امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش پنجاه و ششم) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

بحث و گفتگوى میان امام رضا (ع) و مامون

 

چه زیباست گفتگویى که بین امام على الرضا (ع) و مامون اتفاق افتاد... مامون به امام رضا (ع) گفت: «چه دلیلى بر امامت جدت وجود دارد؟» امام جواب داد: دلیل بر امامتش قول خداى تعالى: «و انفسنا و انفسکم‏» است .

مقصود حضرت رضا (ع) این است که همراه بردن على (ع) در داستان مباهله، قرار دادن او به منزله‌ی خود پیامبر (ص) است و به منزله‌ی خود پیامبر (ص) بودن آن است که وى پیشواى مسلمانان است. آن‌گاه مامون گفت: اگر قول خداى تعالى: «و نساءنا و نساءکم» نبود [حرف شما راست بود] امام (ع) در جواب فرمود: آرى اگر [پس از آن] این سخن خدا «و ابناءنا و ابناءکم» نمى‏بود .

منظور مامون این است که امکان دارد میان مسلمانان کسى در فضیلت هم‌سان با على باشد و ممکن است همان شخص در نزد پیامبر به منزله‌ی نفس پیامبر (ص) بوده باشد. و لیکن پیامبر نخواسته است همه‌ی اشخاصى را که همانند خود مى‏بیند، به همراه آورد، بلکه یکى از آنان را احضار کرده است و او على است. و دلیلى بر این مطلب کلمه‌ی «نساءنا» است که شایسته است تمام زنان منتسب به پیامبر (ص) از جهت نسبت و همسرى را مشمول آن بدانیم، و لیکن پیامبر (ص) یکى از آنان را که از جهت نسبت انتساب به او دارد احضار کرد، و او فاطمه (ع) بود به عنوان نمونه‏اى از زنانى که انتساب به آن حضرت دارند .

حضرت رضا (ع) به او جواب داد که اگر زنان دیگر برابر با فاطمه بودند آنان را نیز با فاطمه (ع) همراه مى‏برد چنان که پیامبر (ص)، حسن و حسین (ع) را با هم احضار فرمود چون آن دو برابرند. یکى از آن‌ها را تنها به عنوان نمونه‌ی فرزندان احضار نکرد، و به همین دلیل همراه بردن على (ع) دلیل بر این است که على (ع) تنها مردى است که پیامبر او را همانند خود به حساب مى‏آورد .

روایت‏ شده است که عمرو بن عاص از پیامبر (ص) راجع به محبوب‏ترین مردان از میان همه‌ی مردم در نظر خود پرسید. جواب داد: ابوبکر. دوباره پرسید: بعد از ابوبکر چه کسى؟ فرمود: عمر. پس ابن عاص گفت: جایگاه على کجا؟ پیامبر (ص) نگاهى به حاضران کرده فرمود: «این مرد از کسى مى‏پرسد که خود من است‏» (۶).

صفحات گذشته روشن ساخت که پیامبر بزرگ برادرى خود را با على به امت اعلان فرمود و اعلان این مطلب پس از هجرت انجام وعده‏اى نبود که پیامبر پیش از هجرت وعده داده بود، بلکه پیامبر پیش از آن به وعده‌ی خود با على عمل کرده بود، آن‌گاه که در یوم‌الدار با او عقد اخوت بست، در حالى که به او وعده نداد که این برادرى را در آینده به مسلمانان اعلان خواهد کرد.

البته پیامبر (ص) آن کار را علنى و رو در رو انجام داد، زیرا او مى‏دید على استحقاق این بزرگداشت‏ بى‏نظیر را دارد، و از طرفى، این اعلان امت را در آینده براى رهبرى و زمامدارى على آماده مى‏سازد و رهنمود بر شاخص هدایتى است که پس از پیامبر (ص) امت‏ بدان نیاز خواهد داشت .

چون پسندیده بود که پیامبر (ص) براى امت روشن سازد که او به على مقام اخوت خود را اعطا کرده است و نیز ضرورت داشت تا براى امت ‏بیان کند که به على دو مقام وصایت و خلافت را که در یوم‌الدار نیز در حضور اعضاى فامیل اعلان داشته بود، مرحمت کرده است. به راستى که بزرگ‌ترین چیزى که امت پس از ایمان به رسالت نیازمند آن است این است که جاى امنى براى خود پیدا کند تا بعد از پیامبر به آن پناه ببرد. رهبرى شایسته‌ی همان است که ضامن استمرار رسالت و صفاى آن باشد ، و امت را در طول قرون آینده از گمراهى در امان نگه دارد .

و پیامبر (ص) براى اعلان آن به امت در سال دهم پس از هجرت روزى را در حجة الوداع انتخاب کرد. پس در حضور هزاران فرد حج گزار ولایت على را اعلان فرمود. ولایت‏ بر امور مسلمانان بعد از پیامبر طبق پیمانى از طرف پیامبر (ص) به معنى جانشینى و متضمن وصایت است . پیامبر (ص) با هر که پیمان ببندد تا امور مسلمانان را عهده‏دار شود، همو جانشین اوست .

 

پى‌‏نوشت‌ها:

۱- سوره آل عمران (۳) آیه ۶۲.  

۲- این مطالب را در تفسیر نیشابورى که در حاشیه تفسیر طبرى ج ۳ ص ۱۹۲-۱۹۳ چاپ شده است مى‏خوانیم.

۳- ج ۳ ص ۱۹۲-۱۹۳ و همچنین در تفسیر جلالین (۲) ج ۱۵ ص ۱۷۶.

۴- ج ۱۵ ص ۱۷۶. 

۵- سنن ابن ماجه،حدیث ۱۴۳. 

۶-این روایت را ابن نجار (کنز العمال،ج ۱۵ ص ۱۲۵،شماره حدیث ۳۶۱) نقل کرده است.

  • ناصر دوستعلی

امیرالمومنین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه