اخلاق معاشرت (۳)(به بهانه‌ی ماه مبارک رمضان) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

حقوق مسلمانى

جامع‌‏ترین متن حدیثى که به بیان این حقوق و وظایف متقابل‏ پرداخته است، «رسالة الحقوق‏» از امام زین‏‌العابدین(ع) است که در کتاب‌هاى روایى (از جمله در تحف ‏العقول و مکارم الاخلاق و...) آمده‏ است. حق برادر دینى، حق همسایه، حق خویشاوند، حق فرزند و اولاد و پدر و مادر، حق زن و شوهر، حق شاگرد و استاد، حق مولا و بنده، حق هم‌نشین و دوست و شریک، حق والى و رعیت، حق مشیر و مستشیر از جمله حقوقى است که در آن حدیث ارزشمند بیان شده است.

در جامعه‌ی اسلامى، مسلمان متعهد خود را نسبت ‏به برادران دینى ‏مسؤول احساس مى‏‌کند و تکالیفى بر عهده‌ی او است. طبعا هر مسلمانى ‏باید این حق را بر گردن خویش احساس کند و آن‌گونه که یاد شد، مراعات و به کار بستن این‌ها طرفینى باید باشد، تا اثر خویش را بگذارد. این حقوق بسیار است، به برخى از آن‌ها که در احادیث اسلامى آمده ‏است، اشاره مى‌‏شود:

۱- اینکه مسلمان آن‌چه را براى خود دوست دارد، براى برادر دینى‏ خودش هم بپسندد و آن‌چه را که براى خود نمى‌‏پسندد، براى دیگران ‏هم نپسندد و روا نشمارد. این اولین و مهم‌ترین حقى است که هر مسلمان بر گردن ما دارد و روایات بسیارى در این زمینه نقل شده است، حقى بسیار مهم، اما بسیار آسان و اندک!

امام صادق (ع) به معلى بن ‏خنیس در حدیثى که به برشمارى این‏ حقوق پرداخته است، مى‏‌فرماید:

«ایسر حق منها ان تحب له ما تحب لنفسک و تکره له ما تکره لنفسک»(۱)

آن‌چه براى خود دوست مى‏‌دارى، براى او هم دوست ‏بدارى و آن‌چه ‏براى خویش ناخوشایند مى‏‌دانى، براى او هم ناخوشایند بدانى!... البته گفتن این سخن آسان است، اما عمل به آن بسى دشوار!

۲- اینکه مسلمان، مسلمان دیگر را با دست و زبان نرنجاند.

خدا را بر آن بنده بخشایش است

که خلق از وجودش در آسایش است

و این از مهم‌ترین اصول اخلاقى و معاشرتى اسلام و نشانه‌ی ‏مسلمانى است. تا آن‌جا که رسول خدا (ص) فرموده است:

«المسلم من‏ سلم المسلمون من لسانه و یده»(۲)

مسلمان کسى است که مسلمانان از زبان و دست او در سلامت وآسایش باشند .

۳- اینکه مسلمان در برابر مسلمان، متواضع باشد و از تکبر بپرهیزد.

۴- حرف دیگران را درباره‌ی مؤمن و مسلمان نشنود و نپذیرد و به ‏سخن‏‌چینی‌ها گوش ندهد و در پى خطاها و عیوب نباشد و اگر هم نقطه‌‏ضعفى از کسى شنید یا فهمید، آن را فاش نسازد و آبرویش را نبرد. کسى که در پى عیوب مسلمین باشد از نظر مسلمانى و دینى گرفتار سقوط است و از ولایت‏ خدا بیرون رفته، در ولایت ‏شیطان قرار مى‏‌گیرد. پیامبر اسلام (ص)  فرمود:

«یا معشر من اسلم بلسانه و لم یسلم بقلبه، لا تتبعوا عثرات المسلمین فانه من‏ تتبع عثرات المسلمین تتبع الله عثرته و من تتبع الله عثرته یفضحه»(۳)

اى گروه کسانى که به زبان مسلمان شده‏‌اید ولى دل‌ها مسلمان نشده ‏است! در پى عیب‌ها و لغزش‌هاى مسلمانان نباشید، چرا که هر کس در پى‏ شمارش و یافتن عیب‌هاى مسلمانان باشد، خدا هم پى‌‏جوى عیب او خواهد شد و هر که را که خدا در پى عیوبش افتد، رسوایش مى‏‌سازد.

