنى از امام صادق (ع)، به عنوان یکى از سختترین تکالیفى که خدا بر بندگانش مقرر کرده، به حساب آمده و در کنار انصاف، مواسات و ذکر خداوند در همه حال بیان شده است.(۵)
۱۰- احترام به بزرگترها و محبت و رفق نسبت به کوچکترها.
۱۱- اصلاح میان افراد و آشتىدادن آنان، که این وصیت پیامبر اسلام در همهی دورانها و توصیهی حضرت على (ع) در بستر شهادت و سفارش ائمهی دیگر است و رسول خدا آن را به عنوان «افضل الصدقه» دانسته است و حتى دروغ مصلحتى براى زدودن اختلاف و ایجاد آشتى بین دو مسلمان مجاز شمرده شده است.(۶)
۱۲- پوشاندن عیوب مسلمانان جهت حفظ آبروى آنان. به تعبیر رسول خدا (ص): هر کس عیبپوش مسلمانى باشد، خداوند هم عیب او را در دنیا و آخرت مىپوشاند.
۱۳- پرهیز از حضور در جاهایى که سوءظن مسلمانان را برمىانگیزد. «پرهیز از مواضع تهمت» یک تکلیف است و چون ناپرهیزى از حضور در جاهایى که بدگمانى دیگران را سبب مىشود، موجب به گناه افتادن آنان مىشود، پس در مقابل مؤمنان وظیفه داریم که از اینگونه حضورهاى شائبهدار و سوءظنآور و مسالهساز بپرهیزیم تا موجب به گناهافتادن دیگران نشویم.
۱۴- رفع نیاز مؤمنان و تلاش در راه «قضاء حاجت» او و برطرفکردن مشکلاتش، یکى دیگر از «حقوق مسلمانى» است و در روایات، ثوابى بیش از نماز و روزه و حج و طواف براى آن بر شمرده شده است. بهرهگیرى از مال و قدرت و آبرو و وجههی خویش، براى یارى یک مسلمان و برطرفکردن رنج و مشکل و گرفتارى او از عظیمترین تکالیف ما در برابر برادران دینى است.
تا توانى به جهان خدمت محتاجان کن
به دمى یا درمى یا قلمى یا قدمى
۱۵- حفظ عرض و آبروى یک مسلمان در غیاب او و اگر کسى به یک مسلمان تهمتى زد، دفاع از او واجب است و اگر بتواند دفاع کند و تهمت را دفع کند ولى کوتاهى و سستى کند، به مقتضاى روایات، در گناه تهمتزنندگان شریک است. کسى نزد پیامبر اکرم (ص) از مسلمانى بدگویى کرد و به آبروى او متعرض شد. رسول خدا آن سخن را رد کرد و از او دفاع نمود، سپس فرمود: هر کس از آبرو و حیثیت برادر دینىاش دفاع کند، این دفاع در قیامت حجابى از آتش مىشود و او را حفظ مىکند: «من رد عن عرض اخیه کان له حجابا من النار»(۷)
۱۶- سلام و مصافحه و معانقه. در روایات بىشمارى است که مسلمان وقتى به مسلمان دیگر مىرسد، سلام دهد، دست بدهد و مصافحه و معانقه کند، اگر او عطسه کرد، در پاسخ عطسهاش دعا کند و از خداوند براى او رحمت بطلبد.
۱۷- عیادت، دیدار، تشییع جنازه، زیارت قبور، تسلیت و تعزیت به خانواده، دعا پس از فوت و... اینها از جملهی حقوقى است که بر عهدهی مسلمان است. اگر برادر دینىاش بیمار شد، به عیادت او برود. اگر از سفر آمد یا از حج برگشت، او را زیارت کند، یا کلا مساله دید و بازدید و رفت و آمد با برادر دینى. و اگر از دنیا رفت، در تشییع جنازهاش شرکت کند و براى تسلیتگویى به بستگان و فرزندان او، به خانهاش سرکشى کند، سر قبر او حاضر شود، دعا و فاتحه بخواند، پس از فوت، کارهاى صالح و شایسته به نیت و نیابت از برادر دینى انجام دهد و ثوابش را هدیه به روح او کند.
حقوقى که یاد شد، نه همهی حقوق، بلکه برخى از حقوق مسلمانى است که براى هر کدام احادیث فراوانى در منابع ما نقل شده است که جهت پرهیز از طولانىشدن بحث، به اشارهاى بسنده کردیم.
اما مناسب است که چند حدیث نسبتا جامع هم در همین مقولهها عرضه کنیم، تا با حقوق متقابل دینى آشنا گردیم.
امام باقر (ع) فرمود: از جمله حقوق مؤمن بر برادر دینىاش این است که: گرسنگى او را برطرف سازد، راز و عیب او را بپوشاند، رنج و اندوهش را برطرف سازد، قرض و بدهى او را بپردازد و هر گاه از دنیا رفت، جایگزین او در رسیدگى به وضع خانواده و فرزندانش باشد.(۸)
پیامبر اکرم (ص) فرمود: مؤمن هفت حق بر گردن مؤمن دارد که از سوى خدا واجب شده است:
۱- در پیش رو، احترامش کند. ۲- در دل، محبت او را داشته باشد. ۳- در مال خود، مواسات نسبت به او داشته باشد. ۴- غیبت او را حرام شمارد. ۵- هنگام بیمارى به عیادتش رود. ۶- پس از مرگ، در تشییع جنازهی او شرکت کند. ۷- پس از فوت او، در بارهاش جز خیر و نیکى نگوید.(۹)
معلى بن خنیس گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: حق مؤمن برمؤمن چیست؟ حضرت فرمود: مىترسم که بدانى و عمل نکنى و آنها را تباه سازى. گفتم: لا حول و لا قوة الا بالله (یعنى ان شاءالله به یارى خدا عمل خواهم کرد). فرمود: «مؤمن بر گردن مؤمن هفت حق دارد که همه واجب است و اگر هر کدام را ضایع و تباه کند از ولایت خدا بیرون رفته و طاعت الهى را نافرمانى کرده است:
اول: اینکه آنچه براى خود دوست مىدارى براى او هم دوست بدارى و آنچه بر خود نمىپسندى براى او هم نپسندى. دوم: اینکه با جان و مال و زبان و دست و پایت او را یارى کنى. سوم: آنکه در پى جلب رضاى او باشى و او را به خشم نیاورى و دستورش را اطاعت کنى. چهارم: آنکه براى او «چشم» و «راهنما» و «آینه» باشى (ان تکون عینه و دلیله و مرآته). پنجم: آنکه چنین نشود که تو سیر باشى و او گرسنه، تو سیراب باشى و او تشنه، تو پوشیده باشى و او عریان! ششم: آنکه اگر خادم یا همسرى دارى که کارهاى تو را انجام مىدهد و او بىهمسر است، خدمتگزار خودت را بفرستى که لباسهایش را بشوید. برایش غذا بپزد و برایش جا بیندازد. هفتم: آنکه قسمخوردن او را بپذیرى، دعوتش را قبول کنى، در بیمارىاش به عیادتش بروى، در مرگش براى تشییع جنازه حاضر شوى و اگر حاجت و نیازى دارد، در رفع آن نیاز بکوشى و نگذارى که او از تو درخواست کند (یعنى پیش از آنکه او درخواست کند، خودت به رفع مشکلش اقدام کنى). هر گاه چنین کردى (و به این وظایف عمل نمودى) ولایت تو به ولایت خدا متصل مىگردد.»(۱۰)
مراعات این وظایف متقابل، جامعهاى آرمانى، باصفا و صمیمیت، همبسته و منسجم، عاطفى و نیرومند پدید مىآورد که از حرارت ایمان و شوق برخوردار است و آحاد و افراد، در سایهی این مودت و صداقت و مراعات، به قدرتى استوار و مجموعهاى مستحکم و خللناپذیر تبدیل مىشوند و جامعهی اسلامى به عزت و اقتدار مىرسد.
پایان این بحث را با حدیثى از امام صادق (ع) قرار مىدهیم که دربارهی اداى حق مؤمنان فرمود:
«ما عبد الله بشىء افضل من اداء حق المؤمن»(۱۱)
خداوند، به چیزى برتر از «اداى حق مؤمن»، عبادت نشده است.
پىنوشتها:
۱) محجة البیضاء، ج۳، ص۳۵۴.
۲) همان، ص۳۵۸.
۳) اصول کافى، ج۲، ص۳۵۵.
۴) همان، ص۳۶۴.
۵) همان، ص۱۴۵.
۶) محجةالبیضاء، ج۳، ص۳۷۳.
۷) همان، ص۳۹۳.
۸) میزان الحکمه، ج۲، ص۴۸۲.
۹) بحارالانوار، ج۷۱، ص۲۲۲.
۱۰) اختصاص، شیخ مفید، ص۲۸.
۱۱) بحارالانوار، ج۷۱، ص۲۴۳.