الکافی، جلد ۱، کتاب عقل و جهل، حدیث ۸ :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

الکافی، جلد ۱، کتاب عقل و جهل، حدیث ۸ الکافی، جلد ۱، کتاب عقل و جهل، حدیث ۸

جمعه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۸، ۰۹:۰۰ ق.ظ

۸/۸. عَلِیُّ‌ بْنُ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ عَبْدِ اللّٰهِ‌، عَنْ‌ إِبْرَاهِیمَ‌ بْنِ‌ إِسْحَاقَ‌ الْأَحْمَرِ، عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ سُلَیْمَانَ‌ الدَّیْلَمِیِّ‌، عَنْ‌ أَبِیهِ‌، قَالَ‌: قُلْتُ‌ لِأَبِی عَبْدِ اللّٰهِ‌ عَلَیْهِ‌السَّلاَمُ‌: فُلَانٌ‌ مِنْ‌ عِبَادَتِهِ‌ وَ دِینِهِ‌ وَ فَضْلِهِ‌ کَذَا وَ کَذَا (۱)، فَقَالَ‌ عَلَیْهِ‌السَّلاَمُ‌: «کَیْف عَقْلُهُ‌ ؟» قُلْتُ‌(۲): لَاأَدْرِی، فَقَالَ‌ عَلَیْهِ‌السَّلاَمُ‌: «إِنَّ‌ الثَّوَابَ‌ عَلىٰ‌ قَدْرِ الْعَقْلِ‌؛ إِنَّ‌ رَجُلاً مِنْ‌ بَنِی إِسْرَائِیلَ‌ کَانَ‌ یَعْبُدُ اللّٰهَ‌ فِی جَزِیرَةٍ‌ مِنْ‌ جَزَائِرِ الْبَحْرِ، خَضْرَاءَ، نَضِرَةٍ‌ (۳)، کَثِیرَةِ‌ الشَّجَرِ، ظَاهِرَةِ‌ (۴) الْمَاءِ، وَ إِنَّ‌ مَلَکَاً مِنَ‌ الْمَلَائِکَةِ‌ مَرَّ بِهِ‌، فَقَالَ‌: یَا رَبِّ‌، أَرِنِی ثَوَابَ‌ عَبْدِکَ‌ هٰذَا، فَأَرَاهُ‌ اللّٰهُ‌ تَعَالىٰ‌ ذٰلِکَ‌، فَاسْتَقَلَّهُ‌ (۵) الْمَلَکُ‌، فَأَوْحَى اللّٰهُ‌ تَعَالىٰ‌ إِلَیْهِ‌ أَنِ‌ اصْحَبْهُ‌، فَأَتَاهُ‌ الْمَلَکُ‌ فِی صُورَةِ‌ (۶) إِنْسِیٍّ‌، فَقَالَ‌ لَهُ‌: مَنْ‌ أَنْتَ‌؟ قَالَ‌ (۷): أَنَا رَجُلٌ‌ عَابِدٌ بَلَغَنِی مَکَانُکَ‌ و عِبَادَتُکَ‌ فِی هٰذَا الْمَکَانِ‌، فَأَتَیْتُکَ‌ (۸) لِأَعْبُدَ اللّٰهَ‌ مَعَکَ‌، فَکَانَ‌ مَعَهُ‌ یَوْمَهُ‌ ذٰلِکَ‌، فَلَمَّا أَصْبَحَ‌، قَالَ‌ لَهُ‌ الْمَلَکُ‌: إِنَّ‌ مَکَانَکَ‌ لَنَزِهٌ‌ وَ مَا یَصْلُحُ‌ إِلَّا لِلْعِبَادَةِ‌، فَقَالَ‌ لَهُ‌ الْعَابِدُ: إِنَّ‌ لِمَکَانِنَا هٰذَا عَیْباً، فَقَالَ‌ لَهُ‌: وَ مَا هُوَ؟ قَالَ‌: لَیْسَ‌ لِرَبِّنَا بَهِیمَةٌ‌ (۹)، فَلَوْ کَانَ‌ لَهُ‌ حِمَارٌ رَعَیْنَاهُ‌ (۱۰) فِی هٰذَا المَوْضِعِ‌؛ فَإِنَّ‌ هٰذَا الْحَشِیشَ‌ یَضِیعُ‌، فَقَالَ‌ لَهُ‌ (۱۱) الْمَلَکُ‌: وَ مَا لِرَبِّکَ‌ حِمَارٌ؟ فَقَالَ‌: لَوْ کَانَ‌ لَهُ‌ حِمَارٌ مَا کَانَ‌ یَضِیعُ‌ مِثْلُ‌ هٰذَا الْحَشِیشِ‌، فَأَوْحَى اللّٰهُ‌ تَعَالىٰ‌ إِلَى الْمَلَکِ‌: إِنَّمَا أُثِیبُهُ‌ (۱۲) عَلىٰ‌ قَدْرِ عَقْلِهِ‌»(۱۳).

