الکافی، جلد ۱، کتاب عقل و جهل، حدیث ۱۶
١٦/١٦. عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ: عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَاالسَّلاَمُ، قَالَ: «قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِالسَّلاَمُ: إِنَّ قُلُوبَ الْجُهَّالِ تَسْتَفِزُّهَا (۱) الْأَطْمَاعُ، وَ تَرْتَهِنُهَا (۲) الْمُنىٰ، وَ تَسْتَعْلِقُهَا (۳) الْخَدَائِعُ»(۴).
ترجمه:
١٦/١٦. على بن محمد، از سهل بن زیاد، از نوفلى، از سَکونى، از امام جعفر صادق از پدرش علیهماالسلام روایت کرده است که آن حضرت فرمود: «امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود که: امیدها، دلهاى جاهلان را از جا به در مىآورد و آرزوها آن را به گرو مىستاند و فریبها آن را به ریسمانها مىبندد» (بنابر بعضى از نسخههاى کافى، معنى این است که آن را مضطرب مىسازد).
پینوشتها:
(١). فی «بر» و شرح صدر المتألّهین: «یستفزّها». و تستفزّها الأطماع، أی تستخفّها و تُخرجها عن مقرّها، و تخدعها عن غفلة حتّى ألقاها فی مَهلکة. انظر: لسان العرب، ج ٥، ص ٣٩١ (فزز).
(٢). فی شرح صدر المتألّهین: «یرتهنها»، و قال: «إنّ قلوبهم مقیّدة، مرتهنة بالأمانیّ الفارغة و الآمال الکاذبة، فکثیراً ما یفرحون بها و تطمئنّ قلوبهم إلیها». و قال المجلسی: «أی تأخذها و تجعلها مشغولة بها، و لا تترکها إلّابحصول ما تتمنّاه، کما أنّ الرهن لاینفکّ إلّابأداء المال». انظر: شرح صدر المتألّهین، ص ١٠٥؛ مرآة العقول، ج ١، ص ٧٦.
(٣). «تستعلقها» أی تصیدها و تربطها بالحبال. و فی «ألف، ب، ف» و حاشیة «ج» و الوافی: «تستغلقها» بمعنى تستسخرها و تستعبدها. و فی «بر» و حاشیة «ب» و حاشیة میرزا رفیعا: «تستقلقها» من القَلَق، بمعنى الانزعاج، أی تجعلها الخدائع منزعجة منقطعة عن مکانها. و فی «ج»: «تستعقلها». و فی شرح صدر المتألّهین: «یستعلقها». راجع: الصحاح، ج ٤، ص ١٥٢٩ (علق)، و ص ١٥٤٨ (قلق)؛ القاموس المحیط، ج ٢، ص ١٢٠٨ (علق)، و ص ١٢١٤ (غلق)، و ص ١٢٢٠ (قلق).
(٤). الجعفریات، ص ٢٤٠؛ تحف العقول، ص ٢١٩، عن أمیرالمؤمنین علیهالسلام الوافی، ج ١، ص ١٠٨.