امیرالمومنین اسوهی وحدت (بخش بیستم)
شهرت (مستفیضبودن) حدیثى که گذشت
مشهور شده و حتى به حد تواتر رسیده است که على (ع) نخستین، مسلمان بوده است. ابن هشام نقل کرده است که على بن ابىطالب نخستین مرد از میان مردان بود که به پیامبر خدا (ص) ایمان آورد، و با او نماز خواند، و آنچه را از جانب خدا آورده بود، تصدیق کرد، در حالى که آن روز پسرى ده ساله بود(۲).
پیامبر خدا (ص) هنگام نماز از شهر مکه بیرون مىرفت و على نیز پنهان با او همراه مىشد، در آنجا آن دو نماز مىخواندند و شبهنگام باز مىگشتند. حاکم از انس بن مالک روایت کرده است که او گفت: «پیامبر (ص) روز دوشنبه به پیامبرى مبعوث شد و على (ع) روز سهشنبه اسلام آورد»(۳). و حافظ محمد بن ماجه در سنن خود(۴) و حاکم در مستدرکش(۵) روایت کردهاند که على گفت: «من بندهی خدا و برادر رسول اویم و منم صدیق اکبر، این سخن را پس از من کسى نخواهد گفت مگر شخص دروغگو. من هفت سال پیش از مردم نماز گزاردم».
و نیز حاکم از سلمان فارسى روایت کرده است که پیامبر خدا فرمود: «نخستین فرد واردشونده بر حوض [کوثر] و نخستین فرد مسلمان از شما: على بن ابیطالب است»(۶).
و امام احمد بن حنبل به سند خود از معقل بن یسار، روایت کرده است که رسول خدا به دخترش فاطمه فرمود: «آیا نمىپسندى که تو را تزویج کنم با کسى از میان امتم که پیش از همه اسلام آورده است، داناترین و بردبارترین آنهاست؟»(۷)
اندکى از افراد هستند که قبول ندارند، على (ع) نخستین فرد از مردان بوده است که به پیامبر خدا (ص) ایمان آورده است و با او نماز گزارده است، ولى در اینجا کسانى هستند که با مقایسهی اسلام على (ع) با اسلام سایر صحابه که پس از او ایمان آوردهاند، در ارزش اسلام آن حضرت بحث دارند، اینان مىگویند: على (ع) به هنگام اسلامآوردن در دهمین سال از عمرش بوده است، و از یک کودک در چنین سن و سالى انتظار نمىرود که مانند مردان بیندیشد، و در امور مربوط به خود، از خویشتن دوراندیشى و باریکبینى نشان دهد. درستتر آن است که على (ع) در آن سن اسلام را به انگیزهی پیروى از پیامبر (ص) بپذیرد، چرا که در حقیقت وى پسرخواندهی پیامبر (ص) و عضوى از اعضاى خانوادهی او بود.
این حرف در صورتى درست است که ما على (ع) را کودکى معمولى بدانیم. ولى على (ع) نه در دوران کودکى و نه در زمان مردیاش فردى معمولى نبود. تمامى شواهد اشاره بر این دارد که او از جمله نوابغى است که به سرعت راه کمال مىپیمایند، و در درک حقایق بر مردان معمولى برترى دارند، هر چند که در دوران بلوغ و یا پیش از آن بوده باشند.
اگر على (ع) کسى بود که با انگیزهی پیروى پیامبر (ص) به پذیرش عقیدهاى، گرایش پیدا مىکرد، براى مشورت با پدرش از پیامبر (ص) مهلت نمىخواست، چه پیامبر (ص) مربى و معلم او بود، و على (ع) براى فراگیرى آموزشهاى اخلاقى پیامبر (ص) تردیدى نداشت، زیرا پیامبر (ص) هر روز از اخلاق خود پرچمى بر مىافراشت [الگویى برجسته ارائه مىداد] و به او دستور پیروى مىداد. على (ع) چنان که خود او گفته است، همانند دنبالهروى بچهشتر از مادرش، از پیامبر (ص) پیروى مىکرد. على (ع) براى پیروى از هیچیک از آن تعلیمات اخلاقى مهلت نخواست، اما هنگامى که دینى جدید بر او عرضه شد، مهلت خواست تا با پدرش مشورت کند. او سراسر آن شب را در اندیشه به سر برد، و هنگامى که پس از اندیشیدن، حق برایش روشن شد، تصمیم گرفت با پدرش مشورت نکند و به اجابت دعوت پیامبر (ص) بشتابد. على (ع) خدمت پیامبر (ص) آمد و اسلام خود را اعلان کرد و با سخنان حکیمانهاى سخن گفت که هرگز نهتنها کودکان معمولى، بلکه مردان بزرگ نیز چنان سخن نگفتهاند.