امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش چهل و سوم) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش چهل و سوم) امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش چهل و سوم)

شنبه, ۱۶ مهر ۱۳۸۴، ۰۲:۴۶ ق.ظ

بتپرستان از حالت محاصره به تهاجم تغییر جهت مىدهند

عمرو بن عبدود و به همراه او ضرار بن خطاب، عکرمة بن ابى جهل و دیگران، در صدد یافتن جایى کم عرض در خندق برآمدند تا اسبهایشان آنان را از آن محل رد کنند. در نتیجه با مسلمانان در یک خاک قرار گیرند. انتظار مى ‏رفت که اگر آنان در این گستاخى موفق شوند دیگر مشرکان نیز از خندق عبور کنند. امکان داشت که تمام لشکر مهاجم -اگر بین دو طرف خندق پلى از خاک هر چند به اندازه همان جاى کم پهنا مى‌‏زدند- از خندق عبور کنند. در حالى که پیش از عبور مشرکان از خندق مسلمانان را ترس فرا گرفته و جانهایشان به لب رسیده بود، به سهولت مى‏‌توانیم وضع روحى آنان را پس از عبور دشمن از خندق، تصور کنیم،  و آن خطر جدى تازه‏‌اى بود که نمى‏توانستند حدى بر آن تعیین کنند.

 

از جمله مؤمنان کسانى بودند که توکل به خدا اراده آنان را قویتر کرد

على‌رغم این که ترس دلهاى اکثریت انبوهى از مسلمانان را پر کرده بود، در میان آنان کسانى بودند که قلبشان پر از ایمان بود و هیچ تزلزل و اضطرابى پیدا نکردند بلکه عظمت‏ خطر -به علت وعده پیروزى که خدا و پیامبرش به یاوران دینش داده بود- بر ایمان آنان افزود، و خود را براى فداکارى و پیشگیرى آن خطر و از بین بردن آن آماده کردند. قرآن از روحیه این مؤمنان براى ما سخن مى‏‌گوید:

«و چون مؤمنان آن گروهها را دیدند، گفتند: این است آنچه خدا و پیامبرش به ما وعده داده بودند، و خدا و رسولش راست گفتند و جز بر ایمان و اسلام آنان چیزى افزوده نشد. از جمله مؤمنان مردانى هستند به پیمانى که با خدا بسته بودند وفا کردند، پس بعضى از آنان مهلتش را به پایان رسانیدند و بعضى در انتظار پایانند و هیچ دگرگونى در آنان پیدا نشد.»(2) 

قرآن راجع به شمار مؤمنانى که شدت خطر بر ایمانشان افزود، چیزى به ما نمى‏‌گوید. ممکن است ده‌ها تن و یا افراد کمى باشند. با این که بعضى از اقسام ایمان به صورت تنها یک حالت نفسانى باقى مى‏‌ماند، و به مرحله‏‌اى که کار سازنده و جانبازى مؤثرى از افراد سر بزند نمى‌‏رسد. بعضى از اقسام ایمان چنان فعال و حیاتبخش است که صاحبش را وادار مى‏‌کند تا با خطرها مواجه شود و تا سر حد کمال و بالاتر از آن بالا رود و بر نفس خود غالب آید و بر ویرانه آن کاخ سعادتش را بنا کند. هر چند تعداد این گروه از مؤمنان بین سه هزار مسلمان، ناشناخته است، اما تاریخ یک تن از آنان را مجهول نگذاشته است‏ یک تن در میدان جنگ احزاب، پیشاپیش آن گروهى بود که تا بالاترین حد خطرها که نزدیک بود، تندباد مهلکش بنیاد دولت جدید اسلامى را قلع و قمع کند، پیش رفتند، منظور من از آن یک تن، کسى جز على بن ابى طالب (ع) نیست.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه