امیرالمؤمنین اسوه‌ی وحدت (بخش سی و هفتم) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
  • ۱۷ شهریور ۰۳، ۱۷:۴۶ - آلاء ..
    🙏
کپی‌رایت

امیرالمؤمنین اسوه‌ی وحدت (بخش سی و هفتم) امیرالمؤمنین اسوه‌ی وحدت (بخش سی و هفتم)

يكشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۸۴، ۰۵:۰۰ ق.ظ

فصل هشتم

در جنگ بدر

جنگ بدر از بزرگترین جنگهاى سرنوشت‌‏ساز مسلمانان است، در این جنگ بود که نخستین بار نیروى پیروان دین جدید به آزمایش در آمد. اگر در این نبرد مشرکان پیروز مى‏‌شدند -با توجه به این که قدرت اسلامى در ابتداى کار بود- هر آینه کار اسلام و قوانین آن تمام شده بود. هیچ کس جز شخص پیامبر(ص) نمى‌‏توانست میزان اهمیت نتایج آن را درک کند.

براستى که مى‌‏توانید عمق احساس آن حضرت را در دعایش پیش از شروع جنگ بخوانید: آن جا که ایستاده بود و بزارى پروردگارش را مى‏‌خواند و مى‌‏گفت: « بار خدایا! اینک مردم قریش با همه کبر و غرور خویش قصد تکذیب پیامبر تو را دارند، بار خدایا! هنگامه هلاکت آنان را برسان! بار پروردگارا اگر این گروه مسلمان امروز هلاک شوند، دیگر کسى تو را در روى زمین پرستش نخواهد کرد»(۱).

در این جنگ که نیروهاى شرک به نهصد و پنجاه جنگجو مى‌‏رسید، و نیروى ایمان بیش از سیصد و چهارده مجاهد (با خود پیامبر که در بین آنان بود) نبود، دفاع از اسلام بر سه عنصر متکى بود که آن سه به منزله‌ی سه خط دفاعى بودند:

۱- شخصیت پیامبر و رهبرى والا و پایدارى بى‏‌نظیر او، که براستى در جنگ بدر و در هر میدان نبردى که خود آن حضرت حضور داشت، براى اسلام و مسلمانان آخرین پناهگاه بود.

۲- مردان هاشمى (یا خویشاوندان پیامبر) و در راس آنان على بن ابى‌طالب(ع) که ناشناس و گمنام در این جنگ وارد صحنه شد و با شهرت و آوازه از آن بیرون آمد، و در میان یکه‏‌تازان در طول و عرض شبه جزیره عربستان به قهرمانى زبانزد شد.

۳- صدها تن از یاران پیامبر که دلهایشان سرشار از ایمان و فداکارى بود. و بعضى از آنان شهادت را رستگاریى مى‏‌دیدند که با زندگى توام با پیروزى یکسان بود.

این اصحاب با برکت، لشکریان اسلام و نخستین خط دفاعى و دیوار ضخیمى بودند که پشت‏ سر پیامبر بزرگوار(ص) قرار داشت. آنان هم مدافع بودند و هم حمله‌‏ور.

اما نزدیکترین خویشاوندان پیامبر(ص) همان کسانى بودند که پیامبر(ص) بیش از دیگر مسلمانان از ایشان درخواست فداکارى مى‏‌کرد. آنان پیش لشکر (یا خط مقدم) مى‏‌ایستادند و با ایجاد شکاف در صفهاى دشمن و وارد ساختن ضربات کشنده، راه را براى او باز مى‏‌کردند. و آن گاه که حمله عمومى شروع مى‏‌شد، همه مجاهدان در جنگ شرکت مى‌‏جستند خاندان پیامبر(ص)، مبارزترین، مصمم‏ترین و دشمن‏‌کش‌‏ترین همه افراد بودند. اینان در جنگ بدر و در دیگر جنگهاى پیامبر(ص) نیز چنین بودند. هنگامى که لشکریان اسلام در بعضى جنگها در عملیات مغلوب مى‏‌شدند، خاندان محمد(ص) با او ثابت قدم مى‏‌ماندند و با قهرمانى خود کمبودهاى دفاعى لشکر او را جبران مى‏‌کردند.