 

ترجمه:

۸/۸. على بن محمد بن عبداللّٰه، از ابراهیم بن اسحاق احمر، از محمد بن سلیمان دیلمى، از پدرش روایت کرده است که گفت: به خدمت امام جعفر صادق علیه‌السلام عرض کردم که فلان شخص از بندگى و فضیلت و دینى که دارد، به مرتبه‌ی بلندى رسیده، آن حضرت فرمود که: «عقلش چگونه است‌؟» عرض کردم که: نمى‌دانم. فرمود:«به درستى که ثواب بر اندازه‌ی عقل است». و حضرت فرمود که: «مردى بود از بنى‌اسرائیل که خدا را عبادت مى‌نمود در جزیره‌اى از جزیره‌هاى دریا که سبز و خرم و نیکو بود. درختان بسیارى داشت و آب آن بر روى زمین روان (یا پاک و پاکیزه و صاف) بود. و فرشته‌اى از فرشتگان خدا به او گذشت، پس گفت که: اى پروردگار من، ثواب این بنده‌ی خود را به من بنما. خدا آن را به وى نمود. آن فرشته آن را کم شمرد. خداى تعالىٰ‌ به سوى او وحى فرمود که: با او مصاحبت کن. آن فرشته به نزدیک عابد آمد در صورت آدمى. عابد گفت که: تو کیستى‌؟ گفت: من مرد عابدى هستم، خبر خوبى مکان تو و عبادتى که در این مکان مى‌کنى به من رسید، به نزد تو آمده‌ام که با تو خدا را عبادت کنم. پس آن فرشته در آن روز و شب با وى به سر برد. چون صبح شد، به عابد گفت:

این مکانى که تو دارى، هر آینه خرّم و نیکو است و صلاحیت ندارد مگر از براى عبادت. عابد گفت که: این مکان ما یک عیب دارد. گفت که: آن عیب چیست‌؟ گفت که: پروردگار ما را چارپایى نیست، پس اگر او را خرى مى‌بود، آن را در این مکان مى‌چرانیدیم؛ زیرا که این علف تلف مى‌شود. فرشته گفت که: پروردگار تو را خرى نمى‌باشد. عابد گفت که:ا گر او را خرى مى‌بود مثل این علف تلف نمى‌شد. پس خدا به سوى آن فرشته وحى فرمود: او را بر اندازه‌ی عقلش ثواب دادم».

 

پی‌نوشت‌ها:

(۱). هکذا فی «بح» و حاشیة «ب» و الأمالی. و فی «الف، ف» و حاشیة «ج» و البحار: «کذا». و فی سائر النسخ و المطبوع و الوافی: -\«کذا و کذا».

(۲). فی «و» و الأمالی: «فقلت».

(۳). «النَّضْرَة»: الحُسْن و الرونق. الصحاح، ج٢، ص٨٣٠ (نضر).

(۴). فی «ج، بر» و الأمالی و البحار: «طاهرة». و اختاره المجلسی. و أمّا الفیض الکاشانی فقد احتمل أن تکون الکلمة مصحَّفة و رَجَّح «ظاهرة» بالظاء المعجمة. و أمّا الصدر الشیرازی فقد جَزَم بالتصحیف و قال: «... بالظاء المعجمة، و الإهمالُ‌ تصحیف لا وجه له». مرآة العقول، ج١، ص٣٤؛ الوافی، ج١، ص٨٣؛ شرح صدر المتألّهین، ص٢٢.

(۵). أی رآه و عدّه قلیلاً بالقیاس إلى عبادته و کثرة عمله و سعیه.

(۶). فی «بف»: «بصورة».

(۷). فی «ب، ض، بح، بس» و حاشیة «ف»: «فقال». و فی «بح، بس»:+\«له».

(۸). فی الأمالی: «بهذا المکان، فجئت» بدل «فی هذا المکان، فأتیتک».

(۹). فی الأمالی: «قال له الملک: إنّ‌ مکانک لنزهة. قال: لیت لربّنا بهیمة» بدل «قال له الملک -إلى- لربّنا بهیمة».

(۱۰). فی «ب، بح، بس» و الأمالی: «لرعیناه».

(۱۱). هکذا فی النسخ و الأمالی. و فى المطبوع:+\« [ذلک]».

(۱۲). فی «ألف، ج، بس» و حاشیة «ب، ض، بح»: «أَثَبْتُهُ‌».

(۱۳). الأمالی للصدوق، ص٤١٨، المجلس ٦٥، ح٦، بسنده عن الکلینی الوافی، ج ١، ص ٨٢، ح ١٢؛ البحار، ج ١٤، ص ٥٠٦، ح ٣١.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه