امیرالمومنین اسوهی وحدت (بخش بیست و هشتم)
نتیجهی مشورت در خانهی پیامبر(ص)
به راستى که تاریخ همانند انجمن مشورتى که پیامبر(ص) با دعوت از فرزندان عبدالمطلب براى بستن پیمان در خانهی خود بر پا کرد به یاد ندارد، و از نظر نتیجه مهمتر و ارزشمندتر از آن را به خود ندیده است، پیمانى میان پیامبر اعظم -حامل رسالت آسمانى- و میان وزیرش، على بن ابى طالب(ع) که آن روز سیزده سال بیش نداشت.
اساس آن پیمان دو چیز بود :
۱. تعهدى که على(ع) به قیمت جانش براى پیامبر(ص) بست، تا در انجام وظیفهی خطیرش وزیر او باشد.
۲. وعدهی نبوى که پیامبر(ص) آشکارا در برابر حاضران در انجمن به زبان آورد، و در حالى که دست شریفش روى گردن على بود فرمود: «این برادر من، و وصى من و جانشینم در میان شماست پس گوش به فرمان و مطیع او باشید».
از جمله مطالب در خور توجه آن است که پیامبر(ص) براى ایفاى وعدهاش منتظر نشد تا نخست على به تعهد خود عمل کند، بلکه وعدهی خود را به صورت پاداشى فورى براى وزیرش به اجرا در آورد، او در انجمن مشورتى خود اعلان و تکرار کرد، که على را به عنوان برادر، وصى و جانشین خود برگزیده است. و آن بدین سبب بود که مىدانست کلمهاى را که على بر زبان مىآورد به تمام معنى پذیرفته است و گفتار و کردارش در حقیقت یکى است و جدایىناپذیر و دور از هر نوع تناقض است. على(ع) در حالى سخن مىگوید که به حقیقت از بزرگى و عظمت کارى که انجام آن را در برابر پیامبر(ص) بر عهده گرفته است تا وزیر او در آن کار خطیر باشد آگاه است.
البته مىدانسته است که آن کارى مهم و غیر معمولى است و عظمت آن به حدى است که گویى نوعى از محال است. چه به تغییر عقاید جامعه، اخلاق، روش زندگیاش و وادار ساختن آن بر اعتقاد به اصول و مبانى آسمانى که با طبیعت آن جامعه سازگار نیست، برخورد مىکند. و بدان جهت بود که على(ع) مىدانست آن هدف مهم در آینده با تمام نیروهاى اجتماع معارض خواهد بود براى اینکه به پیروزى قطعى برسد باید بر همهی آن نیروها غلبه کند و دولتى بر اساس اصول جدیدى که با وحى نازل شده است بنیان نهد تا آن دولت از این اصول و از آزادى معتقدان به آن اصول حمایت کند.
این هدف خطیر که تمامى امت قادر بر انجام کامل آن نخواهد بود، آنگاه انجام پذیر خواهد شد که نیروى تصمیم پیامبر(ص) و نیز تعهد یارى على(ع) به پیامبر و معاضدت آن حضرت و مقابلهی او با تمامى خطرهایى که سر راه آن هدف رو در روى پیامبر قرار گیرد، با هم جمع شوند.
هنگامى که انجمن از عقد این پیمان آگاه شد البته انتظار این بود که على(ع) به انجام تعهد خود اقدام کند، چنان که انتظار مىرفت پیامبر نیز در آینده به همهی مسلمانان آنچه را که به خویشاوندانش دربارهی على(ع) در روز انجمن اعلان کرده است، ابلاغ فرماید.
ما در صفحههاى آینده خواهیم دید که چگونه على تعهدى را که با پیامبر بسته بود اجرا کرد و چگونه پیامبر پس از آغاز رشد دولت آنچه را که براى سى مرد از فرزندان عبدالمطلب ابراز کرده بود به مسلمانان، اعلان فرمود. البته على(ع) از آن زمانى که تعهد خود را به زبان آورد، جان خود را در اختیار پیامبر قرار داد. اما تا سالها بعد از آن جلسهی مشورتى پیامبر(ص) به کمک بالفعل على نیازى پیدا نکرد زیرا پدر على در تمام آن مدت زنده و نیرومند، عهدهدار حفظ حیات پیامبر بود و به مؤمنان اجازهی جنگ با ظالمان و ستمگران داده نشده بود و خطر مبهمى پیامبر را تهدید نمىکرد.
اما لحظهی خطر ده سال پس از تاریخ انجمن منزل، نزدیک شد، ابوطالب به جوار رحمت پروردگارش انتقال یافته بود. سران مشرکان مکه در دارالندوه شور کردند و تصمیم گرفتند که شبانه به زندگى پیامبر(ص) خاتمه دهند. پیامبر وزیرش را براى آغاز اجراى تعهدش طلبید، آن شب، شب فداکارى بود و على قربانى و امانتدار پیامبر(ص) بود.
پىنوشتها:
۱. سوره طه،آیه ۲۵-۳۱.
۲. سوره شعرا،آیه ۲۱۴-۲۱۶.
۳. این حدیث را ابن اسحق، ابن ابى حاتم، ابن مردویه، ابو نعیم و بیهقى در «الدلایل»، نقل کردهاند. (متقى هندى در کنز العمال ج ۱۵- ص ۱۰۰ نقل کرده است و شمارهی حدیث در چاپ جدید ۲۸۶ است و حادثهی مذکور را عدهاى از مورخان روایت کردهاند.) طبرى در کتاب خود «تاریخ الامم و الملوک و الرسل» ج ۲ ص ۲۱۶، ابن اثیر در کتاب «الکامل» ج ۲ ص ۲۱ و ابو الفدا در جزء اول از تاریخ خود آورده ص ۲۱۶ آن جا که از نخستین کسى که اسلام آورده است یاد مىکند، (سید شرف الدین در کتاب المراجعات خود ص ۱۱۰ و شیخ امینى در کتاب الغدیر ج ۲ ص ۲۷۹-۲۸۰ آن را نقل کردهاند.)
۴. ج ۱ ص ۱۱۱ و ابن جریر آن را روایت کرده و صحه گذاشته است. الطحاوى و ضیاء مقدسى (کنز العمال ج ۱۵ ص ۱۱۳ و شماره حدیث در الکنز ۳۲۳ است . ) آن را روایت کردهاند.
۵. ج ۳ ص ۷۹-۸۰ .
۶. حاکم در المستدرک ج ۳ ص ۱۶۱ گفته است که فاطمه در چهل و یکمین سال تولد پدرش به دنیا آمد.
۷. صحیح مسلم ج ۳ ص ۷۹-۸۰ .
۸. طبقات ابن سعد ج ۸ ص ۵۹ .
۹. طبقات ج ۴ ص ۳۲۷.
۱۰. السیرة الحلبیة ج ۱ ص ۳۲۱.
۱۱. سوره اعراف آیه ۱۴۲.