اگر خدا عادل است پس این همه تفاوت چراست؟
سؤال:
اگر خدا عادل است پس اینهمه تفاوت چراست؟
چرا یکی پولدار و یکی فقیر؟ چرا یکی زشت و یکی زیباست؟ چرا یک کشور و یک سرزمین حاصلخیز مثل اروپا و یکی مثل الجزایر خشک؟ و...
پاسخ:
در ادامه و برای پرورش سؤال این دوستمان من اضافه میکنم... و چرا یکجا مثل کوه مرتفع و بلند و یکجا پست و پایین؟ چرا یکی قدبلند و یکی کوتاهقد؟ چرا بعضی جاها پر از جاذبهی توریستی و یکجا خالی از هر مسافر؟ چرا یک کشور انواع منابع طبیعی دارد و یکی نه و صدها چرا از این جور چراها؟
یک تذکر: اولاً باید تذکر بدهم که این بحث بسیار پردامنه و گسترده است و امکان طرح آن در یک گفتار نمیباشد. پاسخ کامل میبایستی در طی سؤال و جوابهای متعددی که همه حول عدل الهی دور میزند مطرح شود. بنابراین از همهی خوانندگان عزیزی که در این زمینه سؤال و یا ایراد و اشکالی در ذهن دارند درخواست میکنم که مطالب خویش را مطرح سازند تا به پختگی بحث کمک شود.
اکنون به بخشی از این بحث پردامنه میپردازیم:
ابتدا از شما میخواهم تا با استفاده از قوهی خیالتان دنیایی تصور نمائید که در آن هیچ یک از تفاوتهای مورد سؤال واقع نشده باشد. در این دنیای خیالی همهی زمینها صاف و یکدست است تا کسی به مرتفعبودن و پستی ایرادی نگیرد. تکلیف دریاها را بر عهدهی خیالتان میگذارم.
همهی آدمهای این دنیا همقدند تا کسی به کوتاهی و بلندی اشکال نگیرد. تکلیف بسکتبالیستها باز بهی عهدهی خودتان.
همه به یک اندازه از زیبایی بهرهمندند تا کسی به زشتی اشکال نگیرد. همه به یک اندازه پولدارند. همهجا مثل شمال ایران حاصلخیز و سرسبز یا همهجا خشک و لمیزرع.
برای رفع هرگونه شائبهی ظلم تصور کنید که همهی انسانهای دنیای شما به یک اندازه از نعمت عقل و هوش برخوردارند، تکلیف نوابغ به عهدهی خودتان.
حالا فرض کنید ما با امکانات مشابه میخواهیم یک کار مهم مثلاً تجارت یا شراکت یا (برای خوشایندتان) ازدواج انجام دهیم. لطفا از خیال خودتان بپرسید ما چه خاکی باید بر سرمان بریزیم؟ چه مزیتی داریم تا طرف از یبن بقیه ما را انتخاب بکند و یا اون بدبخت باید چه کند تا ما نسبت به او رغبت پیدا کنیم؟ منظورم طرف است.
و یا در نظر بگیرید بخواهیم به بهترین دانشمند و بهترین بازیکن ورزشی جایزهای بدهیم، بفرمائید چگونه باید انتخاب کنیم (لطفاً بقیهی خاکها را نگهدارید، چون هنوز کار داریم).
حالا فرض کنید دولت بخواهد در بخشی از مملکت با توجه به مزیتهای نسبی، امکانات اقتصادی و کشاورزی فراهم سازد، ملاحظه میفرمائید که انتخاب ناممکن خواهد شد و ما مجبوریم بقیهی خاکها را به سرمان بریزیم.
متأسفانه هنوز نیاز به خاک داریم، به خاطر اینکه اصل وجود دولت و کشور و ملتها و زبانها به خاطر وجود تفاوتهایی است که در دنیای خیالی شما حذف شده بود.
اگر به این فروض ادامه دهیم خواهید دید که از کل دنیای خیالی شما فقط خاکش به درد میخورد، البته آن هم برای ریختن روی سرمان.
در واقع تمام لذت زندگی به خاطر وجود اختلاف و تفاوت است. معنی همهی کلمات به خاطر وجود تفاوتهاست. جداً بدون وجود زشتی، فقر، خشکی، پستی، ناهمواری، شکست، و... نمیتوان معنای زیبایی، پولداری، بلندی و صافی و پیروزی را فهمید.
اگر تفاوتی نباشد ملتها و زبانها و کشورها درست نمیشدند. اگر مرئوسی نباشد رئیس، بیمعنا میشود و...
عجب خیالات بیمزهای شما داریدها.
القصه اینکه وجود تفاوتها رمز حرکتها و تلاشها و کوششهاست. تمام رقابتها، تمام مسابقات، تمام امتیازات در سایهی تفاوتهاست. پس معلوم میشود اصل تفاوت امر نامطلوبی نیست.
اما این همهی سخن نیست. ثقل سخن دوستمان در مشکلاتی است که بین انسانها در ناحیهی استفاده و برخورداری از نعمتهای دنیاست. ضرورت وجود تفاوتها به معنی جواز ظلم بر بیچارگان و فقر جوامع محروم نیست.
در گفتارهای بعدی به این مطلب بیشتر خواهیم پرداخت. شما هم بیکار ننشینید. اگر ایراد و اشکالی دارید مطرح کنید تا بحث کاملتر طرح شود.
تا گفتار پسین بدرود.
* این نوشته از آقای هادی است که در کیمیای میهنبلاگ ثبت کرده بودند، و بیان نتوانسته در انتقال آرشیو کیمیا به اینجا اسم نویسنده را با خودش بیاورد. تاریخ ویرایش: یکشنبه ۱۳۹۷/۱۰/۱۶