امیرالمومنین اسوهی وحدت (بخش بیست و سوم)
برخى خویشاوندان بر برخى دیگر مقدمند
چه بهتر که آن بازوى مورد نظر یکى از خویشاوندان صاحب رسالت باشد. چرا که از خویشاوندان انتظار مىرود که مهربانترین افراد نسبت به او باشند.
قرآن براى ما بازگو مىکند موقعى که بر موسى رسالت نازل شد و پروردگارش به او گفت: «سوى فرعون برو که او طغیان کرده است.»، موسى فهمید که با رفتنش به سوى فرعون و دعوتکردن او به ایمان با خطرهاى مهمى که براى او بىسابقه است، روبرو خواهد شد. در حالى که براى رویارویى با خطرها و جلب حمایت به سوى خود، امید در جذب عدهی زیادى از افراد با اخلاص قوم خویش نداشت. از پروردگار خود خواست تا پشت او را به وسیلهی وزیرى از خاندانش محکم گرداند:
«گفت: پروردگارا! سینهام را گشاده گردان، و کار مرا آسان کن و گره از زبانم بگشاى تا سخنم را بفهمند، و برایم وزیرى از خاندانم قرار ده -برادرم هارون را- پشتم را به وسیلهی او استوار فرما»(۱).
باید آخرین رسالت پیروز گردد
محمد خاتم انبیا است و رسالتش پایان رسالتهاى آسمانى است. این بدان معنى است که باید پیروز گردد و تا ابد بماند. از آنجا که خداوند مطابق معمول همهی کارها را با وسایل طبیعىشان انجام مىدهد، پیامبرش را مامور نکرد تا براى دعوت به اسلام یکباره با همهی مردم روبرو شود، زیرا که این کار ممکن بود به شکست رسالت منجر گردد، تا به پیروزى آن؛ بلکه خداوند اراده فرموده است تا دعوت به تدریج انجام گیرد. در نتیجه، پس از گذشت سه سال از آغاز نبوت به پیامبرش فرمان داد تا دعوت خویش را از نزدیکترین وابستگان خویش آغاز کند:
«نزدیکترین خویشانت را بیم ده، و براى کسانى که از مؤمنان پیرو تو شدند، فروتن باش، و اگر از تو نافرمانى کردند، پس بگو من از عملى که انجام مىدهید بیزارم»(۲)
پس، نزدیکترین خویشاوندانش -به هر حال- اگر چه دعوت او را اجابت نکنند، کم آزارتر از دیگران خواهند بود. چه بسا که در میان آنان فردى نیرومند با اخلاصى فراوان، آماده براى فداکارى پیدا شود، وزیر او گردد و به همراه او با سختیها روبرو شود و سپرى باشد که او را از خطرهاى بسیار نگه دارد و در سازمان دادن یک امت و دولت یاور او شود.