امیرالمومنین اسوهی وحدت (بخش پنجاه و چهارم)
خانوادهاى که خداوند فضیلتش را ستوده است
پیامبر (ص) دربارهی على و خانوادهی او هیچ سخنى جز به فرمان الهى و زبان وحى نگفته است، دلیل بر عظمت این خاندان و جایگاه برجستهی آنان در اسلام همین بس که خداوند هیجده آیهی پیاپى دربارهی ایشان فرو فرستاده است، و در این آیهها از فداکارى و خدادوستى این خانواده و مرتبهی ایشان در بهشت سخن گفته است.
واحدى در البسیط، امام رازى در تفسیر کبیر، زمخشرى در کشاف، نظام الدین نیشابورى در غرایب القرآن (۱۳) و شبلنجى در نور الابصار (۱۴) از ابن عباس روایت کردهاند که حسن و حسین مریض شدند، على و فاطمه نذر کردند اگر فرزندانشان شفا یابند سه روز به عنوان سپاسگزارى از خدا روزه بگیرند، پس حسن ، حسین و کنیزشان فضه در آن مورد از آنان پیروى کردند.
دو فرزند شفا یافتند و اعضاى خانواده سه روز پیاپى روزه گرفتند. نزد این خانواده در تمام آن سه روز جز مقدارى نان جو وجود نداشت. روز اول به هنگام افطار، مستمندى آمد و طعام خواست، على خوراک خود را به او داد، و همسر و دو فرزندش و فضه نیز همان کار را کردند. در روز دوم به هنگام افطار یتیمى آمد و غذایى طلبید، آنچه نزد ایشان بود به او دادند. در روز سوم اسیرى آمد، و غذایى خواست و آن خانواده همان کار روز اول و دوم را انجام دادند، پس، خداوند سورهی «هل اتى» را دربارهی آنان نازل کرد که در آن آیات شریفهی زیر آمده است:
«نیکان از جامى بیاشامند که در آمیخته با کافور بهشتى باشد. چشمهاى که بندگان خدا از آن مىنوشند به نوعى خاص جریان دارد. وفاى به نذر مىکنند و مىترسند از روزى که آسیبش فراگیر است. و براى دوستى خدا طعام خود را بر مستمند، یتیم و اسیر مىخورانند. فقط براى خدا شما را اطعام مىکنیم، پاداش و سپاسى از شما نمىخواهیم. به راستى ما از پروردگارمان دربارهی روزى مىترسیم که چهرهها در هم کشیده شود و در کمال سختى باشد. پس خداوند آنان را از آسیب آن روز نگه دارد و تازه و شادمان آنها را حاضر کند. و به دلیل آن که صبر کردند پاداش آنان را بهشت و حریر قرار دهد...»(۱۵)
از چیزهایى که قابل ذکر است این است که در هیچ روایتى نیامده که اعضاى این خانواده بگویند، براى چه کسى خوراکشان را به اینان دادند: «تنها براى خدا شما را اطعام مىکنیم و پاداش و سپاسى از شما نمىخواهیم». به راستى که ایشان در دلهاى پاک خود آن را پنهان داشتند و به زبانشان نگفتند پس، خداوند آنچه را که آنان پنهان داشته بودند در کتاب خود، آشکار فرمود. این تنها گواهى قرآنى است، دربارهی هیچ یک از مسلمانان چنین وحیى نازل نشده است. این کار انجام نشد مگر براى این که فداکارى این خانواده در تاریخ بىنظیر بود. ما نمىدانستیم که تمام این خانواده چنین ایثارى را بر جان خود روا داشتند و غذاى ضرورى خود را سه روز پیاپى براى رضاى خدا به نیازمندان دادند. و چرا نه؟ چه آن که على برادر پیامبر (ص) و همسرش پارهی تن پیامبر و دو فرزندش -به شهادت آیهی مباهله- فرزندان پیامبرند.
اعضاى این خانوادهی بزرگوار همان کسانى هستند که پیامبر خدا -روزى که خداوند در آیهی کریمه او را مامور ساخت که با نصاراى نجران مباهله کند- آنان را با خود همراه برد و این به همراهبردن ایشان دلیل بر این است که آنان پس از پیامبر، بلندمرتبهتر از همهی مسلمانانند، و بردن على -به طور خصوصى- بیانگر این مطلب است که علاقهی میان پیامبر و على از چهارچوب برادرى تجاوز کرده، به درجهی اتحاد و یگانگى رسیده است. در بخشهای آینده خواهیم دید که على نسبت به پیامبر به منزلهی جان اوست.
پىنوشتها:
۱- ج ۲ ص ۹۷.
۲- ج ۱ ص ۵۰۵.
۳- ج ۳ ص ۱۴ و ترمذى در صحیح خود جلد ۵ روایت کرده است.
۴- تاریخ بغداد ج ۱۲ ص ۲۶۸ و استیعاب، ابن عبد البر ج ۲ ص ۴۶۰ (فیروزآبادى در کتاب خود فضائل الخمسه ج ۱ ص ۱۱۴ آن را نقل کرده است.)
۵- طبقات ابن سعد ج ۸ ص ۱۱۴.
۶-کنز العمال ج ۶-ص ۱۵۵.
۷- مستدرک صحیحین از حاکم ج ۳ ص ۱۵۹.
۸- بخارى آن را در صحیح خود با سندش از عایشه در کتاب آغاز خلقت در باب علامتهاى نبوت، روایت کرده است.
۹- همان کتاب در باب مناقب خویشاوندى پیامبر و منقبت فاطمه.
۱۰- حاکم در مستدرک ج ۳ ص ۱۵۴ روایت کرده است.
۱۱- مستدرک ص ۱۶۰.
۱۲- ترمذى آن را در صحیح خود ج ۲ ص ۳۰۶ روایت کرده است.
۱۳- حاشیه بر تفسیر طبرى ج ۲۹ ص ۱۱۲-۱۱۳.
۱۴- ص ۱۰۲.
۱۵- سورهی دهر (۷۶) آیههاى ۵-۱۳.