امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش سی و پنجم) :: کیمیا

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

کیمیا؛ دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کم علم

کیمیا

دغدغه‌هایی از جنس دین، فرهنگ، ادبیات و شاید هم کمی علم

تاریخ امروز
کیمیا

سلام
۱. کیمیا -از سال ۱۳۸۴ تا حالا- دیگر تبدیل به مرجعی شده برای تمام کارهایی که در دنیای مجازی و بعضا غیرمجازی انجام می‌دهم که خیلی هم زیاد است. امیدوارم روز به روز بیشتر شود به همراه برکت.
۲. اگر دنبال چیز خاصی آمده‌اید، از قسمت موضوعات استفاده کنید؛ ضمنا از کلمات کلیدی یا همان تگ‌ها هم غافل نشوید. برای دسترسی به نام شاعران و دسته‌بندی اشعار آیینی از منوی بالای صفحه استفاده کنید.
۳. وجود شعر از شاعران مختلف در کیمیا -چه آیینی و چه غیر آن- لزوما به معنای تایید محتوا یا -احتمالا- گرایش فکری خاص شاعر نیست. اینجا در واقع دفتر شعر من است. سعی می‌کنم هر شعری که می‌خوانم را در آن ثبت کنم. در واقع این‌ها انتخاب‌های بنده نیست، فقط اشعاری است که می‌خوانم. سعیم بر این است که حتی‌المقدور شعرهایی که شاعرش ناشناس است را ثبت نکنم.
۴. اگر علاقه دارید شعرتان در کیمیا ثبت شود، بنده با افتخار در خدمتم؛ اثرتان را یا یک قطعه عکس از خودتان -جسارتا با حفظ شئونات- در اندازه‌ی ۶۶۰ در ۳۳۰ پیکسل به ایمیل kimia514@gmail.com یا آی‌دی تلگرامی @naser_doustali ارسال کنید.
فعلا همین
یاعلی

حمایت می‌کنیم
دنبال چی می‌گردید؟
پیگیر کیمیا باشید
بخش‌های ویژه
نیت کنید و هم بزنید
به کیمیا چه امتیازی می‌دهید؟
آخرین نظرات
کپی‌رایت

امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش سی و پنجم) امیرالمومنین اسوه‌ی وحدت (بخش سی و پنجم)

جمعه, ۲۸ مرداد ۱۳۸۴، ۰۴:۵۸ ق.ظ

رسالت و نیروى مخالف آن

پیامبر اراده‌ی ابلاغ رسالت و تاسیس دولتى را فرمود در حالى که نیروهاى مشترک عربى از بت‏پرست و اهل کتاب تمام کوشش خود را به کار بردند و همه‌ی توان خود را صرف کردند، تا آن حضرت را از رسیدن به هدف خود باز دارند، آنان به او اعلان جنگى دادند که هیچ امید صلح در آن نمى‏رفت و به هیچ وجه امکان رسیدن به آن هدف والا -جز با پذیرش رو در رویى نیروهاى فساد و مشرک و روبرو شدن با آنان در میدان‌هاى جنگ و وارد کردن شکست مهلک بدانها- ممکن نبود.

البته محمد(ص) این حق را داشت تا نیروهاى مخالف را شکست دهد، به خصوص که او مى‏خواست دولتى از نوع جدید در تاریخ انسانیت‏ به پا کند. او مى‏خواست آن دولت را بر پایه‏هایى استوار سازد که هیچ کس پیش از او فکرش را نکرده بود. او نمى‏خواست ‏حکومت این دولت هم‌چون سایر حکومت‌هایى باشد که جهان بشرى پیش از آن شناخته بود، یعنى نیرویى تسلیم‌کننده‌ی افراد ملت تا بر آنان سیادت و حکومت کند و با آنان به خود کامکى رفتار کند. و خود را بالاتر از آنان ببیند. او تنها حکومت مردم بر مردم را مى‏خواست(1)، حکومتى که حاکم و محکوم در آن برابر بلکه برادر باشند، و در آن زورمند به سبب توانایی‌اش مورد توجه قرار نگیرد و ناتوان براى ناتوانی‌اش مظلوم واقع نشود. پیامبر(ص) حکومتى مى‏خواهد تا مردم را به آفریدگار جهان متوجه سازد، مردم آن را حاکم واقعى خود بدانند، از قوانین آن پیروى کنند و در سایه‌ی آن به سعادت برسند.

و با همه‌ی ویژگی‌ها، آن حکومت‏ حکومتى نیست که با قدرت و زور تحمیل شده باشد، بلکه از آمیختگى ملتش با ایمان به مجموعه‏اى از اصول والا سرچشمه مى‏گیرد که افراد خود را تا عالی‌ترین مقام انسانیت‏ بالا مى‏برند.

با همه‌ی اینها نیروهاى مشرک و تبهکار مکه و دیگر مناطق عربى، چه بت‏پرست و یا اهل کتاب نه تنها نمى‏خواستند پیامبر(ص) دولت و حکومتى ایجاد کند، بلکه با سخت‏ترین روشها در صدد برآمدند او و پیروانش را از آن باز دارند و حتى از انجام شعایر دینى‏شان مانع شوند، آنان براى پیامبر(ص) و یارانش به علت ایمان به خداى یکتا حق حیات قائل نبودند.

نیروهاى تبهکار، محمد(ص) و یارانش را از خانه‏ها و میان دارایی‌هایشان بیرون کردند، آنان قصد ریختن خون آن حضرت و یارانش را داشتند. حتى اگر آنها، به همه‌ی آن شرارت‌ها دست نمى‏زدند و کوشش خود را محدود به جلوگیرى از ایجاد دولتى مى‏کردند که مى‏بایستى حق را بر پا دارد و از ناتوانان پشتیبانى کند باز پیکار با آنان و نابود کردنشان براى پیامبر(ص) مجاز بود، چرا که باقى‌ماندن آن‌ها در حال توانایى و نیرومندى به معناى استمرار ستم بر مردم ناتوان و نابودى امنیت جامعه بود؛ و بالاتر از همه اینها به مفهوم آن بود که خداوند مورد پرستش قرار نگیرد و به یکتائی‌اش اعتراف نشود.

آرى نیروهاى تبهکار با همه‌ی سختگیرى و هرج و مرج طلبى خود، مخالفان واقعى تاسیس دولتى نمونه بودند که پیامبر بزرگوار(ص) قصد ایجاد آن را داشت. و تحقق چنین‏حکومتى بدون نابود ساختن مخالفان میسر نبود. بدین گونه مقدر شد که این دولت آسمانى روزهایى را در میدان‌هاى مبارزه بگذراند که در حقیقت روزهاى رشد و بارورى این دولت‏ بود. در حالى که پیروان آن حضرت، به پیروى از او از رو در رویى با نیروهاى تبهکار استقبال مى‏کردند. اگر مقدر آن بود که نیروى تبهکار در آن جنگها پیروز شوند، دولت اسلامى که مى‏بایست ملت‌ها و توده‏ها، زیر پرچمش قرار گیرند، بر پا نمى‏شد.

  • ناصر دوستعلی

امیرالمومنین

کیمیا می‌خونه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالای صفحه