۵- پرهیز از قهرکردن و قطع رابطه، و اگر هم مفارقت و قطع‏ ارتباط پیش آمد، آن را بیش از سه روز طول ندهد. و فضیلت از آن کسى ‏است که زودتر آشتى کند و در صلح‌کردن پیش‌گام و پیش‏‌قدم گردد. هراندازه که این جدایى بیشتر شود، شیطان خوشحال‌‏تر مى‌‏گردد. در این زمینه هم احادیث‏ بسیارى نقل شده است.

۶- بى‌‏اجازه و سرزده وارد بر خانه‌ی برادر مؤمن نشود و اگر مى‌‏خواهد داخل خانه یا اتاق یا محل کار او بشود، قبلا اجازه بگیرد (در این زمینه، در فصل «حریم خانه و زندگى» مفصلا بحث ‏شده است).

۷-  برخورد با افراد، با چهره‏‌اى گشاده و خندان و کدورت‌‏زدا، و زدودن غم و اندوه از دل برادر ایمانى و ادخال سرور و شادمانى بر یک‏ مسلمان، که این کار، نزد خداوند، پاداشى عظیم دارد.

۸- وفاى به عهد و عمل‌کردن به وعده و پرهیز از خلف وعده، یکى دیگر از حقوقى است که در روایات آمده و مسلمان در برابر مسلمان باید خود را به آن موظف بداند. به تعبیر امام سجاد(ع):  آن کس که وعده مى‌‏دهد و عمل نمى‌‏کند، منافق است. و رسول خدا (ص) فرمود:

«من کان یؤمن بالله و الیوم الاخر فلیف اذا وعد»(۴)

هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، هر گاه که وعده مى‏‌دهد، به آن وفا کند.

۹- انصاف در برخورد با مسلمانان، یعنى آن‌گونه که دوست دارد با خودش رفتار کنند و با او برخورد داشته باشند، خودش هم با دیگران‏ همان‌گونه معاشرت کند. این فضیلت اخلاقى در احادیث،  مایه‌ی عزت ‏نزد خدا و نجات از آتش دوزخ در قیامت‏ به شمار آمده است و در سخنى از امام صادق (ع)، به عنوان یکى از سخت‏‌ترین تکالیفى که خدا بر بندگانش مقرر کرده، به حساب آمده و در کنار انصاف، مواسات و ذکر خداوند در همه حال بیان شده است.(۵)

۱۰- احترام به بزرگ‌ترها و محبت و رفق نسبت ‏به کوچک‌ترها.

۱۱- اصلاح میان افراد و آشتى‌دادن آنان، که این وصیت پیامبر اسلام در همه‌ی دوران‌ها و توصیه‌ی حضرت على (ع) در بستر شهادت و سفارش ائمه‌ی دیگر است و رسول خدا آن را به عنوان «افضل الصدقه» دانسته است و حتى دروغ مصلحتى براى زدودن اختلاف و ایجاد آشتى بین دو مسلمان مجاز شمرده شده است.(۶)

۱۲- پوشاندن عیوب مسلمانان جهت‏ حفظ آبروى آنان. به تعبیر رسول خدا (ص): هر کس عیب‌‏پوش مسلمانى باشد،  خداوند هم عیب ‏او را در دنیا و آخرت مى‌‏پوشاند.

۱۳- پرهیز از حضور در جاهایى که سوءظن مسلمانان را برمى‌انگیزد. «پرهیز از مواضع تهمت» یک تکلیف است و چون ناپرهیزى ‏از حضور در جاهایى که بدگمانى دیگران را سبب مى‏‌شود، موجب به‏ گناه افتادن آنان مى‌‏شود، پس در مقابل مؤمنان وظیفه داریم که از این‏گونه حضورهاى شائبه‏‌دار و سوءظن‌‏آور و مساله‌‏ساز بپرهیزیم تا موجب به گناه‌افتادن دیگران نشویم.

۱۴- رفع نیاز مؤمنان و تلاش در راه «قضاء حاجت» او و برطرف‌‏کردن مشکلاتش، یکى دیگر از «حقوق مسلمانى‏» است و در روایات، ثوابى بیش از نماز و روزه و حج و طواف براى آن بر شمرده شده است. بهره‏‌گیرى از مال و قدرت و آبرو و وجهه‌ی خویش، براى یارى یک ‏مسلمان و برطرف‌کردن رنج و مشکل و گرفتارى او از عظیم‌‏ترین ‏تکالیف ما در برابر برادران دینى است.

تا توانى به جهان خدمت محتاجان کن

به دمى یا درمى یا قلمى یا قدمى

۱۵- حفظ عرض و آبروى یک مسلمان در غیاب او و اگر کسى به‏ یک مسلمان تهمتى زد، دفاع از او واجب است و اگر بتواند دفاع کند و تهمت را دفع کند ولى کوتاهى و سستى کند، به مقتضاى روایات، در گناه تهمت‌زنندگان شریک است. کسى نزد پیامبر اکرم (ص) از مسلمانى بدگویى کرد و به آبروى او متعرض شد. رسول خدا آن سخن‏ را رد کرد و از او دفاع نمود، سپس فرمود:  هر کس از آبرو و حیثیت‏ برادر دینى‏اش دفاع کند، این دفاع در قیامت ‏حجابى از آتش مى‏‌شود و او را حفظ مى‌‏کند: «من رد عن عرض اخیه کان له حجابا من النار»(۷)

۱۶- سلام و مصافحه و معانقه. در روایات بى‌‏شمارى است که ‏مسلمان وقتى به مسلمان دیگر مى‏‌رسد، سلام دهد، دست‏ بدهد و مصافحه و معانقه کند، اگر او عطسه کرد، در پاسخ عطسه‌‏اش دعا کند و از خداوند براى او رحمت‏ بطلبد.

۱۷- عیادت،  دیدار، تشییع جنازه، زیارت قبور، تسلیت و تعزیت‏ به خانواده، دعا پس از فوت و... این‌ها از جمله‌ی حقوقى است که بر عهده‌ی ‏مسلمان است. اگر برادر دینى‌‏اش بیمار شد، به عیادت او برود.  اگر از سفر آمد یا از حج ‏برگشت، او را زیارت کند، یا کلا مساله دید و بازدید و رفت و آمد با برادر دینى. و اگر از دنیا رفت،  در تشییع جنازه‌‏اش شرکت کند و براى تسلیت‌‏گویى به بستگان و فرزندان او، به خانه‌‏اش سرکشى‏ کند، سر قبر او حاضر شود،  دعا و فاتحه بخواند، پس از فوت، کارهاى‏ صالح و شایسته به نیت و نیابت از برادر دینى انجام دهد و ثوابش را هدیه به روح او کند.

حقوقى که یاد شد، نه همه‌ی حقوق، بلکه برخى از حقوق مسلمانى ‏است که براى هر کدام احادیث فراوانى در منابع ما نقل شده است که جهت پرهیز از طولانى‌شدن بحث، به اشاره‏‌اى بسنده کردیم.

اما مناسب است که چند حدیث نسبتا جامع هم در همین مقوله‌‏ها عرضه کنیم، تا با حقوق متقابل دینى آشنا گردیم.

امام باقر (ع) فرمود: از جمله حقوق مؤمن بر برادر دینى‏‌اش این ‏است که: گرسنگى او را برطرف سازد، راز و عیب او را بپوشاند، رنج و اندوهش را برطرف سازد، قرض و بدهى او را بپردازد و هر گاه از دنیا رفت،  جایگزین او در رسیدگى به وضع خانواده و فرزندانش باشد.(۸)

پیامبر اکرم (ص) فرمود: مؤمن هفت ‏حق بر گردن مؤمن دارد که از سوى خدا واجب شده است:

۱- در پیش رو، احترامش کند. ۲- در دل، محبت او را داشته باشد. ۳- در مال خود، مواسات نسبت ‏به او داشته باشد. ۴- غیبت او را حرام شمارد. ۵- هنگام بیمارى به عیادتش رود. ۶- پس از مرگ، در تشییع جنازه‌ی او شرکت کند. ۷- پس از فوت او، در باره‌‏اش جز خیر و نیکى نگوید.(۹)