مبارزه شروع شد. آن هنگام که عتبة بن ربیعه اموى و پسرش ولید و برادرش شیبه، در میدان ظاهر شدند و از پیامبر خواستند که همتایانى براى مبارزه با آنان وارد میدان کند، به راستى در مقابل پیامبر صدها تن از صحابه ایستاده بودند که جانشان را براى پیامبر دریغ نمى‏‌کردند. و لیکن او مصلحت دید که فداکارى را از خاندان خود آغاز کند. به راستى بار میدان جنگ سنگین است و شایسته‌‏تر است که بار سنگین را نخست‏ بر دوش خاندان خود حمل کند. بدان جهت على، حمزه و عبیدة بن حارث را براى این کار با عظمت‏ خواست. على، به ولید مجال نداد و حمزه به عتبه، و آن دو را از پاى در آوردند و آن گاه عبیده را در مقابل دشمنش شیبه کمک کردند و او را نیز کشتند. عبیده هاشمى نخستین شهید این میدان جنگ بود، زیرا ساق پایش قطع شده و خون زیادى از او رفته بود.

موقعى که حمله شروع شد، صدها تن از اصحاب درگیر جنگ شدند. آنان از آزمایش سربلند بیرون آمدند و خدا و رسول را راضى کردند. خاندان پیامبر مجاهدترین، مصمم‏‌ترین و جنگنده‌‏ترین کسان در برابر دشمن بودند.

در این صحنه‌ی جنگ بود که قهرمانیهاى على پدیدار شد. حنظله پسر ابو سفیان با او روبرو شد، هنگام درگیرى، على شمشیرش را بر او نواخت چشمانش را از حدقه بیرون افکند و او را نقش بر زمین ساخت. عاص بن سعید به جانب او حمله‏‌ور شد، او را نیز کشت و طعیمة بن عدى را دید، نیزه‏اى بر او حواله کرد در حالى که مى‏‌گفت: «پس از این دیگر با ما به خاطر خدا پرستیمان نخواهى جنگید!»، پیامبر مشتى خاک برداشت -در حالى که جنگ شدت یافته بود- و به طرف صورت مشرکان ریخت و فرمود: «روهاى شما دگرگون باد! بار خدایا دلهاى آنان را بترسان و قدمهایشان را نااستوار فرما!»

مشرکان به هزیمت رفتند، و در حال فرار به چیزى توجه نداشتند. مسلمانان پیوسته از آنان کشته و اسیر مى‏‌گرفتند. اسیران مشرکان هفتاد تن بودند و کشته‏‌هایشان هم هفتاد نفر. نام همه آنان شناخته نشده است و از آنان فقط حدود پنجاه نفر شناسایى شده‌‏اند.

تاریخ مى‌‏نویسد مشرکانى که به دست على(ع) کشته شدند و یا على(ع) در قتل آنها شرکت داشت‏ بیست(۲)، و یا بیست و دو تن بوده‌‏اند(۳).

در این جنگ بود که ارکان دولت اسلامى استوار گشت، و از مسلمانان نیرویى به وجود آمد که دشمنان از آن مى‌‏ترسیدند، در شبه جزیره روى آن حساب مخصوصى باز کردند، صدها تن از اصحاب پیامبر(ص) -خداى از آنان خشنود باد- شصت درصد از قدرت جنگ را بر عهده گرفته بودند. على به تنهایى چهل درصد از قدرت رزم را به خود اختصاص داده بود. و حق این است که بگوییم قدرت و توان على تنها عامل مهم -در رسانیدن این جنگ به نتیجه نهاییش- بود. در حالى که اگر ما در محاسبه خود قدرت هر فرد صحابى دیگر را به تنهایى حذف کنیم، روال این جنگ تغییرى نمى‌‏کرد.

 

پی‌نوشتها:

۱- سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۶۲۱-۶۲۷.

۲- سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۷۰۸-۷۱۳.

۳- کتاب المغازى از واقدى ج ۱ ص ۱۵۲ (چاپخانه اکسفورد).

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه