امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش چهارم) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش چهارم) امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش چهارم)

شنبه, ۴ تیر ۱۳۸۴، ۰۳:۳۴ ق.ظ

تمام بنى هاشم از خاندان پیامبر (ص) نیستند

چیزى که لازم است ‏به طور واضح فهمیده شود این است که کلمه‌ی ‏«آل محمد (ص)» شامل همه‌ی منسوبان به پیامبر نمى‏‌شود، چه، آن کلمه بیشتر هاشمیان و نیز فرومایگان از نسل حضرت محمد را در بر نمى‏‌گیرد. اگر چنان بود، نوعى تمایز قبیله‏‌اى شمرده مى‏‌شد، زیرا که بسیارى از افراد منتسب به پیامبر، در خط او گام برنداشتند، و آن گونه که خواست پیامبر بود به اسلام خدمت نکردند. اگر همگى از این امتیاز برخوردار بودند و لازم بود به هنگام درود بر پیامبر آنان نیز بزرگ داشته شوند، خود نوعى دعوت به طبقاتى‌کردن جامعه و اعتقاد داشتن به امتیازهاى قبیله‏‌اى است. و این مطلب با اصل قرآنى -که اعلان مى‏‌کند: برترى در گرو تقواست- متناقض است و اسلام به ‏خودى خود دچار تناقض نیست.

حقیقت این است که مقصود از کلمه‌ی ‏«آل محمد (ص)» افراد مشخصى از خویشاوندان پیامبر است که خداوند به دلیل دارا بودن فضیلتى آنان را برگزیده است. این افراد کسانى هستند که خداوند آنان را نه به سبب قرابت‌شان با پیامبر، بلکه از آن جهت که ایشان در بالاترین مراتب فضیلت قرار دارند، برگزیده است. آنان به شیوه‌ی صحیح اسلامى زندگى کردند و از کتاب خدا و سیره‌ی پیامبرش اطاعت کردند و در رفتار و گفتار از این دو جدا نشدند.

برترى دادن پیامبر (ص) به آنان، دلیل برترى آنان است.

هنگامى که پیامبر (ص) به ما فرمان مى‏‌دهد تا هر گاه بر او درود مى‏‌فرستیم بر خاندانش نیز درود فرستیم در حقیقت ‏بدان وسیله از برترى آنان بر دیگران از نظر علم و عمل و فضیلت، به ما خبر مى‏‌دهد. این مطلبى است که آنان را شایسته چنین بزرگداشتى جاودانه و بى‏‌مانند، مى‏‌سازد.

به راستى که خداوند عادل‌تر از آن است که بنده‏‌اى را بیهوده و بدون شایستگى رافت ‏بخشد. آرى، هنگامى که خداوند بزرگ اعلان مى‏‌فرماید که معیار بزرگى همان تقواست و بلافاصله ما را به گرامیداشت اشخاص معینى دستور مى‏‌دهد، به این نتیجه مى‏‌رسیم که آن افراد -از آن جهت که پرهیزگارترند- از دیگران والاتر و برترند. به این ترتیب هیچ گونه تناقضى میان اصول یادشده‌ی اسلامى و گرامیداشت‏ خاندان پیامبر (ص)، نمى‏‌یابیم، بلکه به هماهنگى کاملى برخورد مى‏‌کنیم.

تاریخ زندگى آنان گواه بر بلندى مقام آنهاست.

اگر ما از بزرگداشت‏ خاندان پیامبر -به دلیل درود فرستادن بر ایشان- چنین نتیجه‌گیرى مى‏‌کنیم که آنان سزاوار چنین بزرگداشتى هستند، در حقیقت تاریخ زندگى ایشان است که این نتیجه‌گیرى را تایید مى‏‌کند. البته هم اکنون من در صدد نیستم که راجع به تعیین افراد خاندان پیامبر بحث کنم، بلکه آن را به فصل آینده واگذاشته‏‌ام، اکنون به این بسنده مى‏‌کنیم که بگویم، تمام مسلمانان اتفاق نظر دارند بر این که على بن‏ ابى طالب و همسرش فاطمه زهرا و دو فرزندش حسن و حسین از خاندان حضرت محمدند و تاریخ زندگى آنان نیز این برداشت ما را تایید مى‏‌کند و هم شایستگى ایشان را به این گرامیداشت‏ به ثبوت مى‏‌رساند.

خوانندگان تاریخ اسلام به آسانى مى‏‌توانند دریابند که على بن ابى طالب، سرور مجاهدان، قهرمان اسلام، داناترین اصحاب پیامبر، علاقه‏‌مندترین و پایبندترین فرد به قرآن و اصول آن و مطیع‌ترین فرد به تعلیمات پیامبر (ص) بوده است. پارسایى او از جنبه‏‌هاى مادى زندگى مانند مقام، قدرت و ثروت –به طور قطع- بى‏‌نظیر بوده است. زیرا او مردى بود که در انتخاب اسوه‏‌هاى برتر، هر جا که برخوردى میان آن‌ها و ارزش‌هاى مادى مى‏‌دید، تردید به خود راه نمى‏‌داد.

ژرفا و گستردگى دانش او، حیرت‌آور است، مضامین ‏«نهج البلاغه‏» گواه صحت این حدیث است که از پیامبر خدا (ص) نقل کرده‏‌اند که: «من شهر علمم و على (ع) دروازه‌ی آن؛ پس هر کس آهنگ آن شهر کند، باید از دروازه‌ی آن وارد شود»(۱۱).

تاریخ زندگى سه تن دیگر از خاندان محمد (ص) یعنى فاطمه زهرا و دو فرزندش حسن و حسین (ع)، خود دلیل روشنى است‏ بر این که ایشان، در بالاترین مراتب تقوا قرار داشتند، و آنان اسوه‏‌هاى زندگى صحیح اسلامى بودند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه