امیرالمومنین اسوهی وحدت (بخش سی و سوم)
تاریخ زندگى على سرشار از فداکارى است
تاریخ زندگانى على در سالهاى پس از این رویداد، به روشنى این نتیجهگیرى را ثابت مىکند. تاریخ به ما نمىگوید که پیامبر به على پیش از جنگ احد خبر داد که او از معرکهی احد سالم بیرون مىآید. و لیکن این مطلب مانع از آن نمىشد که على با پیامبر استوار بماند و با جانش از او محافظت کند، و با گروهى از لشکریان مشرک مهاجم یکى پس از دیگرى روبرو شود. آن گاه که همهی یاران پیامبر(ص) رو به فرار گذاشتند، در میان آنها فرو رفته و با شمشیرش سرهاى قهرمانانشان را بزند.
حقا که على به هنگام هجرت دو امر مهمى را که به وى موکول شده بود به بهترین وجه انجام داد، به راستى که او به پیمان همکارى با رسول خدا وفا کرد و پیامبر خدا را نجات داد و او سوى منزلگاه هجرتش رهسپار شد و به انجام وظیفهی رسالت الهى -چنان که خدا خواسته بود– پرداخت. پس یارى على به پیامبر خدا فداکارى بىنظیرى در نوع خود بوده است. پیامبر از او خواست که نیابت کند از او تا به عنوان یک نایب پرداخت کنندهی امانتها عهدهدار این کار مهم شود، پس او نیز آن امانتها را به صاحبانش باز گرداند بدان گونه که اگر خود رسول خدا(ص) نیز بود، عمل مىکرد. و پس از این که هر دو امر مهم را به انجام رساند، رهسپار مدینه شد، چندین روز پیاده راه رفت به حدى که پاهایش ورم کرد، و سرانجام به محل قبا، چند میل دور از مدینه رسید. در آن جا پیامبر منتظرش بود براى این که در حالى وارد مدینه شود که فدایى و نمایندهاش در پس دادن امانتها، همراه او باشد.
البته خداوند پیامبرش را از کید و مکر کسانى از قریش که نسبت به او مکر ورزیده بودند نجات داد و او محترمانه و در میان یارانى چند، به سلامت وارد مدینه شد. اما قریش خود را پیروز و در سلامت نمىدیدند، و از جانب محمد(ص) خواب راحت نداشتند. و با وجود او، دین خود و مرکز قدرت آن [مکه] را در خطر جدى مىدیدند و مىترسیدند که با گذشت زمان آن حضرت توان و قدرت بیشترى بیابد و سرانجام با لشگرى که مانندش در گذشته دیده نشده باشد به مکه باز گردد!
آرى نجات پیامبر(ص) قریش را بر قتل او حریصتر و در ستیز با او خشنتر کرد. قریش چون این مرتبه در رسیدن به هدف ناکام شدهاند پس باید در آینده آتش جنگى طولانى را مشتعل کنند، خود و یارانشان را به میدانهاى گوناگون کارزار وارد سازند و تمام امکانات خود را براى نفوذ در بقیهی قبیلههاى بتپرست و غیر بتپرست بر ضد پیامبر به کار گیرد. تا شاید با رودررویى و جنگ با آن حضرت بتوانند به برخى از اهداف خود که با هجوم ناگهانى به آن نرسیده بودند دست یابند.
اگر فداکارى على در شب هجرت را نمونهاى برجسته از ایفاى تعهد او به معاونت پیامبر در شب شوراى منزل -یعنى کمک و معاونت او- به شمار آوریم، پس ممکن است تصور کرد حوادثى که در پى هجرت تا هنگام قطعىشدن پیروزى آن اصول آسمانى پیش مىآید، سال به سال بر مقدار حجم این همکارى مىافزاید.
امکان نداشت که اسلام منتشر شود مگر وقتى که معتقدان به اصول آن از قید ترس آزاد و از آزادیشان بهرهمند مىشدند، و آن ممکن نبود جز وقتى که دولتى نیرومند بر اساس این اصول بر پا شود، و پایههاى این دولت مورد نظر نمىتوانست استوار گردد مگر وقتى که قواى تهدید کنندهی شرور از بین بروند. و ما در صفحات آینده خواهیم دید که على در تمام این موارد، تنها مددکار است.
پىنوشتها:
۱- المستدرک ج ۳ ص ۵.
۲- ج ۲ ص ۷۲، دار الکتاب العربى بیروت.
۳- نهج البلاغة،ج ۲ ص ۵.