معلى بن ‏خنیس گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: حق مؤمن برمؤمن چیست؟ حضرت فرمود: مى‌‏ترسم که بدانى و عمل نکنى و آن‌ها را تباه سازى. گفتم: لا حول و لا قوة الا بالله (یعنى ان شاءالله به یارى خدا عمل خواهم کرد). فرمود: «مؤمن بر گردن مؤمن هفت ‏حق دارد که همه ‏واجب است و اگر هر کدام را ضایع و تباه کند از ولایت ‏خدا بیرون رفته ‏و طاعت الهى را نافرمانى کرده است:

اول: این‌که آن‌چه براى خود دوست مى‏‌دارى براى او هم دوست‏ بدارى و آن‌چه بر خود نمى‏‌پسندى براى او هم نپسندى. دوم: این‌که با جان و مال و زبان و دست و پایت او را یارى کنى. سوم: آن‌که در پى جلب رضاى او باشى و او را به خشم نیاورى و دستورش را اطاعت کنى. چهارم: آن‌که براى او «چشم‏» و «راهنما» و «آینه‏» باشى (ان تکون ‏عینه و دلیله و مرآته). پنجم: آن‌که چنین نشود که تو سیر باشى و او گرسنه، تو سیراب ‏باشى و او تشنه، تو پوشیده باشى و او عریان! ششم: آن‌که اگر خادم یا همسرى دارى که کارهاى تو را انجام‏ مى‌‏دهد و او بى‌‏همسر است، خدمت‌گزار خودت را بفرستى که ‏لباس‌هایش را بشوید. برایش غذا بپزد و برایش جا بیندازد. هفتم: آن‌که قسم‌خوردن او را بپذیرى، دعوتش را قبول کنى، در بیمارى‏‌اش به عیادتش بروى، در مرگش براى تشییع جنازه حاضر شوى و اگر حاجت و نیازى دارد، در رفع آن نیاز بکوشى و نگذارى که‏ او از تو درخواست کند (یعنى پیش از آن‌که او درخواست کند، خودت ‏به رفع مشکلش اقدام کنى). هر گاه چنین کردى (و به این وظایف عمل نمودى) ولایت تو به ‏ولایت ‏خدا متصل مى‏‌گردد.»(۱۰)

مراعات این وظایف متقابل، جامعه‌‏اى آرمانى، باصفا و صمیمیت، هم‌بسته و منسجم، عاطفى و نیرومند پدید مى‌‏آورد که از حرارت ایمان ‏و شوق برخوردار است و آحاد و افراد، در سایه‌ی این مودت و صداقت و مراعات، به قدرتى استوار و مجموعه‏‌اى مستحکم و خلل‌‏ناپذیر تبدیل مى‏شوند و جامعه‌ی اسلامى به عزت و اقتدار مى‏‌رسد.

پایان این بحث را با حدیثى از امام صادق (ع)  قرار مى‌‏دهیم که درباره‌ی اداى حق مؤمنان فرمود:

«ما عبد الله بشى‏ء افضل من اداء حق المؤمن»(۱۱)

خداوند، به چیزى برتر از «اداى حق مؤمن‏»، عبادت نشده است.

 

پى‏‌نوشت‌ها:

۱) محجة البیضاء، ج‏۳، ص‏۳۵۴.   

۲) همان، ص‏۳۵۸.  

۳) اصول کافى، ج‏۲، ص‏۳۵۵.  

۴) همان، ص‏۳۶۴.  

۵) همان، ص‏۱۴۵.  

۶) محجة‏البیضاء، ج‏۳، ص‏۳۷۳.  

۷) همان، ص‏۳۹۳.   

۸) میزان‏ الحکمه، ج‏۲، ص‏۴۸۲.  

۹) بحارالانوار، ج‏۷۱، ص‏۲۲۲.  

۱۰) اختصاص، شیخ مفید، ص‏۲۸.  

۱۱) بحارالانوار، ج‏۷۱، ص‏۲۴۳.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه