امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش پنجاه و یکم) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش پنجاه و یکم) امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش پنجاه و یکم)

يكشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۸۴، ۱۰:۵۴ ب.ظ

فصل دوازدهم

پیامبر، برادریش را با على به مسلمانان اعلان مى‏‌فرماید

دولت اسلامى از آغاز هجرت شروع به نمو کرد و رشد این دولت در تاریخ بشرى تنها نمونه‌‏اى است که وجود داشته است. ما پیش از اسلام هیچ دولتى را سراغ نداریم که بر اساس برادرى، نشات گرفته از ایمان به وحدانیت آفریدگار و عدالت او، ایمان به روز جزا، برابرى همه‌ی مردم در پیشگاه خدا و برترى‌نداشتن هیچ کس بر دیگرى جز به تقوا و بطلان هر نوع امتیاز خانوادگى، قومى و یا قبیله‏‌اى -که سنت عدالت الهى آن را پذیرا نیست- بر پا شده باشد. و نیز پیش از اسلام هیچ دولتى را سراغ نداریم که پیدایش آن نتیجه‌ی توجه مجموعه‌ی مشترکى از مردم با ایمان به این مبانى و اصول برجسته باشد.

مضافا بر این که این برادرى فراگیر، اگر نمونه‌ی عینى نداشت، به صورت یک اندیشه‌ی مجرد باقى مى‏‌ماند. ولى پیامبر خواست که به عموم مسلمانان نمونه‏‌اى محسوس در شکل برادری‌هاى خصوصى بدهد که قوام هر کدام از آن‌ها بر دو تن از پیروانش استوار باشد. دو برادرخوانده، برادرى خود را براى خدا در آن نوع اخوت به صورت عملى آغاز مى‏‌کنند. پس، هر یک از آن دو نفر بدان گونه با دیگرى رفتار مى‏‌کند که با برادر پدر و مادری‌اش. این برادری‌هاى ویژه را پیامبر پس از هجرت ایجاد و اعلان فرمود.

از میان آن برادری‌ها، برادریى بود که تاریخ به وجود آمدنش به ده سال قبل از هجرت برمى‏‌گردد، پیامبر (ص) تصمیم گرفت که آن را پس از این که در مکه به هاشمیون اعلان کرده بود به مسلمانان نیز اعلان عمومى کند. آن همان اخوتى بود که‏ پیامبر (ص) در روز انجمن منزل بین خود و على ایجاد کرد.

در سیره‌ی حلبى آمده است: «پیامبر پس از هجرت، بین ابوبکر و عمر، بین ابى‌بکر و خارجة بن زید، بین عمر و عتبان بن مالک، بین ابى رویم خثعمى و بلال، بین اسید بن حضیر و زید بن حارثه، بین ابوعبیده و سعد بن معاذ و بین عبدالرحمان بن عوف با سعد بن ربیع... عقد اخوت بست، سپس دست على بن ابى طالب را گرفت [و گفت]: این برادر من است! پس على و رسول الله دو برادر بودند...»(۱)

و ابن هشام در السیرة النبویة، مطلب ذیل را نقل مى‏‌کند: «رسول خدا (ص) بین اصحاب خود از مهاجران و انصار عقد اخوت بست و گفت: براى خدا، دو نفر دو نفر برادرخوانده شوید! سپس، دست على بن ابى طالب را گرفت و گفت: این برادر من است! پس، رسول خدا سید رسولان و پیشواى پرهیزگاران و فرستاده‌ی پروردگار جهانیان -که کسى از بندگان خدا به عظمت او و همانند او نیست– با على بن ابى طالب برادر است.»

«حمزة بن عبدالمطلب شیر خدا و شیر رسول خدا و عموى رسول الله با زید بن حارثه خادم رسول خدا برادرند. ابوبکر صدیق فرزند ابى قحافه و خارجة بن زهیر برادر بلحارث از قبیله‌ی خزرج برادرند، عمر بن خطاب و عتبان بن مالک برادر بنى سالم بن عوف بن عمر بن عوف از قبیله‌ی خزرج برادر مى‏‌باشند...»(۲)

البته برادرى از این نوع ممکن است دو نتیجه در پى داشته باشد:

(۱) جایگزین‌کردن ملاک نزدیکى به خدا به جاى هم‌خونى. جایى که هیچ قرابت هم‌خونى وجود ندارد مثل این که دو نفر از دو قبیله یا از دو شهر و دو قبیله باشند که قرب به مبدا و ایمان آنان به دین اسلام به منزله‌ی هم‌خونى باشد. در این نوع قرابت انگیزه‌‏اى نهفته است که دو برادر در راه خدا را براى هم‌کارى در راه خدمت‏ به این مبدا آماده مى‌سازد. چنان که پیدایش این نوع از قرابت روحى و تربیتى هر یک از دو برادر را نسبت ‏به دیگرى -اگر چه میان یکى از آن دو با خویشاوند دیگرش چیزى که منجر به سوءتفاهم و یا عداوتى شود- برکنار دارد.

گذشته از این، برادرى میان دو شخص از دو قبیله، باعث دوستى هر یک از ایشان با افراد قبیله‌ی دیگر مى‏‌گردد. به راستى هر یک از آن دو نفر، دیگرى را با انگیزه‌ی اخوت اسلامى جدید دوست مى‏‌دارد. هر کدام از آنان خویشان نسبى دارند که او را دوست مى‏‌دارند و او نیز آنان را دوست مى‏‌دارد، آنان نسبت‏ به او فداکارى مى‏‌کنند و او نیز براى ایشان فداکارى مى‏‌کند. میان این خویشاوندان و کسى که با خویشاوندشان رابطه‌ی روحى دارد به زودى پیوندى محکم ایجاد مى‏‌شود. به این ترتیب، برادرى روحى در ردیف خویشاوندى نسبى قرار مى‏‌گیرد. هم‌چنان‌که خویشاوندى خونى کمک براى قرابت روحى مى‏‌گردد.

(۲) به راستى در این نوع برادرى خصوصیتى است که حکایت از تشابه روحى بین دو شخص دارد، به ویژه آن که این برادرى از جانب رسول خدا (ص) یعنى آشناترین فرد به اصحاب خود، تعیین شده باشد، چه آن که هیچ دو نفرى از اصحاب پیامبر (ص) به شباهت‌هاى روحى خود -به اندازه‌ی پیامبر (ص)- شناخت ندارد. بدان وسیله است که برادرى عاملى براى کمک به آن دو به نفع اسلام و مسلمانان -به اندازه‌ی اخلاص آنان به اصول اسلامى- مى‏‌باشد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه