الکافی، جلد ۱، کتاب عقل و جهل، حدیث ۱۹
١٩/١٩. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ یَحْیَى بْنِ الْمُبَارَکِ، عَنْ عَبْدِ اللّٰهِ بْنِ جَبَلَةَ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّٰهِ عَلَیْهِالسَّلاَمُ، قَالَ: قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنَّ لِی جَاراً کَثِیرَ الصَّلَاةِ، کَثِیرَ الصَّدَقَةِ، کَثِیرَ الْحَجِّ، لا بَأْسَ بِهِ (۱)، قَالَ: فَقَالَ عَلَیْهِالسَّلاَمُ: «یَا إِسْحَاقُ، کَیْفَ عَقْلُهُ؟» قَالَ: قُلْتُ لَهُ (۲): جُعِلْتُ فِدَاکَ، لَیْسَ لَهُ عَقْلٌ، قَالَ: فَقَالَ: «لا یَرْتَفِعُ (۳) بِذٰلِکَ (۴) مِنْهُ»(۵).
ترجمه:
١٩/١٩.على بن ابراهیم، از پدرش، از یحیى بن مبارک، از عبداللّٰه بن جَبَله، از اسحاق بن عمار، از امام جعفر صادق روایت کرده است که گفت: به خدمت آن حضرت عرض کردم که: فداى تو گردم، به درستى که مرا همسایهاى است که بسیار نماز مىکند و صدقه بسیار مىدهد و حج بسیار به جا مىآورد و هیچ ناخوشى در او نیست. حضرت فرمود که: «اى اسحاق، عقلش چگونه است؟» اسحاق گفت که: گفتم: فداى تو گردم او را عقل درستى نیست. حضرت فرمود که: «عملش بالا نمىرود و مقبول نمىشود، به واسطهی بىعقلى که دارد».
پینوشتها:
(١). «لا بأس به»، أی لایظهر منه عداوة لأهل الدین و شدّة على المؤمنین، أو لا یطّلع منه على معصیة. الوافی، ج ١، ص ١١٠. و راجع: شرح المازندرانی، ج ١، ص ٣٨٧.
(٢). فی «ب، و، بر، بس، بف» و شرح صدر المتألّهین: -\«له».
(٣). فی «ب، ج، ض، و» و حاشیة «بح، بس، بف» و حاشیة میرزا رفیعا: «لاینتفع».
(٤). فی حاشیة «بس»: «بذاک».
(٥). راجع: الکافی، کتاب العقل و الجهل، ح ٢٨ الوافی، ج ١، ص ١١٠، ح ٢٢.