امیرالمومنین اسوهی وحدت (بخش سی و یکم)
چرا پیامبر على را براى فدا شدن انتخاب کرد؟
براى این مهم على را برگزید و جز او را انتخاب نکرد، زیرا شایسته بود آن کس که به این کار مهم قیام میکرد به طور فراوان از ویژگیهاى زیر برخوردار باشد:
(۱) محبت او به خدا، پیامبر(ص) و دین او بیشتر از محبتش به خود باشد.
(۲) داراى روحیهاى باشد که در راه خدا با خشنودى شهادت را استقبال کند.
(۳) دلاورى باشد که دشمنان -علىرغم تنهایى و بىیاورى او و فزونى دشمن- او را مرعوب نکنند. البته کسى که آن شب بر بستر پیامبر مىخوابد، تنها و به طور ناگهانى دست کم با ده جوان از زورمندان مکه روبرو خواهد شد، و اگر در برابر آنها پیروز شود، طبیعى است که تمام خشم مردم مکه متوجه او خواهد شد و صدها تن از آنان و شاید همگى به وى حملهور شوند، زیرا او کسى است که با خوابیدن خود در بستر پیامبر(ص) مانع پیروزى آنان در کارشان شده است.
(۴) مردى باشد که هیچ رازى را آشکار نکند، و هر چه شکنجه بیند، دشمنان را از جا و مکان پیامبر(ص) آگاه نسازد. و به راستى مشرکان قریش، پس از بىنتیجهماندن توطئهشان تصمیم گرفتند به جاى پیامبر(ص) هر کسى را که در بستر او یافتند، شکنجه و آزار دهند تا جایگاه پیامبر(ص) را به آنان نشان دهد.
البته دشوار است تصور کنیم کسى جز على(ع) مىتوانسته چنین وظیفهاى را به عهده گیرد، و آرام و مطمئن -بدون خوف و ترسى- اقدام به آن کار بکند. در این جاست که ما معناى وزارت و یا معاونت را مىفهمیم که على (ده سال پیش از این رویداد) به قیمت جان خود نسبت به پیامبر پیمان آن را بست.
هدف از تکلیف اداى امانتها
به راستى، ملاحظه مىکنید که دستور پیامبر(ص) به على(ع) براى اداى امانتها و سپردههاى مردم به صاحبان آنها به نیابت از او، آشکارا به انجام پیمان رسول خدا(ص) نسبت به على در مورد وصایت و جانشینى پیامبر(ص) اشاره دارد. زیرا براى پیامبر(ص) امکان داشت که شخص دیگرى -همچون عموى ثروتمندش عباس- را وادار به این کار کند و یا این که فردى از اصحاب را (که با اجازهی او مهاجرت کردند) به منظور اقدام به مسالهی مهم پرداخت امانتها، باقى گذارد. و تکلیف مورد انتظار در مورد اداى امانت از جانب پیامبر به هر یک از صحابه، بیش از على بود زیرا که على با خوابیدن در بستر پیامبر در معرض خطرى شدید قرار مىگرفت... و زندهماندنش پس از آن خطر بزرگ جدا قابل تردید بود. در حالى که بقیهی اصحاب در معرض خطر نبودند و تکلیف آنان به رساندن امانتها به صاحبانشان، منطقىتر بود زیرا که سلامتى هر کدام از آنها به مقتضاى عادت قابل انتظار بود، و لیکن پیامبر کسى از آنان را براى این کار مهم انتخاب نکرد و علىرغم خطرهایى که على را محاصره کرده بود، او را انتخاب کرد.
خبرى که خود یک معجزه بود
انتخاب على براى باز پس دادن سپردهها دلیل بر این است که على تنها کسى است که جایگزین پیامبر و همانند اوست. همان طورى که این انتخاب خود خبرى است معجزهآسا، آنچه به وضوح ظاهر مىشود این است که خداوند به محمد وحى کرد که على از مشکلات به سلامت خواهد گذشت و او پس از رفع مشکلات در موقعیتى خواهد بود که بتواند امانتها را به صاحبانشان باز گرداند. اگر پیامبر(ص) به سلامتماندن على یقین نداشت بر او لازم بود که دیگرى را براى اداى آن امانتها تعیین کند، زیرا اداى امانت واجب است، و وجوب اداى امانت، امانتدار را ملزم مىکند، تا مطمئنترین راهها را براى رساندن سپردهها به صاحبانشان انتخاب کند. پس، بر عهدهی پیامبر بوده است، تا براى آن کار مهم کسى را که انتظار سالمماندنش مىرفت، انتخاب کند نه کسى که ممکن است کشته شود.
گاهى خواننده فکر مىکند که على به سالمماندن خویش یقین داشته است. و این یقین از طریق خبر دادن پیامبر به او و از مکلف ساختنش به پرداخت امانتها به دست آمده و دلالت بر اطمینان پیامبر(ص) به کشتهنشدن على در آن شب داشته است.
اگر جریان بر این منوال باشد پس حادثه، اهمیت خود را از دست مىدهد، زیرا خوابیدن در بستر پیامبر(ص) فداکارى بزرگى نخواهد بود، هنگامى که شخص خوابیده یقین دارد به این که تحت عنایت خدا محفوظ است و به او گزندى نخواهد رسید، هر چند خطرها فراوان باشد.