امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش سی و ششم) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش سی و ششم) امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش سی و ششم)

شنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۸۴، ۰۴:۵۹ ق.ظ

کمیت و کیفیت مسلمانان

البته شمار مسلمانان در آغاز هجرت پیامبر(ص) در مقایسه با نیروهاى عرب مخالف که در مقابل ایشان مقاومت مى‏کردند و براى ایجاد فاصله بین پیامبر(ص) و هدفهایش همکارى مى‏کردند، اقلیتى ناچیز بودند. پیروزى اسلام و برپایى دولت اسلامى امکان نداشت مگر به یکى از دو طریق:

۱- نیروى الهى دخالت داشته باشد تا به وسیله‌ی معجزه‏اى نیروهاى شر را نابود کند، و خداوند بر هر کارى تواناست و هیچ کس نمى‏تواند او را ناتوان کند، هرگاه اراده‌ی او بر امرى تعلق گیرد، تنها مى‏گوید بشو! پس انجام مى‏گیرد. و لیکن بدیهى است که در اینجا چنین معجزه‏اى روى نداده است. چرا که خداى بزرگ اراده فرموده است تا همه‌ی کارها را به وسیله‌ی عوامل طبیعى اجرا کند و اراده کرده است تا نیروهاى خیر را مورد آزمایش قرار دهد و آنها را خالص گرداند، و این آزمون هرگز ممکن نیست مگر هنگامى که آن نیروها به انجام ماموریت‏ خود بپردازند، و با تمام نیرو و توانى که به آنها داده شده است در راه خدا به جهاد برخیزند.

۲- کیفیت آن اقلیت ناچیز -به طور جدى- باید عالى مى‏بود، تا بر آنچه که دشمنانش از برترى در کمیت ‏برخوردار بودند، پیروز مى‏شد. و این همان چیزى بود که اتفاق افتاد.

در این جا پس از پیامبر بزرگوار(ص)، على بن ابى طالب(ع) به چشم مى‏خورد، تنها فرد برجسته‏اى که انسانیت همانند او را در تاریخ مبارزه‏ها سراغ ندارد.

یادآور مى‏شویم که سه سال پس از آغاز رسالت پیامبر خدا(ص) نزدیکترین خویشاوندان خود (از فرزندان عبدالمطلب) را در مکه جمع کرد و از آنان پرسید که کدام یک از ایشان در هدف مهمى که دارد او را یارى مى‏کنند تا برادر، وصى و جانشین او در میان ایشان گردد. پس على(ع) عرض کرد: «یا رسول الله! من وزیر تو مى‏شوم.» البته پسر ابوطالب آن روز در سنى کمتر از حد بلوغ بود، و پس از آن ده سال در مکه به سر برد، و در آن جا به سن کمال رسید، و ویژگى آن کمال و مردانگی‌اش در شب هجرت -آن‌گاه که در بستر پیامبر(ص) خوابید، و والاترین نمونه را در تاریخ جانبازى اسلامى پدید آورد- نمودار شد.

هنگامى که کار به دشوارى گرایید و پیامبر(ص) و همه‌ی مسلمانان به دفاع از دین خدا و آزادیهاى مقدس خویش برخاستند، و بر آن شدند تا دولتى بنیان نهند که حامل مشعل هدایت انسانها باشد، این مردانگى در حد کمال، آغازگر قهرمانیها شد.

تصور نمى‏کنم کسى جز پیامبر بزرگ(ص) این انتظار را داشت که آن کلمه‌ی وزارتى را که على روز اجتماع خویشاوندان بر زبان آورد به معنى واقعی‌اش آن قدر پر محتوا و در آن حد لبریز از قهرمانیها باشد. البته پیامبر تنها انسانى بود که همه‌ی موفقیتهاى آینده‌ی على را انتظار داشت.

به راستى که پیامبر بزرگ، مهندس مبتکر طرح و نقشه‌ی تاسیس آن دولت ‏بوده و وزیرش -پسر ابوطالب- مجرى این طرح که پیامبر(ص) اولین بار آن را ترسیم کرد، مى‏باشد. و هم‌چنین او در تمام میدانهاى جنگ پرچمدار پیامبر بود، و با آن حضرت حضور داشت(2). پیامبر خدا او را بر هر جنگى که حاضر بود، فرماندهى مى‏داد و کسى را امیر بر او قرار نمى‏داد و پرچم پیامبر را هیچ روزى حمل نکرد، مگر این که با پیروزى بازگشت و فرماندهی‌اش بى‏نظیر بود. او فرماندهى نبود که سربازانش از او دفاع کنند بلکه فرماندهى بود که پیش از سربازانش وارد صحنه مى‏شد و چه بسیار مواردى که سربازان به سبب دلاوریهاى او پشت‌گرم مى‏شدند. چه بسا اتفاق افتاد که مدتى طولانى بیشترین شرکت‌کنندگان در جنگ فرار کردند و او تنها پیشاپیش پیامبر(ص) ایستاد و با قهرمانى خود از پیامبر دفاع کرد، و جاى نیروهاى فرارى را پر ساخت.

او با پیامبر(ص) در هیجده میدان جنگ حاضر بود و تمام جنگهایى را که در غیاب پیامبر و به دستور او رفته بود، رهبرى کرد. من به خود این اجازه را نمى‏دهم تا از چهارچوب این کتاب با سخن گفتن از همه‌ی ارزشهاى دفاعى او، تجاوز کنم، بلکه به ذکر مجملى از شرکت و سهم او در چهار جنگ: بدر، احد، خندق و خیبر بسنده مى‏کنم. اینها همان جنگهایى هستند که به حق جنگهاى سرنوشت‏ساز در زمان پیامبر محسوب مى‏شوند. و آینده‌ی اسلام به نتایج آنها بستگى داشته است.

 

پى‏‌نوشتها:

۱- حکومت در اسلام از آن خدا و کسانى است که خداوند به او اجازه‌ی حکومت ‏به مردم را داده باشد (م).

۲- در طبقات ابن سعد آمده است که قتاده روایت کرده است، على بن ابى‌طالب صاحب پرچم پیامبر(ص) در روز بدر و در هر پیکار و نبرد بود (ج ۳-ص ۲۵). مالک بن دینار از سعید بن جبیر پرسید: چه کسى صاحب پرچم رسول الله بود؟ سعید به او گفت: تو آزادى حرفت را بزن! (سعید در زمان حجاج بود و از او مى‏ترسید) پس معبد جهنى به وى گفت: من جواب تو را مى‏دهم، پرچم پیامبر را در بین راه، ابن مسیره عبسى، حمل مى‏کرد و موقع پیکار على بن ابى‌طالب(ع) آن را مى‏گرفت، او حامل پرچم پیامبر(ص) در همه‌ی میدانهاى جنگ بود.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه