از این سکوت گریزان ؛از أن صدا بیزار - فاضل نظری
شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۱، ۰۲:۵۷ ب.ظ
از این سکوت گریزان ؛از أن صدا بیزار
چنین چرا دلتنگم ؟چنین چرا بیزار ؟
زمین از امدن برف تازه خشنود است
من از شلوغی بسیار رد پا بیزار
قدم زدم ریه هایم شد از هوا لبریز
قدم زدم ریه هایم شد از هوا بیزار
اگر چه می گذریم از کنار هم ارام
شما ز من متنفر ؛من از شما بیزار!
به تیتر های درشت مجله ها بد بین
ز نقش های درو غین سینما بیزار
به مسجد امدم و نا امید برگشتم
دل از مشاهده ی تلخی ریا بیزار
صدای قاری و گلدسته های پژمرده
اذان مرده و دل های از خدا بیزار
به خانه ام بروم ؟خانه از سکوت پر است
سکوت میکند از زندگی مرا بیزار
تمام خانه سکوت و تمام شهر صداست
از این سکوت گریزان ؛از ان صدا بیزار !!!
فاضل نظری